۱۷ نتیجه برای علائم
دکتر مهدی نصراصفهانی، دکتر آرام حمیدی،
جلد ۸، شماره ۲۵ - ( ۹-۱۳۸۰ )
چکیده
نشانههای منفی اسکیزوفرنیا همچنان یکی از مشکلات جدی درمانی برسرراه بهبودی این اختلال بحساب میآیند. تاکنون تلاشهای زیادی در جهت شناسایی داروهای موثر بر علائم منفی صورت گرفته است ولی علیرغم پیشرفتهای زیاد که در این مسیر برداشته شده هنوز درمان این علائم موفقیت چشمگیری نداشته است. مطالعه حاضر تاثیر بروموکرپتین (آگونیست دوپامین) رابرروی نشانههای منفی اسکیزوفرنیا مورد بررسی قرار میدهد. مطالعه حاضر از نوع مطالعات دوسوکور تحت کنترل دارونما با جابجایی بیماران بین دو گروه آزمودنی و دارونما بود. بمنظور کنترل هر چه بیشتر عوامل مداخلهگر، افراد مورد مطالعه از میان بیماران واجد معیارهای برجستگی علائم منفی، فقدان مواردی چون افسردگی، عوارض دارویی، سایکوز فعال، بیماری جسمی ناتوان کننده، سوء مصرف مواد، استفاده از داروهای ضد افسردگی، و نیز فقدان بیماریهایی که مانع مصرف بروموکریپتین میشوند، انتخاب شدند.
از میان ۶۰ بیمار تحت درمان گروه پیگیری( follow up group )، ۱۴ بیمار واجد شرایط ورود به مطالعه بودند. دو نفر از این تعداد از ورود به مطالعه خودداری نمودند و بقیه بطور تصادفی به دو گروه آزمودنی و دارونما تقسیم شدند و طی ۱۳ هفته تحت پیگیری قرار گرفتند (۶ هفته اول گروه آزمودنی دارو و گروه دیگر دارونما، یک هفته هر دو گروه دارونما و در نهایت طی ۶ هفته بعدی با جابجایی گروه آزمودنی و دارونما پیگیری ادامه یافت) در طول مدت مطالعه بیماران با دوز ۱۵ میلیگرم بروموکریپتین تحت درمان قرار گرفتند. ابزار اندازهگیری تست PANSS ( Positive and Negative Syndrome Scale ) بود که یک آزمون استاندارد برای اندازهگیری نشانههای مثبت و منفی است. دادههای بدست آمده با روش ویلکاکسون و با استفاده از نرمافزار SPSS به دو شیوه مختلف مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این پژوهش نشان داد که اضافه نمودن یک آگونیست دوپامین مثل بروموکریپتین اثرات معنیداری بر روی علائم منفی دارد. بروموکریپتین ضمن اینکه خطر سایکوز را افزایش نمیدهد باعث کاهش نشانههای منفی اسکیزوفرنیا میشود.
دکتر سیدضیاءالدین موسوی، رکسانا بهروزی،
جلد ۹، شماره ۲۸ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده
استفاده بدون نسخه از داروهای ضدقارچ در دهه اخیر، بطور گستردهای در بین زنان رواج پیدا کرده است. همچنین بسیاری از زنان از روشهای طبی دیگر برای رفع علائم و مشکلات بهداشتی خود، استفاده میکنند. با این حال در رابطه با وسعت کاربرد و هزینه این درمانها، اطلاع کمی در دست است. مطالعه حاضر برای بررسی میزان استفاده بدون نسخه از داروهای ضدقارچ و روشهای طبی دیگر در درمان علائم ولووواژینال مزمن در زنان مراجعه کننده به درمانگاه زنان بیمارستان امام شهر ساری انجام شد. این مطالعه به روش توصیفی روی ۱۰۲ زن مراجعه کننده به درمانگاه زنان که از علائم ولووواژینال مزمن شاکی بودند، انجام شد. ابزار جمعآوری دادهها، پرسشنامه، مشاهده و لوازم آزمایشگاهی بود. جهت بررسی آماری از روشهای آماری توصیفی و آزمون کای دو استفاده گردید. میانگین سنی بیماران ۲۸ سال و تحصیلات حدود نیمی از بیماران، دبیرستان و بالاتر از دیپلم بود و میانگین طول مدت علائم اکثر بیماران ۱۸ ماه بود. یافتههای این پژوهش نشان داد که ۶۰ نفر (۸۲/۵۸ % ) از بیماران، خوددرمانی با داروهای ضدقارچ نظیر کلوتریمازول (۸۵ % )، مایکونازول (۵ % )، پوویدون آیودان (۱۰ % ) داشتند. ۲۲ نفر (۵۶/۲۱ % ) از روشهای طبی دیگر نظیر وان یا دوش واژینال سرکه (۹/۴۰ % ) ، وان یا دوش واژینال نمک (۲/۲۷ % ) ، وان یا دوش واژینال بتادین (۲/۳ % ) و شستشوی موضعی با ساولن (۸ % ) استفاده کرده بودند. در ۲۰ نفر از بیماران (۶/۱۹ % )، سابقه خوددرمانی با هیچ روشی وجود نداشت. تعداد ۳/۷۳ % پزشکان در رابطه با مصرف داروهای ضدقارچ توسط خود بیمار آگاهی داشتند در صورتی که تعداد کمتری از پزشکان نسبت به استفاده زنان از روشهای طبی دیگر آگاه بودند(۲/۱۸ % ).
با وجود آنکه اغلب بیماران تصور میکردند که ولووواژینیت قارچی علت ایجاد کننده علائم آنها است(۵/۷۲ % ) در معاینات بالینی و آزمایشگاهی ولووواژینت کاندیدیایی فقط در ۳۵ نفر (۳/۳۴ % ) وجود داشت. براساس این مطالعه استفاده از روشهای خوددرمانی با داروهای ضدقارچ در زنان متداول میباشد. این امر نه تنها موجب به تعویق افتادن تشخیص و درمان صحیح بیماری میگردد، بلکه عاملی برای ایجاد حالتهای مقاوم و مزمن بیماری میباشد. عوارض جانبی استفاده نادرست و هزینه این گونه خوددرمانیها، موجب صدمه زدن به سلامتی فرد و ضررهای اقتصادی در جامعه میگردد.
دکتر فریده اخلاقی، دکتر عبدالکریم حامدی، دکتر زهرا جوادی، دکتر فاطمه حسینیپور،
جلد ۱۰، شماره ۳۷ - ( ۱۲-۱۳۸۲ )
چکیده
سندرم پیش از قاعدگی ( Premenstrual syndrom = PMS ) مجموعهای از علائم جسمی و روانی است که در نیمه دوم سیکل قاعدگی رخ میدهد و در حدود ۹۵% از زنان با شدتهای مختلف به آن گرفتار میشوند. علائم این سندرم در ۵% موارد بسیار شدید بوده بطوری که با فعالیتهای روزانه و اجتماعی مبتلایان تداخل ایجاد میکند. با توجه به اینکه علت اصلی آن نامشخص بوده و از سوی دیگر جمعیت زیادی از زنان به آن مبتلا هستند، درمان آن از اهمیت ویژهای برخوردار است. در این زمینه درمانهای مختلفی وجود دارد که یکی از آنها تجویز مکملهای مختلف از جمله کلسیم میباشد و توجه زیادی به آن جلب شده است. هدف از این بررسی تاثیر تجویز کلسیم مکمل بر کاهش علائم مختلف این سندرم بوده است. در این بررسی ابتدا پرسش نامه ۲ صفحهای شامل سوالاتی در مورد ۲۰ علامت مربوط به PMS در میان ۱۰۰ نفر از دانشجویان دختر گروه پزشکی و پیراپزشکی که دارای این علائم بودند، توزیع گردید و از آنها خواسته شد تا در مدت ۳ سیکل پی در پی به سوالات پاسخ دهند. سپس به این گروه ۱۰۰ نفری در ۳ سیکل متوالی در طی ۵ روزی که علائم سندرم حداکثر میزان را در طی سیکلهای قبل داشت، قرص جوشان کلسیم یک گرم روزانه داده میشد و دراین مدت پرسشنامه حاوی سوالات از نظر شدت یا کاهش علائم توسط افراد مبتلا تکمیل میگردید. پس از ۳ ماه پرسشنامهها جمعآوری شد و نتایج به دست آمده با توجه به تغییرات ایجاد شده در شدت علائم، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. از ۲۰ علامت مورد بررسی که در سندرم پیش از قاعدگی وجود دارد، شدت ۱۲ علامت با مصرف کلسیم در طی ۳ سیکل قاعدگی بطور معنیداری کاهش پیدا کرد یا بطور کامل از بین رفت. از بین این علائم ۵ علامت شامل خستگی، اختلال در خواب، تحریکپذیری، افسردگی و تغییر اشتها مربوط به علائم روانی و خلقی و ۷ علامت شامل خشکی پوست، حساسیت پستان، آکنه، افزایش وزن، سر درد، درد مفاصل، درد کمر مربوط به علائم جسمی بودند. به عنوان نتیجهگیری کلی میتوان گفت مصرف روزانه ۱۰۰۰ میلیگرم کلسیم در نیمه دوم سیکل قاعدگی به مدت ۵ روز در زنان مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی موجب کاهش و تخفیف ۶۲% از علائم روانی خلقی و ۶۱% از علائم جسمی میشود. بنابراین با انجام تحقیقات وسیعتر در این زمینه، میتوان در تمام زنانی که از این سندرم رنج میبرند با تجویز روزانه ۱۰۰۰ میلیگرم کلسیم به میزان قابل توجهی شدت علائم در آنها را کاهش داده و از اختلال در زندگی و فعالیتهای اجتماعی آنها پیشگیری کرد.
دکتر عبدالمحمد کجبافزاده، دکتر فرناز الماسگنج، دکتر فرنوش داودی، دکتر مازیار مرادی،
جلد ۱۱، شماره ۴۰ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
هدف از این مطالعه تعیین ارتباط بین علائم دستگاه ادراری تحتانی در خانمها با فلومتری ادرار بوده است. در این مطالعه ۱۹۰ خانم ۱۵ تا ۷۵ ساله که به علت مشکلات ادراری به کلینیک اورولوژی طی سالهای ۷۹ تا ۸۱ مراجعه کرده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند. از تمام بیماران مورد مطالعه شرح حال گرفته شد و معاینه فیزیکی، بررسی سونوگرافیک از کلیهها و مثانه و تعیین حجم باقی مانده ادرار و ثبت فلوچارت ادراری روزانه و آزمایش کامل و کشت ادرار صورت گرفت. بیماران مبتلا به عفونت فعال ادراری و علائم نوروژنیک از مطالعه حذف شدند و فلومتری برای سایر بیماران انجام گردید. طرح منحنی فلومتری توسط ۲ پزشک متخصص اورولوژی و اورولوژی زنان خوانده شد. بیماران بر اساس داشتن علائم ادراری شامل اختلال در حس، جمعآوری ادرار، تخلیه ادرار و محتوای آن به ۸ گروه تقسیم شدند. میانگین حجم ادرار(Voiding volume) و جریان متوسط ادرار(Q average) بین گروههای مختلف، تفاوت آماری معنیداری را نشان داد(۰۲۵/۰ و ۰۱۷/۰=P) اما میانگین جریان حداکثر ادرار(Q max)، مدت زمان ادرار کردن، مدت زمان جریان ادرار و زمان لازم تا رسیدن به جریان حداکثر ادرار و هم چنین متغیرهای مربوط به فلوچارت ادراری و حجم باقیمانده ادرار تفاوت آماری معنیداری در بین گروهها نداشت. طرح منحنی فلومتری نیز تفاوت معنیدار آماری را در بین گروههای مختلف نشان نداد بیشترین شکل به دست آمده از منحنی از نوع staccato به میزان ۹/۴۳% و در درجه بعد interrupted به میزان ۹/۲۱% بوده است. تفاوت آماری ارزشمندی در تعیین شکل منحنی توسط ۲ پزشک بررسی کننده، در مطالعه فوق گزارش نشد. براساس نوموگرام لیورپول در خانمها، متوسط جریان ادرار در ۵/۷۰% از بیماران مورد مطالعه زیر صدک ۵۰ قرار داشت. افزایش سن و وجود اختلال تخلیه در بیماران با کاهــش حجــم ادرار همــراه بـود. از سوی دیگر با افزایش سن حداکثر حجم ادرار(Q max) و متوسط جریان ادرار(Q average) کاهش یافته بود(۰۰۱/۰=P). با توجه به نتایج به دست آمده میتوان گفت که بین نوع علائم ادراری و متغیرهای فلومتری ادرار ارتباط محکمی وجود ندارد. اغلب بیماران با علائم دستگاه ادراری تحتانی درجات مختلفی از اختلال در دفع ادرار داشتند. اختلال در دفع ادرار به دنبال اشکالات کف لگن(Pelvic floor disorders) ایجاد میشود بنابراین برای درمان بیمارانی که علائم دستگاه ادراری تحتانی دارند باید به علت زمینهای بروز علائم یعنی اختلال عملکرد کف لگن توجه کرد.
دکتر داریوش ساعدی، دکتر مینو نارویینژاد، دکتر محبوبه قائنیان،
جلد ۱۵، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: سی تی اسکن هلیکال بدون تزریق (Unenhanced Helical CT Scan -UHCT)، به عنوان روش مناسب در بیماران با درد حاد پهلو و مشکوک به سنگ ادراری تبدیل شده است. هدف از این مطالعه، بررسی یافتههای تصویربرداری UHCT در بیماران با درد حاد پهلو بوده است.
روش بررسی: این مطالعه به صورت توصیفی مقطعی و آیندهنگر انجام گرفت ودر تحلیل نتایج از روشهای آمار توصیفی استفاده شده است. ۱۱۸ بیماری که به طور پیاپی با علامت درد حاد پهلو مراجعه کرده بودند، با UHCT ارزیابی شدند. تصاویر از نظر بررسی یافتههای تصویربرداری UHCT بررسی شدند. در صورت وجود سنگ ادراری از نظر تعداد و موقعیت سنگها و علائم همراه مورد ارزیابی قرار گرفتند.
یافتهها: از ۱۱۸ بیماری که تحت UHCT قرار گرفتند ۹۹ بیمار شواهد سنگ ادراری، یک نفر آپاندیسیت، یک نفر کیست تخمدان پاره شده و ۱۷ بیمار سیتی اسکن نرمال داشتند. ۸۱ بیمار، سنگ منفرد در حالب با قطر متوسط ۶ میلی متر (mm) داشتند. تعداد ۳ بیمار همزمان ۲ سنگ داشتند که یکی در حالب و دیگری در کالیس قرار داشت. ۱۵ مورد هم تعداد ۲ سنگ یا بیشتر در کالیس داشتند. همچنین، علائم ثانویه انسداد سیستم ادراری در تفسیر آزمایش UHCT مفید وتأیید کننده بودند. قابل اعتماد ترین یافتههای ثانویه انسداد حالب به ترتیب هیدرواورتر (۷/۳۷%)، هیدرونفروز (۶/۴۶%) ، ادم اطراف اورتر (۳/۲۶%)، ادم پری نفریک (۱/۱۴%) و نفرومگالی (۸%) بودند.
نتیجهگیری: دقت تشخیصی بالای UHCT، این روش را به عنوان روشی مناسب در بیماران با درد پهلوی حاد مطرح میسازد.
دکتر ناهید سهرابی، دکتر مریم کاشانیان، دکتر سیما سید غفوری،
جلد ۱۷، شماره ۷۳ - ( ۴-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم پیش از قاعدگی(PMS-Syndrome (Pre-menstrual، به مجموعهای از ظهور ادواری علائم جسمی-روانی اطلاق میشود که در تعدادی از زنان دیده میشود. یافتن راهحل مؤثر و در عین حال بدون عوارض برای درمان PMS همیشه مورد نظر بوده است. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف اسیدهای چرب امگا-۳ در بهبود علائم سندرم پیش از قاعدگی است.
روش کار: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور تصادفی بر روی ۱۳۵ خانم مبتلا به سندرم پیش از قاعدگی صورت گرفت که سرانجام ۱۲۰ نفر مطالعه را تمام کردند(۶۰ نفر در هر گروه). افراد به صورت تصادفی در گروه مورد و شاهد قرار گرفتند.در گروه مورد (امگا-۳، تعداد ۶۸ نفر،A)، امگا-۳ به میزان دو Pearl یک گرمی و در گروه شاهد (پلاسبو، تعداد ۶۷ نفر،B) دو عدد Pearl پلاسبو که کاملاً شبیه قرص امگا-۳ تهیه شده بود، تجویز گردید. سپس شدت و مدت علائم ۵/۱ و ۳ ماه پس از درمان در دو گروه مقایسه شد. تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرمافزارهای SPSS V,۱۱ صورت گرفت. از تستهای آماری کای دو( (Chi۲ و t- test استفاده گردید و مقادیر p کمتر از ۰۵/۰ معنی دار در نظر گرفته شد.
یافتهها: دو گروه از نظر سن، BMI، سطح تحصیلات و مدت و شدت علائم اولیه تفاوت معنیدار نداشتند. ۴۵ روز پس از مطالعه، متوسط شدت افسردگی (۶۵/۰±۷۲/۳.vs ۷۳/۰±۸۵/۱) (۰۳/۰=p)، اضطراب (۹۱/۰±۰۷/۴.vs ۰۴/۱±۵۳/۱) (۰۲/۰=p)، عدم تمرکز (۳۴/۱±۷۳/۵.vs ۲۶/۱±۴۹/۲)(۰۳/۰=p) و نفخ شکمی (۱۹/۰±۳۱/۲.vs ۱۵/۰±۹۵/۰) (۰۲/۰=p)در گروه مورد به طور معنیداری پایینتر از گروه شاهد بود. همچنین، مدت افسردگی (۳۲/±۲۱/۷VS ۰۲/۱±۲۵/۴ روز) (۰۴/۰=p)، مدت نفخ شکمی (۰۴/۱±۳۳/۸.vs ۲۷/۲± ۵۳/۵ روز) (۰۳۱/۰=p) در گروه مورد پایینتر از گروه کنترل بود. ۹۰ روز پس از شروع درمان، متوسط شدت افسردگی (۶۵/۰± ۴۳/۳.vs ۷۳/۰± ۹۵/۰) (۰۰۷/۰=p)، اضطراب (۹۱/۰±۸۹/۳ vs. ۰۴/۱±۷۹/۰) (۰۰۴/۰=p)، عدم تمرکز (۳۴/۱± ۶۳/۵.vs ۲۶/۱±۴۸/۱) (۰۰۹/۰=p)، نفخ شکمی (۱۹/۰±۴۱/۲ vs. ۱۵/۰± ۷۴/۰) (۰۰۴/۰=p)، عصبیت (۸۶/۰± ۰۹/۶ vs. ۹۳/۰± ۱۵/۲) (۰۱/۰=p)و نیز طول مدت افسردگی (۰۲/۰±۴۶/۷ vs. ۲۵/۰±۱۲/۲ روز) (۰۱/۰=p)، عصبیت (۴۵/۱± ۳۳/۶ vs. ۳۹/۰± ۰۴/۲ روز) (۰۲/۰=p)، اضطراب (۹۴/۱± ۲۳/۸ vs. ۰۲/۱±۴۵/۴) (۰۳/۰=p)،عدم تمرکز (۰۲/۱±۵۵/۵ vs. ۲۶/۰±۱۶/۲ روز) (۰۲/۰=p)، نفخ شکمی (۳۲/۲± ۳۸/۸ vs. ۰۱/۱± ۳۲/۳ روز) (۰۰۴/۰=p)، سردرد (۵۸/۱±۲۸/۴ vs. ۹۴/۰±۱۲/۲ روز) (۰۴/۰=p) و تندرنس پستان (۰۸/۲±۸۵/۷ vs. ۳۱/۱± ۳۵/۴ روز) (۰۲/۰=p)، کاهش معنیداری نسبت به گروه شاهد داشت.
نتیجهگیری: به نظر میرسد امگا-۳ در کاهش علائم روانی PMS شامل افسردگی، عصبیت، اضطراب و عدم تمرکز و نیز علائم جسمی شامل نفخ شکمی، سردرد و حساسیت پستان مؤثر باشد که با افزایش طول مدت درمان این تاثیر بیشتر میشود
دکتر مهرداد نادریان، دکتر آرمان محمدی،
جلد ۱۷، شماره ۸۰ - ( ۱۱-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف : سینوزیت مزمن از جمله علل شایع مراجعه بیماران به کلینیکهای گوش و حلق و بینی محسوب میشود. لذا این مطالعه به منظور بررسی بیماریهای با علائم مشابه سینوزیت مزمن در بیمارستان بوعلی تهران از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۸۹ انجام شده است.
روش کار : این مطالعه توصیفی– تحلیلی مقطعی بر روی ۱۸۴ بیمار مراجعه کننده به درمانگاه ENT بیمارستان بوعلی تهران که به طور غیرتصادفی انتخاب شدند، انجام شده است. بیمارانی که بیماریهای زمینه ای داشتند یا دارای سابقه جراحی قبلی سینوس بودند و افراد کمتر از ۱۶ یا بیشتر از ۷۰ سال از مطالعه حذف شدند. پس از جمعآوری اطلاعات مورد نیاز اقدام به آنالیز دادهها شد که در این زمینه از نرم افزار آماری SPSS نسخه ۵/۱۱ بهره گرفته شد. آزمونهای آماری مورد استفاده شامل کای اسکوار، تست دقیق فیشر، تی مستقل و ANOVA بودند و سطح معناداری برای تفسیر نتایج ۰۵/۰ لحاظ گردید.
یافتهها : تشخیصهای افتراقی مورد مشاهده به این ترتیب بود: ۳/۱۶ درصد رینیت آلرژیک، ۹/۱۰ درصد رینیت باکتریال، ۶/۱۹ درصد رینیت وازوموتور، ۸/۹ درصد رینیت مدیکومنتوزا، ۳/۴ درصد لارنژیت ناشی از ریفلاکس، ۲/۱۵ درصد سردرد Tension ، ۶/۱۳ درصد سردرد میگرنی، ۲/۲ درصد Temporomandibular Dysfunction ، ۶/۴۴ درصد انسداد آناتومیک بینی، ۱/۱ درصد اختلال سوماتیزاسیون و ۹/۱۰ درصد اختلال عملکرد Olfactory داشتند.
نتیجهگیری : بر اساس نتایج حاصل از این مطالعه میتوان چنین نتیجه گرفت که همواره در بیماران دارای علائم بالینی رینوسینوزیت مزمن باید به فکر سایر تشخیصهای افتراقی به ویژه رینیتهای آلرژیک و غیرآلرژیک نیز بود.
پریسا صابونی اقدم، دکتر سمانه افتخاری، دکتر مسعود کریملو، دکتر اکبر بیگلریان،
جلد ۲۰، شماره ۱۱۶ - ( ۱۱-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف:
اختلالات سایکوتیک در میان اختلالات مختلف روانپزشکی، چه به لحاظ مشکلات فردی و
خانوادگی و چه از نظر عواقب اقتصادی- اجتماعی دارای اهمیت ویژهای هستند. شایعترین
آنها اسکیزوفرنی و اختلالات خلقی سایکوتیک هستند که اغلب از دوران جوانی آغاز میگردند
و معمولاً با صرف هزینههای زیاد درمانی و پیش آگهی نه چندان خوب همراه هستند. هدف
این مطالعه، بررسی تعیین اثر عوامل خطر بر
شدت علائم بیماری سایکوز دورهی اول مراجعه کننده به بیمارستان
روزبه در یک پیگیری دو ساله است.
روش کار:
این مطالعه، یک مطالعهی طولی بود که در آن دادههای بیماران دچار سایکوز دورهی
اول که در سالهای ۱۳۸۷-۸۵ به بیمارستان روزبه مراجعه داشتند مورد بررسی قرار
گرفت. اثر متغیرهای نوع درمان، سن، جنس، وضعیت تأهل، سطح تحصیلات، شغل، سابقهی
بیماری در خانواده و تشخیص بالینی اصلی بر شدت علائم بیماری در نرم افزار R نسخه ۲,۱۵.۰ و با
استفاده از مدل انتقالی مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: متغیرهای
نوع درمان، شغل و تشخیص بالینی اصلی بر پاسخ بیمار معنیدار بوده است.
نتیجهگیری:
تأکید بر متغیرهای معنیدار بر پاسخ بیماران در طول درمان میتواند در شناخت بهتر
وضعیت درمانی این بیماران و ارائهی برنامههای مداخلهای مناسبتر راهگشا باشد.
حمید رضا علیزاده اطاقور، دکتر مصطفی حسینی، دکتر عدنان تیزمغز، دکتر غزال شبستانی پور، دکتر احسان جمالی حاجیانی،
جلد ۲۱، شماره ۱۲۱ - ( ۴-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف : انسداد مکانیکی، شایعترین بیماری جراحی مورد مواجهه در روده کوچک است که در صورت عدم درمان لازم بالقوه کشنده می باشد. از طرفی آپاندیسیت به عنوان علت انسداد روده، عامل بسیار ناشایعی است و معمولا مورد اتظار نمی باشد. در برخی بیماران ممکن است علائم انسداد مکانیکی روده باریک بر آپاندیسیت زمینه ای غالب شود. این مورد ممکن است باعث تشخیص دیرتر و عوارض آن از جمله پرفوراسین آپاندیس و اختناق روده شود .
معرفی مورد : بیمار آقای ۲۰ ساله، به دنبال بستری ۵ روزه در یک مرکز درمانی با تشخیص انسداد کامل، در مرکز بیمارستان فاطمه زهرا (س) پذیرش شد. طی بررسی ها علائم انسداد کامل مکانیکی روده ی باریک شامل تهوع و استفراغ های مکرر، دیستانسیون شدید، تب، عدم دفع گاز و مدفوع وجود داشت. آزمایشات انجام گرفته بیان گر نشانه هایی از التهاب بود. عکس های سریال شکم سطح مایع - هوا و سی تی اسکن لگن انسداد در ایلئوم ترمینال و سکوم را نشان داد. در لاپارتومی، اتساع شدید سراسری روده باریک و کم هوایی کولون مشاهده شد که ناشی از وجود آپاندیسیت گانگرنه و اثر فشاری آن بر ایلئوم انتهایی بود، که به دنبال آپاندکتومی علائم انسداد نیز برطرف گردید .
نتیجهگیری : جهت جلوگیری از بروز عوارض آپاندیسیت حاد، این مورد باید در تشخیص افتراقی انسداد روده خصوصا در مواقعی که افزایش مارکرهای التهابی گزارش می گردد، حتی در صورت عدم وجود علائم آپاندیسیت در معاینه بالینی، مطرح شود. در صورت تشخیص انسداد روده به واسطه آپاندیسیت حاد نیز، موارد خطرناک تر و نادرتر از ایلئوس، همچون انسداد مکانیکال مد نظر قرار گیرد .
مهرداد حق ازلی، علی کبیر، تینا شوشتری زاده، محمد علی کریمی، محمد ابراهیم قمرچهره،
جلد ۲۲، شماره ۱۳۶ - ( ۷-۱۳۹۴ )
چکیده
مقدمه: با توجه به سهم مهم بیماران بدون عفونت H.pylori (– HP) در اولسر پپتیک و وجود احتمالی فاکتورهای دیگر غیر از H.pylori در ایجاد آن، برای روشن تر شدن ارتباط عفونت H.pylori با علائم بالینی و یافته های اندوسکوپیک و هیستوپاتولوژیک ما دو گروه بیماران + HP و – HP را مورد مقایسه قرار دادیم.
روش کار: در این مطالعه مقطعی، ۱۶۶ بیمار که با شکایات گوارشی مطرح کننده اولسر پپتیک، گاستریت و سایر اختلالات معده و دئودنوم به درمانگاه گوارش بیمارستان طالقانی تهران مراجعه کرده بودند تحت اندوسکوپی فوقانی قرار گرفته و بر اساس نتیجه کشت نمونه بیوپسی انجام شده به دو گروه + HP و – HP تقسیم شدند.
یافتهها: ۸۶ بیمار در گروه + HP (مورد) و ۸۰ نفر در گروه – HP (کنترل) قرار داشتند. میانگین سنی و توزیع جنسی دو گروه اختلاف آماری معنیداری نداشت. تنها علامتی که اختلاف معنیداری در دو گروه داشت درد ناشی از گرسنگی بود (۵/۷% در گروه +HP و صفر در گروه- HP، P=۰,۰۱). در اندوسکوپی زخم گوارشی در بیماران + HP بطور معنی داری بیشتر از گروه – HP بود (۴/۱۷% در برابر ۳/۱%، P<۰,۰۰۱). در آنالیز چند متغیری لجستیک عفونت هلیکوباکتر پیلوری بطور مستقل با مشاهده زخم در اندوسکوپی رابطه داشت (۰۰۷/۰=P ،]۵۷/۱۲۹ ،۱/۲ :دامنه اطمینان ۹۵%[ ۶۹/۱۶= odds ratio).
نتیجهگیری: نمی توان تنها با در نظر گرفتن علائم بالینی و تشخیص اولسر پپتیک یا گاستریت اینطور قضاوت کرد که بیمار مبتلا به عفونت H.pylori است، بلکه بررسی بیمار از نظر عفونت H.pylori قبل از شروع رژیم ریشهکنی آن ضروری است.
رحیم احمدی، مریم فروتن، مینا علی نواز،
جلد ۲۲، شماره ۱۳۹ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت از شایعترین اختلالات متابولیک در ایران میباشد. هدف این پژوهش، بررسی مشخصات فردی، علائم بالینی و سابقه رژیم غذایی در مبتلایان به دیابت نوع یک یا دو در اسلامشهر تهران بوده است.
روش کار: این مطالعه گذشتهنگر مقطعی، به بررسی مبتلایان به دیابت نوع یک یا دو در اسلامشهر که طی سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰ به مراکز درمانی مراجعه کرده و تشکیل پرونده داده بودند، پرداخت. پرسشنامه فردی، پرسشنامه تکرر غذایی و مصاحبه جهت جمعآوری دادهها مورد استفاده قرار گرفت. در بررسی آماری، آزمونهای "مربع کای" و "تی تست" و "آنالیز واریانس" استفاده شدند.
یافتهها: فراوانی دیابت نوع دو بیشتر از نوع یک بوده (۰۱/۰p<)، فراوانی مبتلایان مؤنث بیشتر از مبتلایان مذکر بود (۰۱/۰p<). سابقه خانوادگی ابتلا به دیابت به ترتیب در ۶۴% و ۸۲% از مبتلایان به دیابت نوع ۱ و ۲ وجود داشت. سابقه تنشهای روانی به ترتیب در ۷/۴۸% و ۹/۴۲% از مبتلایان به دیابت نوع ۱ و ۲ و سابقه رخداد آزاردهنده به ترتیب در ۵/۲۷% و ۱/۲۷% از مبتلایان به دیابت نوع ۱ و ۲، گزارش گردید. میانگین مصرف روزانه غلات در مبتلایان به دیابت نوع ۱ و ۲ نسبت به حداقل میزان نیاز روزانه، کمتر بود (۰۰۱/۰p<).
نتیجهگیری: بروز دیابت در زنان شایعتر از مردان و بروز دیابت نوع دو شایعتر از نوع یک بوده و زمینههای ژنتیکی، تاریخچه خانوادگی، نوع رژیم غذایی و سابقه تنشهای روانی از مهمترین عوامل مرتبط با بروز دیابت بودهاند.
جواد کریمی، بهروز احمدنیا،
جلد ۲۲، شماره ۱۳۹ - ( ۱۰-۱۳۹۴ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه آمیختگی فکر-عمل، اجتناب تجربی و مسئولیتپذیری با علائم وسواسی-اجباری در جمعیت غیر بالینی انجام شده است.
روش کار: شرکتکنندگان پژوهش شامل ۲۰۰ نفر از دانشجویان دانشگاه ملایر بودند که بهصورت در دسترس انتخاب شدند. دادههای پژوهش با استفاده از پرسشنامه آمیختگی فکر، پرسشنامه پذیرش و عمل ۲، پرسشنامه نگرش مسئولیتپذیری و پرسشنامه وسواسی اجباری – بازنگری شده گردآوری و از طریق روش همبستگی و تحلیل رگرسیون به روش گام به گام مورد بررسی قرار گرفت.
یافتهها: در الگوی به دست آمده از تحلیل رگرسیون گام به گام، هر سه متغیر آمیختگی فکر-عمل، اجتناب تجربی و مسئولیتپذیری بهعنوان پیشبینی کننده وارد الگو شدند. این سه متغیر به ترتیب ۲۹، ۲۶ و ۱۹ درصد از تغییرات علائم وسواسی-اجباری را پیشبینی کرد. فرمول پیشبینی برای علائم وسواسی-اجباری در دانشجویان گزارش شد.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج پژوهش استفاده از درمان فراشناختی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در درمان وسواس پیشنهاد میشود.
حمید ایرانشاهی، مهناز مستاجران، آوات فیضی، پژمان عقدک، قاسم یادگارفر،
جلد ۲۴، شماره ۱۶۱ - ( ۸-۱۳۹۶ )
چکیده
زمینه و هدف: در ایران سرطان پستان به عنوان شایعترین سرطان زنان و علت مرگ ناشی از سرطان اعلام شده است. هدف از پژوهش حاضر، نیازسنجی دقیق آموزشی در گروههای مختلف زنان و ارائهی راهکارهای مؤثر به منظور افزایش آگاهی نسبت به ابعاد متفاوت این بیماری، راههای پیشگیری و در صورت ابتلاء کشف سریع اولیه و درمان به موقع بود.
روش کار: این پژوهش با استفاده از دادههای جمع آوری شده در سال١٣٩١، به صورت یک مطالعه مقطعی بر روی ١٠٠٠٠ زن اصفهانی در سنین ۲۰ تا ۶۵ ساله انجام گردیده است. که از این تعداد ٩٢٦٠ زن، واجد شرایط مطالعه شناخته شدند و دادههای حاصل از پرسشنامه با استفاده از رگرسیون کلاس پنهان مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافتهها: میانگین سنی افراد شرکت کننده در این بررسی ٧/١١±٥/٣٧ سال بود. در بررسی عوامل مؤثر بر شناخت عوامل خطر سرطان پستان، متغیر سن تأثیر بسیار ناچیزی در قرارگرفتن افراد در ردههای مختلف داشت. بخت قرار گرفتن زنان با تاریخچهی خانوادگی مثبت سرطان پستان در کلاس یک و دو نسبت به کلاس سه به اندازهی٣٠% بیشتر بود.
نتیجهگیری: بیشترین تأثیر روی سطوح آگاهی نسبت به همه ی ابعاد سرطان پستان، محل سکونت (شهر/ روستا) افراد میباشد. به طوری که افراد ساکن شهر نسبت به ساکنین مناطق روستایی شانس بیشتری برای قرار گرفتن در سطح بالاتری از آگاهی را داشتند، که میتواند ناشی از توزیع ناعادلانه ثروت و امکانات آموزشی، بهداشتی و درمانی باشد.
لوئیزا اقدسی، حمیدرضا پوراعتماد، دکتر جلیل فتح آبادی، آقای سعید صادقی،
جلد ۲۵، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی مداخله تلفنی خانوادهمحور برنامه حرکتی اسپارک بر تبحر حرکتی و شدت علائم اُتیسم کودکان مبتلا به اختلال طیف اُتیسم با عملکرد بالا انجام شد.
روش کار: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون و بدون گروه کنترل بود. تعداد ۹ خانواده دارای کودک با اختلال طیف اتیسم عملکرد بالا مراجعهکننده به مراکز توانبخشی ویژه کودکان اتیسم از شهرهای تهران، اصفهان، شهر قدس و کرمانشاه بهعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند و مداخله در ۲۴ جلسه ۴۵ دقیقهای (هفتهای ۳ جلسه) و به مدت ۸ هفته بهصورت تلفنی اجرا شد. از مقیاس سنجش شدت علائم اتیسم گیلیام (گیلیام، ۱۹۹۵) و فرم کوتاه پرسشنامه تبحر حرکتی برونینگز- اوزرتسکی (برونینگز، ۱۹۷۸) برای گردآوری اطلاعات استفاده شد. اطلاعات گردآوری شده با استفاده از آزمون آماری t وابسته تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که مداخله خانوادهمحور تلفنی برنامه حرکتی اسپارک بهطور معنیداری سبب بهبود تبحر حرکتی کودکان با اختلال طیف اتیسم با عملکرد بالا شده است (۰۵/۰p<)، اما تأثیر معنیداری در شدت علائم اختلال طیف اتیسم در این کودکان دیده نشد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که مداخله تلفنی خانوادهمحور اسپارک روشی اثربخش برای کاهش مشکلات حرکتی کودکان با اختلال طیف اتیسم است.
سیمین عرب، احمد برجعلی، دکتر فرحناز مسچی، دکتر علیرضا کاکاوند، دکتر مریم ذاکری حمیدی،
جلد ۲۶، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: بر اساس یافتههای مطالعات همهگیرشناسی ۸۵-۶۰% زنان یائسه از علائم وازوموتور یائسگی از جمله گرگرفتگی، عرق شبانه رنج میبرند. درمانهای دارویی و هورمونی عوارض ناخواسته و احتمال افزایش سرطان را به دنبال داشته است. هدف مطالعه حاضر تعیین اثربخشی مراقبه شکرگزاری بر علائم وازوموتور یائسگی است.
روش کار: این مطالعه طرحی نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری است. نمونهها از جامعه زنان ۵۵-۴۵ ساله مراجعهکننده به مراکز بهداشتی-درمانی شهر تنکابن با یائسگی طبیعی که حداقل ۱۲ ماه تمام از یائسگی آنها گذشته و دارای معیارهای ورود به مطالعه و رضایتنامه آگاهانه بودند و پس از غربالگری اولیه از طریق پرسشنامه سلامت عمومی "گلدبرگ" به تعداد ۳۰ نفر انتخاب و سپس به طور تصادفی در دو گروه (۱۵ نفری) آزمایش و کنترل در مطالعه مشارکت داشتند. گروه مراقبه شکرگزاری به مدت ۸ هفته در برنامه آموزش بر اساس دستورالعمل مراقبه "گرینبرگ" و الگوی شکرگزاری اسلامی اصفهانیان و همکاران (جلسات ۲ ساعت گروهی هفتهای یک بار و تمرین انفرادی ۲۵ دقیقهای هرشب قبل از خواب) قرار گرفتند و گروه کنترل درمانی دریافت نکرد. برای تحلیل دادهها از نرمافزار SPSS نسخه ۲۲ استفاده شد.
یافتهها: نتایج تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر نشان داد، مراقبه شکرگزاری در گروه آزمایش با کاهش دفعات و مدت زمان علائم وازوموتور پس از مداخله رابطه معنیدار (۰۵/۰p>) و پایداری تا مرحله پیگیری داشته است.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان از مراقبه شکرگزاری در برنامه مراقبت از زنان یائسه و کاهش علائم وازوموتور آنها در جوامع مشابه استفاده کرد.
کوروش بوسعیدی، علیرضا رجایی، محمدحسین بیاضی،
جلد ۲۸، شماره ۳ - ( ۳-۱۴۰۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اعتیاد یکی از چهار بحران جهان در کنار، تخریب محیط زیست، فقر و قحطی، جنگ و خونریزی و ظهور بیماریهای نوپدید، سلامت جوامع بشری را تهدید مینماید، اهمیت اعتیاد در ایران به جهت، بالاترین شیوع در جهان با ۸/۲ درصد میباشد. پژوهش حاضر با هدف تاثیر هیپنوتراپی بر تکانشگری، سبکهای مقابله و علائم اعتیاد معتادان انجام گرفت.
روش کار: این پژوهش نیمهتجربی بر روی ۳۶ نفر با میانگین سن ۳۸/۲۹ سال با انحراف معیار ۳۸/۳ در گروه هیپنوتراپی و در گروه کنترل ۷۷/۳۰ سال با انحرافمعیار ۴۵/۴ از مراجعین به کمپ کلبه رهایی بندرانزلی، با اختلال مصرف اوپیود، از آبان تا بهمن سال ۱۳۹۸ انجام شد. تکمیلکنندگان پرسشنامه با روش در دسترس انتخاب و به صورت انتساب تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند، ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای تکانشگری بارات، نیمرخ اعتیاد مادزلی و سبکهای مقابلهای (WOCQ) لازاروس و فولکمن، با روایی و پایایی بالا، قبل و بعد از درمان تکمیل شدند. گروه آزمایش ۴ ماه در ۸ جلسه ۲ ساعته تحت درمان هیپنوتراپی قرار گرفتند.
یافتهها: نتایج پژوهش نشان داد که هیپنوتراپی باعث کاهش تکانشگری، سبکهای مقابلهای هیجانمحور و علائم اعتیاد و افزایش سبکهای مقابلهای مسئلهمحور معتادان گردید.
نتیجهگیری: از روش درمانی هیپنوتراپی به عنوان یک ابزار قدرتمند برای جهتدهی قابلیتهای ذاتی، تصویرسازی، تخیل، توجه، القاهای هیپنوتیزمی و تلقینهای غیرارادی، میتوان برای افزایش سطح سلامت روان افراد معتاد استفاده نمود.
زینب رستمی، دکتر محمدرضا عابدی، پریسا نیلفروشان،
جلد ۳۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی برنامهی توان بخشی شغلی با مشاورهی مسیر شغلی مبتنی بر درمان شناختی رفتاری بر علائم اختلال افراد با اختلال دوقطبی بود.
روش کار: طرح پژوهش حاضر نیمهآزمایشی، از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه انتظار بود. ۲۴ نفر با تشخیص روانپزشک و به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در دو مداخله ی آزمایشی با برنامه ی توانبخشی شغلی (۸N=) و مشاوره ی مسیر شغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری (۸N=) و یک گروه کنترل در انتظار (۸N=) جای داده شده و مورد مداخله قرار گرفتند. برای سنجش کمیت علائم اختلال از پرسشنامه ی تشخیص علایم اختلال دوقطبی استفاده شد. جهت بررسی دادههای پژوهش از شاخصهای آمار توصیفی و از روشهای آمار استنباطی شامل آزمون تحلیل واریانس چند متغیره با اندازهگیری مکرر استفاده شد.
یافتهها: یافتهها نشان داد که برنامه ی توانبخشی شغلی بر علائم اختلال افراد با اختلال دوقطبی موثر بوده (۰۰۰۱/۰p<) و این تاثیر بعد از انجام یک ماه پیگیری نیز تداوم داشته است(۰۰۰۱/۰>p). مشاوره ی مسیر شغلی مبتنی بر رویکرد شناختی- رفتاری نیز بر علائم اختلال دوقطبی در مرحله ی پس آزمون (۱/۰p<) و پیگیری (۲۲/۰p<) بی تاثیر بوده است.
نتیجهگیری: به نظر میرسد که برنامه ی توانبخشی شغلی بر کاهش علائم اختلال افراد با اختلال دوقطبی موثر بوده واین تاثیر در طول زمان دوام داشته است. بنابر نتایج پژوهش برنامه ی توانبخشی شغلی رویکردی موثر و پایا جهت ارتقای سلامت افراد با اختلال دوقطبی و مسیر شغلی آنهاست.