جستجو در مقالات منتشر شده


۹ نتیجه برای P۵۳

دکتر مژگان عسگری، دکتر صغری نوری،
جلد ۹، شماره ۲۹ - ( ۹-۱۳۸۱ )
چکیده

بدخیمی مثانه ۲/۵ % و ۳/۲ % کل بدخیمیها را به ترتیب در مردان و زنان تشکیل می‌دهد. نود درصد بدخیمیهای مثانه از نوع ترانزیشنال ( Transitional Cell Carcinoma, TCC ) می‌باشد. آگاهی از عوامل پیشگویی کننده بقای بیمار برای درمان بهتر و پیگیری صحیحتر بیماران بسیار کمک کننده می‌باشد. از جمله این عوامل می‌توان از بروز انکوپروتئین P۵۳ روی سلولهای تومورال در بیماران مبتلا به TCC مثانه نام برد. با توجه به تاثیر انکوپروتئین P۵۳ بر پیش‌آگهی بیماری، در این مطالعه ارتباط آن با درجه و مرحله تومور مورد بررسی قرار گرفت. در صورت اثبات وجود این ارتباط، پزشک معالج می‌تواند از ابتدا بدون نیاز به رنگ‌آمیزی پرهزینه ایمونوهیستوشیمی P۵۳ ، درمان مهاجمتری را برای بیمار در نظر بگیرد.

این مطالعه بر روی ۲۷ بیمار مبتلا به TCC مثانه در بیمارستان شهید هاشمی‌نژاد بعمل آمد. براساس سیستم درجه‌بندی ( World Health Organization/International Society of Urology Pathology ) WHO/ISUP ، ۱۲ نفر از بیماران مبتلا به TCC درجه پایین و ۱۵ نفر از بیماران دچار TCC درجه بالا بودند. همچنین ۷ نفر از بیماران تومور مهاجم و ۲۰ نفر دیگر تومور سطحی داشتند. با انجام رنگ‌آمیزی P۵۳ بر روی نمونه بیماران در تمام تومورهای درجه بالا و مهاجم، بیش از ۱۰ % سلولها مثبت بودند، در حالیکه ارتباط آماری معنی‌داری بین تومورهای سطحی و درجه پایین با P۵۳ بدست نیامد. با استفاده از آزمون آماری فیشر P value بدست آمده بین بروز P۵۳ با درجه و مرحله بیماری بترتیب ۰۲۸/۰ و ۰۱۸/۰ بدست آمد. با استفاده از ضریب همبستگی اسپیرمن میزان همبستگی بتریتب ۴۶ % و ۵۰ % بدست آمد. ( P value بترتیب ۰۱۴/۰ و ۰۰۷/۰).


دکتر حبیب انصارین، دکتر مینا دلیری، دکتر پیروز صالحیان دردشتی،
جلد ۱۱، شماره ۴۳ - ( ۹-۱۳۸۳ )
چکیده

    هدف از این مطالعه مقایسه بیان پروتئین ۵۳P در اشکال مهاجم و غیرمهاجم کارسینوم سلول بازال بوده است. BCC شایع‌ترین سرطان پوست در سفیدپوستان است که در مردان بیش از زنان دیده می‌شود. تهاجمی و غیرتهاجمی بودن تومور توسط تعدادی از معیارهای بالینی و آسیب‌شناسی تعییــن می‌گــردد. ژن ۵۳P یک ژن مهارکننـده تومور می‌باشد که احتمالاً در کنترل رشد سلولی نقش دارد. جهــش در این ژن سبــب از دســت رفتـن کنتـرل رشـد سلولی و در نتیجـه بدخیمــی می‌گردد. بررسی‌ها نشان داده‌اند که در کارسینوم سلول بازال (Basal cell Carcinoma) در ۶۰-۴۰% موارد، حداقل به طور موضعی واکنش ایمنی مثبت برای ۵۳P وجود داشته است. این مطالعه مقطعی روی ۳۳ نمونه انجام شد و گزارش‌های آسیب‌شناسی مربوط به BCC در تمام بیمارانی که در فاصله سال‌های ۱۳۸۰-۱۳۷۹، نمونه‌های بیوپسی آن‌ها به بخش آسیب‌شناسی بیمارستان حضرت رسول اکرم ارجاع شده بود، مورد بررسی قرار گرفت. هم‌چنین اطلاعات مورد نیاز از نظر سن، جنس، محل درگیری، سابقه رادیوتراپی و وجود ضایعات پوستی قبلی جمع‌آوری شد و لام‌های آسیب‌شناسی توسط آسیب‌شناس از نظر تهاجمی یا غیرتهاجمی بودن براساس معیارهای آسیب‌شناسی تقسیم‌بندی گردید. بلوک‌های پارافینی نمونه‌های مورد مطالعه با روش ایمونوهیستوشیمی از نظر میزان مثبت شدن پروتئین ۵۳P مورد بررسی قرار گرفت. با توجه به نتایج به دست آمده میزان و شدت مثبت شدن پروتئین ۵۳P در کارسینوم سلول بازال که از نظر بافت‌شناسی مهاجم بودند(ارتشاحی، مورفه‌آفرم) بیش از تومورهای غیرمهاجم(Cricums cribed، سطحی) بوده است و این تفاوت از نظر آماری معنی‌دار مشاهده گردید(۰۵/۰P<۲Chi) بنابراین شناسایی زودرس پروتئین ۵۳P در مراحل ابتدایی کارسینوم سلول بازال، می‌تواند موجب شناسایی بهتر پیش‌آگهی تومور شود.

دکتر عیسی نورمحمدی، دکتر مهشید هورمزدی، دکتر اکبر حسن پور، دکتر علی زارع‌میرزایی، فلورا بخشایش ،
جلد ۱۲، شماره ۴۸ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده

   

    زمینه و هدف: پولیپ‌های کولورکتال از شایع‌ترین ضایعاتی است که آسیب‌شناسان با آن مواجه می‌شوند. در آمریکا، کولونوسکوپی و سیگموئیدوسکوپی برای همه بیماران بالای ۴۰ سال پیشنهاد می‌شود. پیشرفت ضایعات آدنوماتوس به سرطان بدخیم معروف به توالی آدنوم ـ کارسینوم(Adenoma-Carcinoma Sequence) است. معمولاً همه بدخیمی‌های کولورکتال تغییرات ژنتیکی را از خود نشان می‌دهند. در بین این تغییرات ژنتیکی، موتاسیون ژن‌های سرکوب کننده تومور APC و P۵۳ مهم‌ترین آن‌ها می باشند. هدف از این تحقیق بررسی مقایسه‌ای شیوع موتاسیون‌های جهش‌های ژنتیکی در ژن‌های APC و P۵۳ در پولیپ‌های آدنومایی کولون از نوع دیسپلازی خفیف با نوع شدید بوده است. روش بررسی: مطالعه انجام شده از نوع مقطعی (cross sectional) بود. ۶۰ مورد پولیپ‌های آدنوماتوس کولون که ۳۰ مورد آن‌ها از نوع درجه پایین و ۳۰ مورد دیگر از نوع درجه بالا بودند، در این تحقیق بررسی شدند. این مطالعه با مراجعه به فایل‌های آسیب‌شناسی موجود در بیمارستان‌های مهر، حضرت رسول و شهدای هفتم تیر و بررسی بلوک‌های پارافینه و بررسی از نظر بروز موتاسیون‌های APC و P۵۳ بین آن‌ها با روش PCR انجام شد. سپس نتایج با آزمون‌های آماری کای دو(Chi-square) و T-test مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافته‌ها: بروز موتاسیون APC در پولیپ‌های درجه پایین و درجه بالا به ترتیب در ۷/۳۶ و ۶۳ درصد دیده شد(۰۵/۰p<). بروز موتاسیون در p۵۳ در پولیپ‌های درجه پایین و بالا به ترتیب در ۱۰ درصد. ۴۳ درصد موارد دیده شد(۰۵/۰p<). در هر دو مورد، اختلاف معنی‌داری مشاهده شد. متوسط سنی ۲/۶۲ سال و متوسط اندازه پولیپ‌ها ۶/۱۵ میلی‌متر بود. رابطه‌ای مستقیم بین اندازه پولیپ‌ها و جهش‌های APC وجود داشت(۰۵/۰p<) ولی این رابطه با جهش‌های p۵۳ دیده نشد. نتیجه‌گیری: تشخیص زود هنگام پولیپ‌های آدنوماتوس کولون و برداشتن به وسیله کولونوسکوپی، می‌تواند از ایجاد تومورهای بدخیم جلوگیری کند و سبب کاهش گرفتاری و مرگ و میر شود.


دکتر شهلا محمدی، محمد رضا قرائتی، کبری زکی خان-النگ، رسا رجایی،
جلد ۱۸، شماره ۹۱ - ( ۱۰-۱۳۹۰ )
چکیده

  زمینه و هدف : تنش های گوناگون نظیر پرتوهای یونیزان می توانند موجب افزایش آسیب های سلولی به خصوص در بخش هسته آن یعنی DNA گردند. برای محافظت از این گونه آسیب ها، ژن‌های تنظیمی طبیعی مانند ژن سرکوب کننده تومور Tp۵۳ وارد عمل می گردند. دراین ارتباط، در بین شاغلین پرتوکاری که همواره با دوزهای پایینی از پرتوهای یونیزان سروکار دارند ،این ژن بررسی و میزان بروز آن با گروه کنترل مقایسه شد.

  روش کار: در این مطالعه تحلیلی، با استفاده از کیت الایزا، مقدار پروتئین p۵۳ سرم خونی در ۴۲ فرد پرتوکار و ۱۶ فرد شاهد اندازه گیری شد. بررسی‌های آماری توسط روش student t-test انجام گرفت. به عنوان گروه پرتوکار از شاغلین سازمان انرژی اتمی ایران (با میانگین سنی ۳/۱ ± ۸/۳۷ سال) دعوت به همکاری شد. به عنوان گروه شاهد نیز داوطلبینی که از نظر سن، جنس و عادات سیگار کشیدن با گروه پرتوکار تطابق داشتند (با میانگین سنی /۲ ± ۵/۳۴ سال)، انتخاب گردیدند. از ۲ سی سی خون هپارینه هر فرد، سرم آن توسط سانتریفوژ استخراج شد.

  یافته ها: بیان ژن p۵۳ در گروه پرتو کار به طور معنی‌داری بالاتر از گروه شاهد بود(۰۲۲۵/۰= p ). علاوه بر این، سابقه کار پرتوکار و یا مصرف سیگار تاثیری بر میزان بیان این ژن نداشته است.

  نتیجه گیری: دوزهای پایین و مستمر پرتوهای یونیزان نقش به سزایی در افزایش بیان ژن p۵۳ در بین شاغلین پرتوکار داشته است. و این در حالی است که بر اساس نتایج ثبت شده در دوزیمتری فردی این افراد، دوز دریافتی در محدوده دوز مجاز سالانه برای پرتوکاران بوده است. این مسئله موید این موضوع است که پایش پرتوکاران نباید تنها بر اساس دوزیمتری های فیزیکی بلکه لازم است تا از شاخص های بیولوژیکی که قادر به ارائه آسیب‌ های پرتوی فردی بوده نیز استفاده شود .


رباب شیخ پور، حسین حکمت مقدم،
جلد ۲۲، شماره ۱۳۳ - ( ۴-۱۳۹۴ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان پستان  یکی از شایع‌ترین سرطان‌ها در زنان است. در حدود ۳۰ درصد از سرطان‌های  پستان وابسته به هورمون‌های جنسی هستند و این هورمون‌ها از جمله استروژن می‌توانند پیشرفت سرطان پستان را تحت تأثیر قرار ‌دهند. پروتئینp۵۳ در اکثر سرطان‌ها از جمله سرطان پستان دچار جهش می‌شود و افزایش سطح آن ویژگی مشترک بسیاری از سرطان‌های بدخیم است. با توجه به این‌که رده سلولی T۴۷D دارای رسپتور استروژن و پروژسترون است و پروتئین P۵۳ به‌عنوان مهم‌ترین ژن مهارکننده تومور است، این مقاله به تأثیر هورمون استروژن بر پروتئینp۵۳ در رده سلولی T۴۷Dمی پردازد.

روش کار: رده سلولی T۴۷D در یک فلاسک ۲۵-cm۲ در محیط DMEM, FBS کشت داده شد سپس سلول‌ها تحت تیمار با غلظت‌های مختلف هورمون استروژن (۳، ۶، ۹ نانومول) قرار گرفتند. میزان پروتئین  p۵۳با روش وسترن بلات مورد شناسایی قرار گرفت. نتایج حاصل از آنالیز با نرم‌افزار Gene tool  و آنالیز واریانس یک‌راهه (ANOVA)  انجام گرفت.

یافته‌ها: نتایج مطالعه نشان داد که سلول‌هایی که در معرض  غلظت ۳، ۶ و ۹  نانومول هورمون استروژن قرار گرفتند میزان پروتئینP۵۳ بیشتری نسبت به گروه کنترل داشتند (۰۰۱/۰>p).

نتیجه‌گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که هورمون استروژن سبب افزایش سطح پروتئین P۵۳ در رده سلولی T۴۷Dمی شود،  بنابراین به نظر می‌رسد هورمون استروژن  بر افزایش پروتئین p۵۳ و  تجمع آن در سلول تأثیر می‌گذارد.


الهه عبداللهی، پروین مهدی پور،
جلد ۲۳، شماره ۱۴۲ - ( ۱-۱۳۹۵ )
چکیده

زمینه و هدف: اکثر پژ&zwj;وهش ها نشان داده اند که بین ایجاد تومور های مغزی و میزان بدخیمی تو مورها و  ژن های سرکوب گر تومور و انکو&zwj;ن ها ارتباط وجود دارد. هدف از انجام این پرو&zwj;ژه بررسی جهش های اگزون ۸ ژن P۵۳ در بیماران مبتلا به تومور مغزی از نوع آستروسیتوما می باشد.

روش کار: این تحقیق از نوع تجربی آزمایشگاهی بوده و طی آن ابتدا استخراج DNA از ۳۰ نمونه  بافت تازه مغز به روش فنول کلروفورم انجام شد و بعد از انجام PCR اگزون ۸ ژن p۵۳ غربالگری اولیه از طریق SSCP (Single -Strand Conformation Polymorphism) برای تشخیص شیفت در نمونه ها انجام شد. سپس مواردی که دارای شیفت بودند تعیین توالی شدند.

یافته ها: در این تحقیق یک جهش  بدمعنی (Missense) g,۱۳۸۵۱A>G (تبدیل اسید آمینه ای K۲۹۱E) در بیمار مبتلا به آستروسایتوما درجه چهار شناسایی شد.

نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه میتوان تغییر بد معنی فوق که در ناحیه متصل شونده به DNA فاکتور رونویسی p۵۳ رخ داده را تحت عنوان یک جهش پاتوژن در نظر گرفت. احتمالا این جهش از عملکرد سرکوب گر توموری این فاکتور جلوگیری میکند و منجر به سرطان میشود. این مسئله در ژن درمانی و تشخیص زود هنگام تومورهای مغزی میتواند حائز اهمیت باشد.


مسعود جهان تاش، ۲. حسین عابد نطنزی، ۳. ماندانا غلامی، ۴. فرشاد غزالیان،
جلد ۲۸، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع دو شایع­ترین بیماری درون­ریز است که به­دلیل عدم تحمل گلوکز دراثر برهم­خوردن تعادل بین ذخایر و تقاضای انسولین رخ می­دهد. برای درمان هایپرگلیسمی و عوارض ثانویه آن در بیماران دیابتی علی رغم تحقیقات گسترده علل این اختلال متابولیک هنوز در سطح مولکولی به خوبی شناخته نشده است. همانطور که p۵۳ یک ژن مهار کننده تومور است که بیشتر با سرطان در ارتباط است، با این حال، آخرین پژوهش‌ها نقش حیاتی p۵۳ را در توسعه دیابت نشان می‌دهد که چگونه سیگنالینگ p۵۳ می‌تواند به‌عنوان یک هدف درمانی بالقوه جدید برای دیابت و اختلالات متابولیکی مرتبط با آن عمل کند. هدف پژوهش حاضر مطالعه تغییرات بیان ژن P۵۳ بافت کبد و شاخص مقاومت ­به­انسولین پس از انجام تمرین تناوبی و ژل رویال در رت­های چاق دیابتی نوع دو بود.
روش­ کار: نمونه آماری پژوهش حاضر ۳۶ سر موش­های صحرایی نر چاق با میانگین وزن ۴۰۹ گرم بودند. پس از۲۰ هفته تغذیه با رژیم پرچرب با تزریق درون صفاقی ۲۵ میلیگرم STZ به ازای کیلوگرم وزن موشها دیابتی شدند. موشهایی که گلوکز ناشتای آن‌ها بین۱۵۰ تا۴۰۰ میلیگرم در دسیلیتر بود دیابتی نوع دوم در نظر گرفته شد. موشهای دیابتی در ۴ گروه کنترل (۶ سر)، تمرین تناوبی (۸ سر)، ژل رویال (۷ سر)، تمرین تناوبی شدید ژل رویال (۸ سر) گروهبندی و پروتکل تمرینی و گاواژ ژل رویال روی آن‌ها اجرا شد. هشت هفته تمرین تناوبی شدید، پنج جلسه در هفته با تناوب شدید ۲ دقیقهای۸۰ تا ۹۰ درصد VO۲max و تناوب استراحت یک دقیقهای با ۵۰ تا ۵۶ درصد VO۲max اجرا شد. ژل رویال بصورت گاواژ به میزان ۱۰۰ میلی‌گرم برکیلوگرم ۵ روز در هفته داده شد.
یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده‌ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و دوعاملی و آزمون تعقیبی نشان داد در مقایسه با گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید به کاهش معنی­دار گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین منجر شد و تمرین تناوبی به کاهش بیان ژن P۵۳ در سلول‌های کبدی در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (۰۰۱/۰ P=).
نتیجه گیری: تمرین تناوبی و مصرف ژل رویال نیز به کاهش غیر معنی دار بیان ژن P۵۳ در سلول‌های کبدی در مقایسه با گروه کنترل منجر شد. نتایج ضریب همبستگی نیز بین تغییرات شاخص مقاومت به انسولین و بیان ژن P۵۳ در گروه‌های تجربی معنی‌دار نبود.
 
نادر عفراوی، حسین عابدنظری، معصومه هلالی زاده، ماندانا غلامی،
جلد ۲۹، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: دیابت نوع دو شایع­ترین بیماری درون­ریز است که به­دلیل عدم تحمل گلوکز و دراثر برهم­خوردن تعادل بین ذخایر و تقاضای انسولین رخ می­دهد. پژوهش های اخیر نقش حیاتی p۵۳ را در توسعه دیابت نشان می دهد. هدف پژوهش حاضر مطالعه تغییرات بیان ژن P۵۳ بافت کبد و شاخص مقاومت ­به­انسولین پس از انجام تمرین تناوبی و مصرف عصاره­آویشن شیرازی در  موش­های چاق دیابتی نوع دو بود.
روش کار: جامعه آماری پژوهش حاضر را ۳۶ موش­های صحرایی نر تشکیل دادند. جامعه آماری پس از۲۰ هفته تغذیه با رژیم پرچرب و با تزریق درون صفاقی ۲۵ STZ میلیگرم/کیلوگرم دیابتی شدند. گلوکز ناشتای بین۱۵۰ تا  ۴۰۰ میلی گرم/دسی لیتر ملاک دیابتی نوع دوم بود. موش­های دیابتی در۴ گروه مجزا قرار گرفتند. پروتکل تمرینی به صورت هشت هفته تمرین تناوبی، پنج جلسه در هفته با تناوب شدید۲ دقیقه­ای با ۲ تا ۸ تناوب و با ۸۰ تا ۹۰ درصد vo۲max و تناوب استراحت یک دقیقه­ای با ۵۰ تا ۵۶ درصدVO۲max  اجرا شد. عصاره آویشن بصورت گاواژ به میزان ۲۰۰ میلی گرم/کیلوگرم برای ۵ روز در هفته داده شد.
یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس دوعاملی نشان داد در مقایسه با گروه کنترل، تمرین تناوبی شدید به کاهش معنی­دار گلوکز و شاخص مقاومت به انسولین منجر شد. تمرین تناوبی به کاهش بیان ژن P۵۳ در سلول های کبدی در مقایسه با گروه کنترل منجر شد (۰۰۹/۰ P<). تمرین تناوبی و مصرف عصاره­آویشن همچنین به کاهش غیر معنی دار بیان ژن P۵۳ در سلول‌های کبدی در مقایسه با گروه کنترل منجر شد  (۰۵/۰ P<).
 نتیجه‌گیری: به نظر می‌رسد تمرین تناوبی شدید)  (High-intensity interval training-HIIT و مصرف عصاره آویشن می تواند به کاهش عوامل آپوپتوز کبد و بهبود وضعیت کبد در موش صحرایی کمک کند. در نتیجه محققان می‌توانند از نتایج این پژوهش در جهت ارزیابی بهبود وضعیت افراد دیابتی نوع دو استفاده کنند.
 
حمیده طاولی، حسین عابد نطنزی، محمدعلی آذربایجانی، علیرضا ایرانبخش،
جلد ۳۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: سرطان ملانوما شدیدترین سرطان پوست است. اخیراً نقش تمرینات ورزشی در پیشگیری و درمان سرطان بسیار مورد توجه قرار دارد. آناناس میوه‌ای است که خواص ضد سرطانی آن مطرح شده است.P۵۳  یک ژن مهار کننده تومور است. هدف پژوهش حاضر مطالعه تاثیر تمرین هوازی و مصرف عصاره آناناس بر بیان ژن P۵۳ بافت کبد و حجم تومور پس از انجام تمرین هوازی و مصرف عصاره آناناس در موش‌های سرطانی بود.
روش کار: این مطالعه بنیادی بر روی  ۳۲ سر موش های نژاد C۵۷  انجام شد. پس از کشت رده سلولی سرطان ملانوما القای تومور به موش ها صورت گرفت و پروتکل تمرین هوازی و گاواژ بر روی آن ها در چهار گروه شامل کنترل، تمرین هوازی، عصاره آناناس و تمرین هوازی- آناناس انجام شد. برنامه تمرین هوازی به مدت شش هفته انجام شد و عصاره آناناس به میزان ۳۰۰ میلی گرم/کیلوگرم گاواژ شد. وزن با ترازوی دیجیتال و حجم تومور موش ها با استفاده از کولیس اندازه گیری شد. ۴۸ ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، نمونه گیری خونی و  بافت کبد انجام شد ، بیان ژن P۵۳ بافت کبد به روش RT-PCR انجام گرفت. سپس داده ها با استفاده آنالیز واریانس یک طرفه، آزمون تحلیل واریانس دو عاملی و تعقیبی مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند و سطح معنی داری ۰۵/۰  p≤ در نظر گرفته شد.
یافته‌ها: در مقایسه با گروه کنترل، تمرین هوازی و تمرین - آناناس به کاهش معنی­دار حجم تومور و افزایش بیان ژن P۵۳ بافت کبدی منجر شد.
نتیجه‌گیری: ورزش هوازی و عصاره آناناس منجر به کاهش وزن وکاهش معنی‌دارحجم تومور و افزایش بیان ژن p۵۳ سرکوب‌کننده تومور در گروه‌های تجربی نسبت به گروه کنترل در بافت کبد شد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم پزشکی رازی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-SA 4.0| Razi Journal of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb