زمینه و هدف:
سلامت زنان پایه سلامت خانواده و جامعه است. مطالعات نشان می دهد یکی از عواملی که
به ارتقای سلامت عمومی زنان منجر می شود، خودکارآمدی است. هدف این مطالعه تعیین
رابطه سلامت عمومی و خودکارآمدی در زنان مراجعه کننده به مرکز بهداشتی درمانی
شهرستان چالوس است.
روش کار: دراین مطالعه توصیفی- تحلیلی از نوع
مقطعی که در سال 1391 در مرکز بهداشتی درمانی شماره 2 چالوس انجام شد، وضعیت 130
نفر از زنان مراجعه کننده به این مرکز که به طور تصادفی انتخاب شده بودند، با
استفاده از پرسش
نامه استاندارد سلامت عمومی (GHQ-28)
و پرسش نامه استاندارد خودکارآمدی عمومی (General Self-Efficacy
Scale) انداره گیری و با
استفاده از آزمون های کای دو و ضریب
همبستگی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: میانگین
نمره سلامت عمومی در زنان مورد بررسی92/20 با انحراف معیار09/14 (در حد مطلوب) و میانگین
نمره خودکارآمدی آنان 76/29 با انحراف معیار07/6 (درحد متوسط) بود.6/34 % زنان
مورد بررسی از علائم و ناراحتی های جسمانی شکایت داشتند، 2/36 % دچار اختلال خواب
و اضطراب بودند، 1/53%
اختلال در کارکرد اجتماعی و6/14% نشانه هایی از افسردگی داشتند. در مجموع 27% زنان
به نوعی دچاراختلال در وضعیت سلامت عمومی بودند. بین سلامت عمومی و وضعیت تأهل (03/0p<) و بین افسردگی و وضعیت تأهل (
006/0p<) رابطه معنادار مشاهده
شد. همچنین بین سلامت عمومی و خودکارآمدی همبستگی معنادار به دست آمد (57/0r= و 001/0p<).
نتیجهگیری:
زنان مورد بررسی از سلامت عمومی و خودکارآمدی
مطلوبی برخوردار نبودند و انجام
مداخله برای ارتقاء سلامت عمومی زنان مورد بررسی براساس تئوری خودکارآمدی ضروری
است.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |