Research code: 01
Ethics code: IR.IAU.TON.REC.1401.035
Clinical trials code: 01
Salamian S, Heydari M, Noruzi A. Comparison of the Effectiveness of Cognitive Behavioral Therapy and Schema Therapy on Coping Styles in Individuals with Substance Use Disorder. RJMS 2024; 31 (1) :1-17
URL:
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-8540-fa.html
سلامیان سمانه، حیدری مصطفی، نوروزی اصغر. مقایسه اثربخشی رویکرد درمان شناختی رفتاری و اسکیما تراپی بر سبکهای مقابلهای در افراد با سوء مصرف مواد مخدر. مجله علوم پزشکی رازی. 1403; 31 (1) :1-17
URL: http://rjms.iums.ac.ir/article-1-8540-fa.html
استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، تنکابن، ایران ، dr.heidari20sh@gmail.com
چکیده: (349 مشاهده)
زمینه و هدف: امروزه سوءمصرف مواد مخدر با کاهش کیفیتزندگی، افزایش میزان مرگ و میر، تقلیل در ارزشهای اجتماعی و اخلاقی و افزایش رفتارهای مجرمانه، یکی از مهمترین موضوعات مرتبط با سلامت قرار گرفته است. اختلالات روانپزشکی همراه با سوء مصرف مواد مخدر، تأثیرات مخربی را بر سلامت جسمانی، روان شناختی، اجتماعی، خانوادگی و مسائل مربوط به ارتباطات اجتماعی به همراه داشته است و پیامدهای این بیماری هزینههای بسیار گزافی را برای دولتها برجای خواهد گذاشت. این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری و طرحواره درمانی بر سبکهای مقابلهای در افراد با سوء مصرف مواد مخدر انجام شد.
روش کار: روش پژوهش از نوع نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون، پسآزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه افرادی است که مبتلا به سوء مصرف مواد بوده و برای درمان وابستگی خود طی سه ماه (دی تا اسفند 1400) به مراکز ترک اعتیاد دولتی در منطقه 5 شهر تهران مراجعه کردند که از بین آنها با روش نمونهگیری هدفمند تعداد 45 آزمودنی انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه مساوی 15 نفری جایگزین شدند. 12 جلسه روان درمانی شناختی -رفتاری (مایکل فری، 2005) و 15 جلسه طرحواره درمانی (یانگ، 2003) اجرا شد. برای جمعآوری اطلاعات از پرسشنامه راهبردهای مقابلهای لازاروس و فلکمن (1980) بهره برده شد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS و آزمونهای تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که طرحواره درمانی و درمان شناختی/رفتاری بر کاهش سبک مقابله هیجانمدار و افزایش سبک مقابله مسئلهمدار در مرحله پسآزمون تاثیر داشته است و اثرات درمانی آن در مرحله پیگیری ماندگار و پایدار بوده است. همچنین با توجه نتایج تفاوت میانگین گروه طرحواره درمانی با گروه کنترل بیشتر از تفاوت میانگین گروه مداخله شناختی و رفتاری با گروه کنترل بود که این نشان دهنده آن است که طرحواره درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به مداخله شناختی-رفتاری بر سبکهای مقابلهای دارد.
نتیجهگیری: نتیجهگیری کلی این است که طرحوارهدرمانی به دلیل تمرکز عمیقتر بر ریشههای شناختی و هیجانی مشکلات افراد، تأثیر بیشتری بر اصلاح سبکهای مقابلهای دارد. از این رو، میتوان نتیجه گرفت که طرحوارهدرمانی نسبت به درمان شناختی-رفتاری در بهبود سبکهای مقابلهای، بهویژه برای افرادی که نیازمند تغییرات بنیادین در ساختارهای فکری و هیجانی خود هستند، اثربخشتر است..
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
روانشناسی بالینی