جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای هیپوکمپ

سیمین نامور، سیدجواد میرنجفی‌زاده، یعقوب فتح‌الهی، محمدابراهیم رضوانی، پرویز شهابی، نرگس حسین‌مردی، پرویز قربانی، مریم زراعتی،
جلد ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده

    زمینه و هدف: هپوکمپ، یکی از شایع‌ترین نواحی سیستم لیمبیک در ایجاد صرع لوب گیجگاهی می‌باشد و صرع ایجاد شده در این ناحیه می‌تواند از طریق قشر پیریفورم منتشر شود. آدنوزین یک ماده ضد تشنجی درونزا می‌باشد و اثرات ضد تشنجی خود را از طریق فعال کردن گیرنده‌های آدنوزینی A۱ اعمال می‌کند. هدف از این مطالعه بررسی نقش گیرنده‌های آدنوزینی A۱ قشر پیریفورم بر تشنج‌های ایجاد شده به روش کیندلینگ در ناحیه CA۱ هیپوکمپ بود. روش بررسی: در جراحی حیوانات، یک الکترود سه قطبی برای تحریک و ثبت در ناحیه CA۱ هیپوکمپ و دو کانول در قشر پیریفورم کار گذاشته شد. حیوانات با تحریک الکتریکی هیپوکمپ، کیندل شدند. در حیوانات کیندل شده، N۶ سیکلوهگزیل آدنوزین(CHA=Cyclohexyladenosine)، آگونیست اختصاصی گیرنده آدنوزینی A۱ با غلظت‌های ۱، ۱۰ و ۱۰۰ میکرومولار و ۱ و ۳-دی‌متیل-۸-سیکلوپنتیل گزانتین(CPT=۱,۳-dimethyl-۸-cyclopenthylxantine)، آنتاگونیست اختصاصی گیرنده‌های آدنوزینی A۱، با غلظت‌های ۱۰ و ۲۰ میکرومولار در قشر پیریفورم تزریق شد و حیوانات ۵، ۱۵و ۹۰ دقیقه پس از تزریق، تحریک شدند. یافته‌ها: تزریق CHA با غلظت‌های ۱۰ و ۱۰۰ میکرومولار، مدت زمان تخلیه متعاقب(ADD=Afterdischarge diuration)، مدت زمان مرحله ۵ تشنج(S۵D=Stage ۵ duration) و مدت زمان تشنج(SD=Seizure duration) را به طور معنی‌دار کاهش داد ولی تاثیری بر زمان تاخیری بین تحریک الکتریکی و شروع مرحله چهار تشنج نداشت. تزریق CPT با غلظت ۲۰ میکرومولار در قشر پیریفورم باعث افزایش معنی‌دار ADD، S۵D و SD و کاهش معنی‌دار S۴L(Stage ۴ latency) شد. تزریق CPT(۱۰ میکرومولار)، ۵ دقیقه قبل از CHA(۱۰۰ میکرومولار) از اثرات CHA جلوگیری کرد. نتیجه‌گیری: از نتایج حاصل از این مطالعه می‌توان نتیجه گرفت که فعالیت گیرنده‌های آدنوزینی A۱ در قشر پیریفورم باعث کاهش شدت تشنج‌های ناشی از کیندلینگ ناحیه CA۱ هیپوکمپ می‌شود.


سید ابراهیم حسینی، شیما مجتهدی، دکتر محمدرضا کردی، دکتر فاطمه شب خیز، دکتر سیمین فلاح عمران،
جلد ۱۹، شماره ۱۰۱ - ( ۸-۱۳۹۱ )
چکیده

  زمینه و هدف : در میان عوامل تروفیکی در CNS ، نقش نوروتروفین‌ها به جهت اعمال زیاد و چندگانه‌ای که ایفا می‌کنند، بارزتر است. هدف از انجام این پژوهش تعیین تاثیر ۲ هفته دویدن هوازی سبک بر تغییرات سطوح پروتئینی نوروتروفین مشتق مغزی (Brain Derived Neurotrophic Factor -BDNF) و گیرنده‌ی اختصاصی آن تیروزین کیناز B (TrkB) در هیپوکمپ موش صحرایی بالغ با تکیه بر شفاف‌ تر کردن نقش ورزش در چگونگی تعدیل شکل پذیری سیناپسی و نورون‌زایی بود.

  روش کار: این تحقیق از نوع تجربی و با مدل حیوانی انجام شد. بدین منظور ۱۲ سر موش صحرایی نر بالغ ۸ هفته با میانگین سنی ۲۰۰ تا ۲۲۵ گرم، به دنبال یک هفته آشنا سازی با دستگاه نوار گردان، به صورت تصادفی به ۲ گروه کنترل(۶ n = ) و دونده (۶ n = ) تقسیم شدند. حیوانات در گروه دونده به مدت ۲ هفته و هر ۷ روز هفته (۱۴ جلسه) را به مدت ۳۰ دقیقه با شدت ۱۲ متر بر دقیقه دویدند. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه‌ی تمرینی حیوانات قربانی شدند و هیپوکمپ آن‌ها جهت انجام آزمایش‌های بعدی برداشته شد. تغییرات سطوح پروتئینی با روش الایزا آنزیمی بررسی شد.

  یافته‌ها: نتایج حاصل از آزمون t مستقل نشان داد که در سطوح پروتئینی متغیرها در گروه دونده در مقایسه با گروه کنترل، به لحاظ آماری، تفاوت معنی‌داری در سطح (۰۵/۰ p≤ ) وجود دارد و دویدن مقادیر پروتئین های BDNF و TrkB را در هیپوکمپ موش‌های صحرایی افزایش می‌دهد.

  نتیجه گیری: افزایش این دو عامل نشان از درگیری ورزش به عنوان یک عامل تعدیل کننده‌ی مثبت در رشد و بقاء نورونی، نورون زایی متاثر از ورزش و شکل پذیری سیناپسی دارد.


الهام وسدی، دکتر علی اصغر رواسی، دکتر سیروس چوبینه، حامد برزگر، محبوبه برجیان فرد،
جلد ۲۰، شماره ۱۱۱ - ( ۶-۱۳۹۲ )
چکیده

 

زمینه و هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی ﺗﺃثیر ۸ هفته تمرین استقامتی و مصرف مکمل امگا-۳ بر مقادیر عامل نوروتروفیک مشتق از مغز (BDNF) در هیپوکمپ موش­های صحرایی نر بالغ بود.

 

روش کار: در این پژوهش تجربی ۲۸ سر موش صحرایی (rat) نر نژاد ویستار (با سن ۸ هفته­ و میانگین وزن ۱۰±۱۷۰ گرم)، در ۴ گروه مساوی ۷ تایی کنترل، تمرین، مکمل و تمرین- مکمل به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه تمرین، تحت تمرین استقامتی روی نوارگردان به مدت ۸ هفته قرار گرفتند. گروه مکمل، روزانه (۱۰۰ میلی­گرم/کیلوگرم وزن بدن) مکمل امگا-۳ به صورت خوراکی به روش گاواژ دریافت کردند. گروه تمرین- مکمل نیز تحت ترکیبی از همان برنامه تمرینی به همراه با مصرف رژیم مکمل قرار گرفتند. مقادیر BDNF با روش الایزا سنجیده شد و داده­ها با استفاده از روش آماری آنالیز واریانس یک راهه با ۰۵/۰p < تحلیل شدند.

 

یافته ها: یافته­های پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر BDNF هیپوکمپ پس از ۸ هفته، در گروه تمرین و گروه مکمل نسبت به گروه کنترل افزایش معنی­داری نداشتند (۴۴۷/۰=p و ۰۵۴/۰=p). بعلاوه مقادیر BDNF در گروه تمرین- مکمل، در مقایسه با گروه کنترل و گروه تمرین افزایش معنی­داری داشت (۰۰۳/۰=p و ۰۲۱/۰=p) و در مقایسه با گروه مکمل این افزایش معنی­دار نبود (۲۳۷/۰=p).

 

نتیجهگیری: با توجه به پارامترهای حاصل از مطالعه به نظر می­رسد، فعالیت ورزشی استقامتی همراه با مصرف مکمل امگا-۳ می­تواند موجب افزایش بیشتر مقادیر BDNF هیپوکمپ موش­های صحرایی نر بالغ شود.

 
الهام وسدی، حامد برزگر، محبوبه برجیان فرد،
جلد ۲۱، شماره ۱۱۹ - ( ۲-۱۳۹۳ )
چکیده

زمینه و هدف: این پژوهش با هدف شناسایی اثرات احتمالی مکمل امگا- ۳ و رژیم غذایی پرچرب ( ۵۰ % چربی اشباع، مشتق شده از روغن سویا) بر مقاد یر
در هیپوکمپ رتهای نر بالغ با تکیه بر شفاف تر کردن نقش تغذیه در چگونگی تعدیل شکل پذیری سیناپس ی (BDNF) عامل نوروتروفیک مشتق از مغز
انجام شد.
۱۷۰ گرم )، در ۳ گروه مساو ی ۷ تا یی کنترل، غذا ی ± روشکار: در این پژوهش تجربی ۲۱ سر رت نر نژاد ویستار (با سن ۸ هفته و میانگین وزن ۱۰
پرچرب و مکمل امگا ۳ به طور تصادفی تقسیم شدند. گروه کنترل از غذای استاندارد مؤسسه سرم و واکسن سازی رازی استفاده کردند. گروه با رژیم غذا یی
پرچرب، به مدت ۸ هفته رژیم غذایی در دسترس پرچرب دست ساز دریافت کردند. گروه مکمل امگا ۳، روزانه ( ۱۰۰ میلی-گرم/کیلوگرم وزن بدن ) مکمل
با روش الایزا سنجیده شد و دادهها با استفاده از روش آماری آنالیز واری انس ی ک BDNF امگا- ۳ به صورت خوراکی به روش گاواژ دریافت کردند. مقادیر
طرفه تحلیل شدند.
هیپوکمپ پس از ۸ هفته، در گروه غذای پرچرب نسبت به گروه کنترل کاهش داشت اما BDNF یافتهها: یافتههای پژوهش حاضر نشان داد، مقادیر
هیپوکمپ افزایش داشت که این افزایش در مقایسه با گروه BDNF در گروه مکمل امگا ۳ در پایان هفته هشتم، مقادیر .(p=۰/ کاهش معنیدار نبود ( ۸۷۳
.(p=۰/ و ۰۰۶ p=۰/ کنترل و گروه غذای پرچرب معنیداری بود ( ۰۰۸
هیپوکمپی را به همراه داشته BDNF نتیجهگیری: با توجه به پارامترهای حاصل از مطالعه به نظر میرسد، تغذیه مکمل امگا- ۳ میتواند، افزایش مقادیر
باشد.


الهام مددی زاده، محسن امینایی، کیوان خرمی پور،
جلد ۲۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۱ )
چکیده

زمینه و هدف: بیماری‌های متابولیک از جمله چاقی و دیابت علاوه بر تاثیرات محیطی می‌توانند باعث آلزایمر و اختلالات شناختی شوند. دلیل اصلی ایجاد آلزایمر و اختلالات شناختی رسوب خارج سلولی پلاک‌های بتا آمیلوئید و ظاهر شدن تجمعات پروتئین فسفریله تاو است که در نهایت موجب تخریب نورون‌های هیپوکمپ می‌شود. این آسیب‌ها حتی می‌تواند یک قدم فراتر گذاشته و تهدید کننده زندگی افراد باشد. یکی از روش‌های پیشگیری و درمان این عوارض تمرینات تناوبی با شدت زیاد است که به علت صرفه جویی در زمان بسیار و تاثیر گذاری بیشتری نسبت به انواع دیگر تمرینات مورد توجه قرار گرفته‌اند. هدف از این مطالعه، مرور اثر تمرینات تناوبی با شدت زیاد بر اختلالات شناختی و.... ناشی از چاقی و دیابت می‌باشد.
روش کار: بدین منظور پایگاه های Google Scholar، PubMed، Scopus، SID، نور و مگیران مورد بررسی قرار گرفتند. در این مطالعه مروری، علاوه بر تمرین تناوبی با شدت زیاد حداقل یکی از کلید واژه‌های اختلالات شناختی، هیپوکمپ و آلزایمر باید در عنوان یا کلمات کلیدی مطالعات وجود می‌داشت و مطالعات چاپ شده بین سال‌های ۲۰۰۰ تا ۳۰ جولای ۲۰۲۱ تجزیه و تحلیل شدند.
یافته‌ها: در جست و جوی اولیه ۱۵۲ مطالعه براساس عنوان و کلید واژه های مورد نظر یافت شد و بعد از بررسی‌های اولیه، ۸۴ مطالعه به علت مرتبط نبودن چکیده با مفاهیم مورد نظر حذف شد. از بین مطالعات باقی مانده ۳۸ مورد به علت دارا نبودن حداقل یک ترکیب از سه کلید واژه مورد نظر حذف شد. در مرحله سوم متن کامل ۳۰ مطالعه، بررسی شد و ۱۵ مطالعه به علت مرتبط نبودن متن کامل با مفاهیم مورد نظر حذف شدند و در نهایت اطلاعات ۱۵ مطالعه حیوانی و انسانی به دو زبان فارسی و انگلیسی مورد بررسی قرار گرفت.
نتیجه‌گیری: مرور این مطالعات نشان می‌دهد که تمرینات تناوبی با شدت زیاد باعث بهبود اختلالات شناختی و افزایش یادگیری و حافظه می‌شوند. با این حال جهت انتخاب تاثیرگذار ترین پروتکل تمرین بر اساس نقش متغیرهای تمرینی مانند نوع، شدت و حجم تمرین به پژوهش‌های مقایسه‌ای بیشتری نیاز است.
 
ذبیح اله قدم پور، وازگن میناسیان، علی کاظمی،
جلد ۳۰، شماره ۳ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: پیوند سلول‌های بنیادی عصبی یکی از راهبردهای موثر برای ترمیم ضایعات عصبی محسوب می‌شود. هدف پژوهش حاضر مقایسه اثر تمرین‌تناوبی شدید تحت شرایط تعلیق اندام تحتانی روی تغییرات درGFAP  و سلول­های بنیادی گلیالی مغز موش­های صحرایی نر سالم بود.
روش کار: تعداد ۲۴ سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با میانگین وزن: ۷۱/۵±۲۵/۱۸۹گرم و سن: ۴/۰±۶ هفته به چهار گروه مساوی: ۱) استراحت تحت شرایط جاذبه طبیعی، ۲) استراحت تحت شرایط تعلیق پاهای عقب، ۳) تمرین تناوبی شدید تحت شرایط جاذبه طبیعی، ۴) و تمرین تناوبی شدید+تعلیق پاهای عقب تقسیم شدند. پروتکل تمرینی شامل تمرین به مدت شش هفته و هر هفته پنج جلسه، تمرین تناوبی روی نوارگردان بود. ۲۴ ساعت پس از آخرین جلسه­ تمرینی نمونه­گیری انجام شد. داده‌ها با بررسی توزیع طبیعی داده‌ها و آزمون تحلیل واریانس یک­‌ راهه و تعقیبی بونفرونی تحلیل شدند.
یافته­ ها: نتایج نشان دادند که در متغیرهای GFAPو به ترتیب (۱۹%- و ۶۱-%) در گروه  تمرین تناوبی+ تعلیق پاهای عقبی نسبت به گروه کنترل کاهش، و به ترتیب در گروه تعلیق پاهای عقب(۱۴۷% و ۲۸۴%) افزایش نشان داد. همچنین درکلیه متغیرهای اندازه گیری شده اختلاف معنی داری بین گروه ها مشاهده شد (۰۵/۰P ≤).
نتیجه‌گیری: به نظر می­رسد تمرین تناوبی شدید تحت تعلیق پاهای عقبی قادر به جلوگیری از آسیب سلول­های سیستم عصبی است و سلول­های بنیادی عصبی را به سمت تولید نرون، آستروسیت و الیگودندروسیت‌ها سوق می­دهد. احتمالاً این شیوه تمرینی می­تواند نقش مهمی در بهبود وضعیت­های بالینی بیماران دارای ضایعات عصبی داشته باشد.


صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم پزشکی رازی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-SA 4.0| Razi Journal of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb