زمینه و هدف: هدف از انجام این مطالعه مقایسه مقاومت و کمپلیانس دینامیک راه هوایی بین لوله تراشه کافدار و لوله لارنژیال، در بیهوشی داخل وریدی کامل میباشد. امروزه کاهش مقاومت راه هوایی و بهبود کمپلیانس دینامیک (به معنای پذیرش ریههای بیمار در مقابل ورود هوا با فشار مثبت) حین تهویه مکانیکی، خواه در بخش مراقبتهای ویژه و خواه در حین بیهوشی عمومی و به خصوص در بیمارانی که دچار مشکلات ریوی هستند، یک هدف مطلوب جهت کنترل وضعیت همودینامیک و جلوگیری از باروترومای ریوی بیمار میباشد. از طرفی کنترل راه هوایی حین عملیات احیا قلبی ریوی و یا برقراری راه هوایی در بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه و نهایتاً بیماران حین بیهوشی که نیاز به لوله گذاری تراشه دارند، خود مستلزم پذیرش صدمات ناشی از لارنگوسکوپی است و در عین حال نیاز به پرسنل ورزیده و تعلیمدیده دارد. هدف از این مطالعه استفاده از روشی است که نیازمند پرسنل ورزیده و لارنگوسکوپی نباشد و از طرف دیگر مقاومت راه هوایی و کمپلیانس دینامیکی نزدیک به روش استاندارد موجود که همان لوله تراشه کافدار میباشد، داشته باشد. روش بررسی: مطالعه انجام شده از نوع کـارآزمایی بالینی(Clinical trial) بود و تـعداد 34 بیمار (22 مرد و 12 زن) با میانگین سنی 4/12 ± 1/33 سال که حداقل سن 16 سال و حداکثر سن 53 سال داشتند تحت بررسی قرار گرفتند. این بیماران جزو ASA کلاس I یا II بوده و کاندید عمل جراحی ارتوپدی بودند (عمل ارتوپدی از جهت به حداقل رسانیدن ریسک آسپیراسیون انتخاب شده بود). برای انتخاب این بیماران نیز از روش تصادفی ساده استفاده شد. بیماران با روش (TIVA=Total Intravenus Anesthesia) (به این معنا که تمام داروهای مورد استفاده در بیهوشی به صورت وریدی استفاده شده است) بیهوش شده و برای این کار از پروپوفل به عنوان داروی بیهوشی و فتنانیل به عنوان داروی ضد درد و پاولن(Pancrunium) برای شل کردن بیمار استفاده شد. ضمناً پاولن به این دلیل که حداقل آزادسازی هیستامین را دارد و لذا روی مقاومت راه هوایی بیتأثیر میباشد، استفاده شد. جهت اندازهگیری مقاومت راه هوایی و کمپلیانس دینامیک، دستگاه NICOM به کار رفت که اندکسهای مورد مطالعه را بر اساس 2CO موجود در هوای بازدمی اندازه میگیرد. یافتهها: نتایج به دست آمده به کمک آزمون آماری t سنجش شد. در نتایج به دست آمده مشاهده شد تفاوت معنیداری )05/0< p ( بین میانگین مقاومت راه هوایی در لوله تراشه (55/1 ± 38/7) و در لوله لارنژیال (87/3 ± 35/34) وجود دارد، پس مقاومت راه هوایی در لوله لارنژیال بالاتر است. تفاوت معنیدار بین کمپلیانس دینامیک راه هوایی در لوله تراشه (06/7 ± 55/44) و لوله لارنژیال (54/4 ± 08/26) وجود دارد، به این معنا که کمپلیانس دینامیک لوله لارنژیال پایینتر است. همین طور تفاوت معنیدار آماری بین برونده قلبی بین دو لوله وجود دارد، به این صورت که در لوله تراشه برون ده (207/0 ± 37/5) و در لوله لارنژیال (34/0 ± 605/4) میباشد، به این معنا که برونده قلبی در لوله لارنژیال پایینتر است. نتیجهگیری: از مطالعه انجام شده مشخص میشود، اگر چه لوله لارنژیال به عنوان یک جایگزین مناسب در موارد لولهگذاری مشکل یا در موارد احیاء قبلی ریوی مناسب است ولی با توجه به مقاومت بالای راه هوایی و کمپلیانس دینامیک پایینی که ایجاد میکند، از یک طرف باعث افت برونده قلبی و از طرفی در بیماران ریوی باعث آسیب ریوی میشود، پس روش مناسبی به عنوان جایگزین لوله تراشه در تمام موارد نمیباشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |