Research code: 000
Ethics code: 000
Clinical trials code: 000
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تنکابن، تنکابن، ایران ، simin_arab@yahoo.com
چکیده: (1879 مشاهده)
ظهور کرونا ویروس و ایجاد سندرم تنفسی حاد برای سیستمهای مراقبتهای بهداشتی در سراسر جهان، یک چالش مهم ارائه کرد. بیش از هرچیزانتقال سریع و شدت عفونتزایی و حتی قابلیت انتقال آن در مرحله بدون علامت باعث شد که در تاریخ دوازدهم ماه مارس 2020 سازمان جهانی بهداشت این بیماری را یک همهگیری جهانی اعلام نماید (1).
تغییرات به وجود آمده در زندگی روزمره مردم پس از این همه گیری، موجب شد که برای جلوگیری از انتقال عفونت، حفظ سلامت و مقابله با بیماری برنامههای "فاصله گذاری اجتماعی"، "جداسازی" و "قرنطینه" را در پیش بگیرند. در "فاصله گذاری اجتماعی" یا فیزیکی هدف به حداقل رساندن تعامل افرادی است که یک منطقه وسیع زندگی میکنند و تلاش بر دور نگه داشتن آنان از افرادی است که علائم بیماری ندارند و در عین حال احتمال ابتلا به عفونت در آنها مطرح است. این شرایط فاصلهای نزدیک به 6 فوت یا 180 سانتی متر از یکدیگر است و توانایی انتقال از طریق قطرات تنفسی را در صورت وجود بیماری از بین میبرد. "قرنطینه" اصطلاحی برای محدودیت مسافرت افرادی است که احتمال در معرض عفونت بودن دارند و در حال حاضر علائم بیماری ندارند و یا در مرحله مخفی بیماری هستند و به طور میانگین 6 روز (بین 2 تا 11 روز)، قرنطینه برای آنها توصیه میشود. این افراد تاریخچه تماس مستقیم با افراد و یا سفر به مناطق آلوده دارند و ممکن است به صورت فردی یا خانوادگی باشد و در خانه و یا اماکن در نظر گرفته شده برای آنها، بمانند. "جداسازی" به موقعیتی اشاره دارد که افراد با بیماری مسری برای جلوگیری از انتقال عفونت به سایر افرادی که مبتلا نیستند و اغلب در بیمارستان و تحت مراقبتهای پزشکی انجام میشود. محیط مناسب جداسازی معمولا اتاقی با فشار هوای منفی و با رعایت اقدامات احتیاطی مربوط به انتقال قطرات تنفسی و قطرات معلق در هوا (آئروسل) است و افراد غیر مبتلا باید از این بیماران دور و جدا باشند. وجه مشترک هر سه موقعیت ذکر شده، نا آشنایی مردم با این شرایط است که میتواند چالشهایی در حوزه روانشناختی، اجتماعی و حتی سلامت برایشان ایجاد کند. انتقال سریع، عدم درمان دارویی قطعی بیماری و ادامه خطر همهگیری جهانی همچنان لزوم فاصلهگذاریهای اجتماعی را با اهمیت ساخته است. در مطالعات حوزه فاصله گذاری اجتماعی احساسی از رها شدن و مورد غفلت واقع شدن، و در قرنطینه آثارروانشناختی منفی شبیه به استرس پس از سانحه، سردرگمی و عصبانیت و تنیدگی (ناشی از فقدان ارتباط چهره به چهره و تعامل سنتی و مرسوم، تغییر برنامههای کاری و دورکاری در منزل)، گزارش شده است. گرچه تنیدگی این افراد بسیار کمتر از صاحبان حرفههایی است که مجبور به تماس مستقیم با مردم همچون رانندگان تاکسی، پیشخدمتها و مشاغل خدماتی هستند؛ با این حال براساس یافتههای همهگیری آنفولانزای سال2005 و قرنطینه پس از آن مسائل اقتصادی در این افراد، منبع تنیدگی بزرگی برای آنان است. در جداسازی مسائلی از جمله بیخوابی، افسردگی و حتی تمایل به خودکشی به همراه نیاز و وابستگی به امکانات و تجهیزات پزشکی و از دست رفتن منابع مالی خانواده دیده شده، که خود به طولانی مدتتر شدن و مشکلات بیشتر برای کودکان و نوجوانان میانجامد (4-2). در مجموع مطالعات مختلف، رابطه قوی بین مسائل روانشناختی و بروز علائم جسمی در این بیماری را نشان داده است و لزوم دسترسی همگانی به یک آزمایش سریع تشخیصی و کاهش اثرات روانشناختی بسیار حائز اهمیت است. مطالعات اخیر نشان داد، آموزشهای مفید و مناسب از طریق تلویزیون و شبکههای اجتماعی (همراه با تصویر، فیلم وگرافیک) و از طریق اینترنت در مجموع موثرتر از رادیو بوده و در تغییر دانش و نگرش و عملکرد بهداشتی مردم مثبت ارزیابی شدهاند. تبلیغات استفاده موثر از ماسکهای صورت با وجود مسائلی همچون کمیابی و یا گرانی و از بین رفتن تدریجی حقارت یا نگرانی ناشی از عدم دسترسی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.گرچه مردم سرتاسر دنیا در جریان همهگیری کوید 19 شاهد تبعیضهای اجتماعی بودهاند، لازم است، دولتها در سراسر جهان برای جلب اعتماد عموم مردم و اطمینان از سلامت روانی مطلوب و جلوگیری از بازتابهای روانشناختی مانند وحشت ناشی از ناتوانایی خرید و تهیه لوازم و ملزومات بهداشتی و درمانی، تلاشهای مختلف و شفافی انجام دهند و اطمینان مردم از امنیت مالی و در دسترس بودن خدمات و امکانات بهداشتی را تامین کنند (5).
هر سه شیوه مطرح شده در حوزه پیشگیری از شیوع بیماری کوید 19 با افزایش طول مدت همه گیری مسائل روانشناختی خاص و مشترکی را در بر دارد که در حفظ و ارتقای سلامت جامعه نقش به سزایی داشته و نیازمند طرح در برنامههای بینالمللی، ملی، منطقهای و حتی در محلهها و نیز در رسانههای اجتماعی است. درعین حال حمایت اجتماعی ادراک شده رابطه معکوس با اضطراب، افسردگی، بیخوابی و احساس تنهایی نشان داده است. حمایت اجتماعی ادراک شده از طریق کاهش وحشت مربوط به دسترسی به امکانات و شرایط مداخلات بهداشتی-درمانی و اطمینان از تلاش مراقبان و سیاستگذاران برای درک وضعیت افراد مشارکتکننده در انواع جداسازیها میتواند موجب تسکین و تشویق افراد در عبور سالمتر از شرایط همهگیری بوده و نیاز به آگاهی و برنامهریزی کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت در صورت احتمال پیدایش جهشهای تازه در ویروس دارد.
نوع مطالعه:
نامه به سردبیر |
موضوع مقاله:
بهداشت عمومی