۸ نتیجه برای دگزامتازون
دکتر حمید زینلینژاد، دکتر آرش رمضانی، دکتر مسعود بقاییوجی، دکتر محمدجواد زاهدی، دکتر مهدیه شادکام،
جلد ۹، شماره ۲۹ - ( ۹-۱۳۸۱ )
چکیده
چسبندگی و تشکیل باندهای چسبنده یکی از عوارض مهم پس از اعمال جراحی شکم و لگن میباشد که جراحان با آن درگیرند. شایعترین علت انسداد رودهای را در دنیای غرب چسبندگی تشکل میدهد بطوری که علت قریب به ۳/۱ تمام موارد انسدادهای رودهای چسبندگی میباشد. همچنین علت اصلی بیش از ۱۰ % موارد ناباروری در زنان، تشکیل همین چسبندگیها است. روشهای زیادی علیه تشکیل چسبندگیها پس از اعمال جراحی شکم و لگن تحت بررسی میباشد که قسمت عمده آنها بر روی داروهای ضدالتهابی متمرکز است. در این مطالعه نیز اثر داروهای گلوکوکورتیکوئید در تزریق داخل صفاقی برای کاهش تشکیل چسبندگیهای داخل صفاقی مورد بررسی قرار گرفت. چهل موش ( rat ) ماده در ۴ گروه ۱۰ تایی بصورت تصادفی تقسیم شدند. پس از بیهوشی (با استفاده از mg ۵۰ کتامین بصورت تزریق داخل صفاقی) برشی طولی ۲ سانتیمتری در خط وسط ایجاد شد. شاخ رحم نمایان شد و پس از ایجاد خراش بین دو شاخ رحم mg ۱۰ پودر تالک روی محل خراش ریخته شد. موشها به ۴ گروه ( D,C,B,A ) تقسیم شدند. سپس در گروه A ، cc ۱ نرمال سالین قابل تزریق بعنوان دارونما، در گروه B ، mg/kg /۱ آمپول بتامتازون فسفات، در گروه C ، mg/kg /۱ آمپول دگزامتازون و در گروه D ، mg/kg /۱ آمپول بتامتازون طویلالاثر تزریق شد. سپس شکم موشها دوخته شد و ۴ هفته بعد جهت بررسی چسبندگیها لاپاراتومی تجسسی (در کنار خط برش قبلی) انجام شد. چسبندگیها بروش Modified Swolin ارزیابی گردید. دادهها مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفتند. در مقایسه چهار گروه اختلاف معنیداری در کاهش میزان چسبندگیها وجود داشت(۰۴/۰= P ). در مقایسه بین گروههای دارویی با گروه کنترل، عمده تفاوت مربوط به بتامتازون LA بود بطوری که تفاوت معنیداری را در کاهش درجه چسبندگی نشان داد(۰۰۷/۰= P ). تفاوت معنیداری در تعداد نقاط چسبنده، ضخامت چسبندگی و قدرت چسبندگی بین گروه بتامتازون LA و گروه کنترل مشاهده شد. در نتیجه بر خلاف مطالعات قبلی که موثربودن بتامتازون ساده و دگزامتازون بصورت دوزهای متعدد خوراکی یا تزریق عضلانی را نیز گزارش کرده بودند، در این مطالعه فقط اثر بتامتازون طولانی اثر در تزریق داخل صفاقی اثبات گردید.
دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر علی رشیدیپور، حسین میلادی گرجی، مرتضی جراحی،
جلد ۱۱، شماره ۳۹ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مطالعات اندکی نشان دادهاند که استرس و گلوکوکورتیکوییدها در کنترل درد دخالت دارند. هدف این پژوهش بررسی اثر استرس حاد و دگزامتازون(به عنوان یک آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدها) بر درد حاد و مزمن(در مدل آزمون فرمالین) در موش سوری بوده است. در این مطالعه، موشهای نر سوری نژاد آلبینو(۶۰ سر در ۶ گروه ۱۰ تایی) با وزن ۲۵ تا ۳۰ گرم مورد استفاده قرار گرفتند. دگزامتازون به میزان ۵/۰، ۱ و ۲ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یا هم حجم آن حامل به صورت زیر جلدی، ۳۰ دقیقه قبل از آزمون فرمالین به تمام موشها تزریق شد. برای ایجاد استرس از شنا در آب سرد(۱۸ تا ۲۲ درجه سانتیگراد) به مدت ۱ دقیقه استفاده گردید. حیوانات ۳ دقیقه بعد از ایجاد استرس در گروه دریافت کننده استرس به تنهایی و ۳۰ دقیقه بعد از تزریق دگزامتازون در گروهی که دگزامتازون و استرس دریافت کرده بودند، با آزمون فرمالین مورد بررسی قرار گرفتند. شاخصهای ارزیابی درد در آزمون فرمالین شامل مدت زمان لیسیدن اندام و بالا نگهداشتن آنها طی مراحل حاد(۵ دقیقه اول) و مزمن(۱۵ تا ۴۰ دقیقه) بعد از تزریق فرمالین(۲۵ میکرولیتر از محلول ۵%) در کف پای حیوان بود. نتایج نشان داد که در گروههای دریافت کننده استرس آب سرد و دگزامتازون(۵/۰ و ۱ میلیگرم)، زمان پاسخدهی حیوانات به محرکهای دردزا نسبت به درد حاد و مزمن در مدل فوق(آزمون فرمالین) به طور معنی داری کاهش یافته بود(۰۱/۰P<). همچنین اثرات استرس به تنهایی نسبت به دگزامتازون بیشتر بود(۰۱/۰P<). یافتههای فوق نشان میدهد که استرس و فعال شدن گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی سبب کاهش درد حاد و مزمن(افزایش بیدردی) به دنبال تزریق فرمالین میشوند. پیبردن به مکانیسمهای کاهش درد توسط استرس و گلوکوکورتیکوییدها نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه دارد
دکتر مریم کاشانیان، دکتر سلوی سادات نقاش،
جلد ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: ختم حاملگی در مواردی که سرویکس برای القاء مناسب نیست، یکی از مشکلات مامایی است و پیدا کردن روشهایی که باعث آماده شده سرویکس و پاسخ هر چه بهتر به القاء زایمان شوند، همیشه مدنظر بوده است. هدف از این مطالعه، مقایسه اثر تزریق اکسترا آمنیوتیک نرمال سالین به تنهایی و توام با دگزامتازون برای آماده ساختن سرویکس و القاء زایمان بود. روش بررسی: مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی دوسوکور در بیمارستان شهید اکبرآبادی و در فاصله زمانی فروردین سال ۱۳۸۱ تا فروردین سال ۱۳۸۲ صورت گرفته است. ۸۴ زن باردار که حاملگی ۴۰ هفته یا بیشتر و Bishop score کمتر از ۵ داشتند و جنین آنها سفالیک و یک قلو بود و جهت ختم حاملگی بستری شده بودند، وارد مطالعه شدند و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند. در ۴۱ بیمار، دگزامتازون به میزان ۲۰ میلیگرم توام با نرمال سالین و در ۴۳ بیمار، نرمال سالین به تنهایی در فضای اکستراآمنیوتیک انفوزیون گردید(EASI=Extramniotic saline infusion) و بعد از ۶ ساعت از انجام EASI در هر دو گروه، اینداکشن با اکسیتوسین جهت بیمار شروع شد و سپس سیر زایمان در دو گروه مورد مقایسه قرار گرفت. یافتهها: از نظر سن، پاریتی و Bishop Score اولیه، بین دو گروه، اختلاف آماری معنیدار وجود نداشت. از جمع ۸۴ بیمار تحت بررسی، ۷۵ مورد وارد فاز فعال شدند که ۳۸ نفر(۳۷/۸۸%) در گروه EASI و ۳۷ نفر(۲۵/۹۰%) در گروه دگزامتازون بودند که تفاوت از نظر آماری معنیدار نبود. فاصله زمانی تجویز اکسیتوسین تا زایمان در گروه دگزامتازون، ۸۶/۲±۲۵/۷ ساعت و در گروه نرمال سالین، ۹۱/۳±۷۶/۹ ساعت بود که اختلاف از نظر آماری معنیدار بود(۰۰۲/۰=P). بین میزان سزارین، دفع مکونیوم توسط جنین، آپگار نوزادان، وزن موقع تولد و نیاز به NICU(Neonatal intensive care unit) بین دو گروه اختلاف معنیدار وجود نداشت. بین گراویدیتی و فاصله زمان اینداکشن تا زایمان، رابطه معکوس آماری وجود داشت(۰۰۱/۰=P و ۴۷۴/۰-=r). نتیجهگیری: تزریق اکستراآمنیوتیک نرمال سالین، روش مناسب و ارزانی برای ripe کردن سرویکس و پاسخ به اینداکشن است و اضافهکردن دگزامتازون به آن، میتواند سیر لیبر را کوتاهتر کند.
دکتر بهروز زمان، دکتر ولیا... حسنی، دکتر مهزاد علیمیان، دکتر پدرام سهرابی، دکتر محمد رادمهر،
جلد ۱۵، شماره ۰ - ( ۳-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: اگر چه لرز، یکی از نتایج هیپوترمی حول و حوش عمل بوده و به ندرت شدیدترین عارضه آن محسوب میشود، اغلب با آن مواجه میشویم. مکانیسم آن تا به حال کاملاً مشخص نشده است. لرز القا شده توسط سرما، دارای مکانیسم کاملاً واضح و روشنی است، اما لرز بعد از بیهوشی عمومی به عوامل متعددی ارتباط داده شده است. دگزامتازون، تاکنون برای درمان لرز پس از بیهوشی عمومی به کار گرفته شده است. هدف از انجام این مطالعه، ارزیابی اثرات دگزامتازون وریدی در پیشگیری از بروز لرز پس از بیهوشی عمومی میباشد. روش بررسی: این مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی کنترل شده با پلاسبو دو سویه کور تصادفی انجام شد. ۸۰ بیمار، کاندید عمل جراحی الکتیو آرتروسکوپی زانو انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. بلافاصله بعد از مرحله اینداکشن بیهوشی یکسان برای دو گروه، ۱۵/۰(میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن)(mg/kg) دگزامتازون وریدی برای گروه مورد و به همان میزان حجم آب مقطر، برای گروه شاهد تزریق شد. دمای اتاق عمل بین ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتیگراد حفظ شد. بعد از پایان جراحی، امتیاز لرز توسط یک پرستار آموزش دیده در اتاق ریکاوری اندازهگیری و ثبت شد. بیماران و پرستار مربوطه، نسبت به چگونگی تقسیمبندی بیماران به دو گروه نامبرده آگاه نبودند(کور کردن). آنالیز آماری با استفاده از نرمافزار SPSS ۱۱,۵ به صورت تست دقیق فیشر جهت مقایسه تفاوت میانگینها و تست مربع کای جهت مقایسه متغیرهای کیفی انجام شد. میزان خطای نوع اول ۰۵/۰ در نظر گرفته شد. یافتهها: میانگین سن، تفاوت دمای بدن بیمار و اتاق عمل و امتیاز لرز به ترتیب ۳۴/۲۷ سال، ۵۲/۹ درجه سانتیگراد و ۷۶/۱ بودند. دو گروه مورد و شاهد، براساس سن، وزن، تفاوت دمای بدن بیمار و اتاق عمل، زمان جراحی، زمان ریکاوری و حجم مایع تزریق شده همسان بودند. ولی، تفاوت آماری آشکاری در امتیاز لرز و میزان بروز لرز، بین دو گروه وجود داشت. همچنین، ارتباط خطی آشکاری بین حجم مایع دریافتی و امتیاز لرز در دو گروه بدست آمد. نتیجهگیری: این مطالعه، نتایج مطالعات قبلی مبنی بر اثربخشی دگزامتازون وریدی در جلوگیری از بروز لرز پس از بیهوشی عمومی را تایید کرده و بر مکانیسم مرکزی لرز پس از بیهوشی عمومی در مقابل مکانیسم محیطی تاکید میکند.
دکتر مریم کاشانیان، دکتر فتانه مختاری، دکتر محمدعلی کریمی،
جلد ۱۵، شماره ۰ - ( ۱۰-۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از روشهای مطرح شده جهت تقویت و تسریع روند زایمان، استفاده از کورتیکوستروئیدها است. اگرچه مطالعات حیوانی متعدد اهمیت ترشح کورتیزول در شروع زایمان را نشان دادهاند، اما نقش کورتیکوستروئیدها در تسریع القاء زایمان در زنان هنوز نامشخص است. هدف از این مطالعه بررسی اثر دگزامتازون داخل عضلانی بر القاء و مدت زمان زایمان و عوارض ناشی از آن میباشد.
روش بررسی: در این کارآزمایی بالینی دو گروه ۶۱ نفری از زنان نولی پار دارای اندیکاسیون اینداکشن زایمان با bishop score ≥ ۷ به طور تصادفی در دو گروه قرار داده شدند. در گروه مورد، دگزامتازون به صورت تک دوز ۸ میلیگرم (mg) عضلانی ۶ ساعت قبل از شروع اینداکشن تجویز شد. در گروه کنترل، آب مقطر با همین فاصله داده شد. پیامد مورد انتظار، شروع فاز فعال زایمان و طول زایمان بود که بین دو گروه مقایسه گردید. همچنین فراوانی وقوع کوریو آمنیونیت، سپسیس نوزادی و آپگار نوزادی مشخص گردید. برای آنالیز آماری از نرمافزار SPSS- U شامل شاخصهای مرکزی میانگین، نما، میانه، و شاخص پراکندگی انحراف معیار و در برخی موارد از تستهای آماری Chi Square وt test استفاده شد.
یافتهها: بیماران دو گروه از نظر سن، Bishop Score، سن حاملگی و وزن زمان تولد اختلاف ارزشمند آماری نداشتند. میانگین فاصله زمانی بین القاء زایمان تا شروع فاز فعال در گروه دریافت کننده دگزامتازون به طور معنیداری کمتر از گروه کنترل بود (۵/۱± ۰۹/۳ ساعت در برابر ۸/۱±۲۱/۴ ساعت) بود (۰۰۱/۰P<). میانگین طول مدت فاز فعال در گروه مورد (۳۸/۱±۴۶/۲ ساعت) با گروه کنترل (۷۳/۵±۸۷/۳ ساعت) اختلاف معنیداری نداشت (۰۵/۰P>). طول مدت مرحله دوم زایمان در گروه دریافت کننده دگزامتازون، به طور معنیداری کوتاهتر از گروه کنترل بود (۰۹/۱۶±۲۳/۲۲ دقیقه در برابر ۳۲/۱۵±۰۱/۲۹) (۰۱۴/۰P=). طول مرحله سوم زایمان در دو گروه تفاوت آماری معنیداری نداشت. نمره آپگار دقیقه اول و پنجم جنین و عوارض مادری و جنینی شامل کوریوآمنیونیت و سپسیس نوزادی در دو گروه تفاوت معنیدار آماری نداشت.
نتیجهگیری: دگزامتازون داخل عضلانی، فاصله زمانی بین اینداکشن تا شروع فاز فعال زایمان وهمچنین طول مدت مرحله دوم زایمان راکوتاه تر میکند.
دکتر محمودرضا آلبویه، دکتر محمد طبسی، دکتر فرناد ایمانی، دکتر سعیدرضا انتظاری،
جلد ۱۶، شماره ۰ - ( ۷-۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: روشهای مختلفی برای طولانیتر شدن بلوک شبکه آگزیلاری در اعمال جراحی اندام فوقانی معرفی شده است. در این مطالعه سعی شده است تأثیر دگزامتازون در ترکیب با لیدوکایین در بلوک شبکه آگزیلاری مورد بررسی قرار گیرد.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت یک کارآزمایی بالینی تصادفی شده دو سوکور طراحی و اجرا شد. بیماران کاندید عمل جراحی اندام فوقانی که در اتاق عمل اورژانس بیمارستان حضرت فاطمه (س) بستری شده بودند، بر اساس معیارهای ورود و خروج وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه۳۰ نفره تقسیم شدند. در گروه اول در بیماران برای بلوک شبکه آگزیلاری از ترکیب ۳۴ سیسی لیدوکایین ۵/۱% با ۲ سیسی بیکربنات و ۲سیسی آب مقطراستفاده شد (گروه کنترل یا لیدو کایین). محلول مورد استفاده برای بلوک در گروه دوم مشابه گروه اول بود با این تفاوت که ۲ سیسی دگزامتازون (۸ میلیگرم) به جای آب مقطر به آن افزوده شد (گروه دگزامتازون). شروع زمان بلوک حسی و حرکتی و سمپاتیک، مدت زمان بلوک کامل حسی و حرکتی و شدت درد پس از عمل در بیماران اندازهگیری و ثبت شد. دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار آماری SPSS V,۱۳ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. دادههای کمی به صورت میانگین و انحراف معیار و دادههای کیفی به صورت فراوانی نمایش داده شده است. برای مقایسه دادههای کیفی از آزمون کای دو و در متغیرهای کمی از آزمون t-test استفاده شد.
یافتهها: زمان شروع بلوک حسی و حرکتی و سمپاتیک در دو گروه مشابه بوده و اختلاف معنیداری با یکدیگر نداشتند. مدت زمان بلوک و اولین زمان درخواست مسکن پس از عمل در گروه دگزامتازون به طور معنیداری بیش از گروه لیدوکایین و بیکربنات بود. شدت درد پس از عمل از زمان ریکاوری تا ساعت ششم به طور معنیداری در گروه دگزامتازون کمتر از گروه لیدوکایین بود
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که افزودن دگزامتازون به مخلوط بیکربنات و لیدوکایین برای بلوک شبکه آگزیلاری، طول مدت بلوک را افزایش میدهد. این افزایش در مورد بلوک حسی بیشتر از بلوک حرکتی بود. ضمناًًًٌ طول مدت بیدردی پس از عمل در این گروه بیشتر از گروه مخلوط بیکربنات و لیدوکایین بود.
اصلان احمدی، مینا جمالی، آیدا ثنائی،
جلد ۲۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
پس از بروز همهگیری بیماری COVID-۱۹ انجام تستهای غربالگری در اغلب موارد برای مراجعهکنندگان با علائم ریوی و گوارشی و بیماران با تظاهرات عفونتهای ویروسی ازجمله تب و بدندرد انجام میشد. تورم حاد و ایزولهی یوولا (Uvula) یکی از تظاهرات نادر ابتلا به ویروس COVID-۱۹ میباشد. از علل ایجاد تورم حاد و ایزولهی یوولا به عفونتهای باکتریایی، عفونتهای ویروسی، آنژیوادم، ترومای مکانیکی مستقیم به یوولا- برخی داروهای سیستمیک و استنشاقی و نیزموارد ایدیوپاتیک میتوان اشاره کرد. در این مقاله به معرفی دو مورد ابتلای قطعی به این بیماری بدون تظاهرات قابل توجه ریوی پرداختهایم. بیمار اول یک آقای ۴۱ ساله با شکایت Globus sensation دیس پنهی مختصر، و گلودرد پیشرونده و بیمار دوم یک آقای ۲۸ ساله بود که با شکایات Globus sensation و گلودرد به بیمارستان حضرت رسول اکرم مراجعه کردند. در معاینهی اولیهی دهان، یوولا در هر دو بیمار اریتماتوز و متورم بود. در هر دو بیمار تشخیص بیماری COVID-۱۹ با استفاده از تستهای آزمایشگاهی مسجل شد و هر دو آنها به درمانهای رایج برای ادم حاد ایزولهی یوولا در کنار پروتکلهای درمانی موجود برای COVID-۱۹ پاسخ مناسبی دادند. مطابق با یافتهها، COVID-۱۹ را میتوان در تشخیص افتراقی بیماریهای سیستمیک حاد با علل ویروسی قرار داد و در کنار درمانهای تایید شده برای این ویروس باید برای درمان هر بیمار بهصورت جداگانه و بر حسب تظاهرات بیماری و شناسایی اتیولوژی زمینهای ایجاد این تظاهرات تصمیم گرفت.
صابر مهدی زاده، مرجان طاهریان، کاظم موسوی زاده، سالار پشنگ زاده، پریا بیاتی، علی انیسیان، نازنین مجتبوی،
جلد ۳۰، شماره ۶ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: فیبروز ریوی ایدیوپاتیک (Idiopathic pulmonary fibrosis, IPF)، یک بیماری التهابی مزمن، پیشرونده ریه و عمدتاً کشنده با متوسط بقای ۲ تا ۳ سال میباشد. از آنجا که فرآیندهای التهابی مزمن در ریه نقش عمدهای در ایجاد و توسعه این بیماری ایفا میکند، درمان با گلوکوکورتیکوئیدهایی نظیر دگزامتازون (عوامل ضد التهاب با طیف گسترده) در درمان IPF مطرح میباشد. هر چند مکانیسم عملکرد ضد فیبروزی این داروها به طور کامل شناخته نشده است و کارآیی آنها همچنان مورد بحث میباشد. در این مطالعه بررسی تاثیر داروی دگزامتازون در مدل IPF انجام گردید.
روش کار: تیمار با دگزامتازون در مدل موشی فیبروز ریوی القاء شده توسط تلقیح داخل تراشهای بلئومایسین انجام شد. فیبروز ایجاد شده از طریق سنجشهای هیستوپاتولوژیکی و اندازه گیری هیدروکسی پرولین در بافت ریه صورت گرفت. سنجش میزان سایتوکاینهای TGF-β و TNF-α به روش الایزا و بیان ژنهای CTGF و ET-۱ از طریق RT-PCR انجام شد.
یافتهها: نتایج حاکی از ایجاد فیبروز و افزایش رسوب کلاژن، و افزایش معنی دار پروتئینهای TGF-β و TNF-α و بیان ژنهای CTGF و ET-۱ در بافت ریه، به دنبال تلقیح بلئومایسین بود. تیمار با دگزامتازون باعث کاهش میزان رسوب کلاژن، سطوح TGF-β (۰,۰۰۱>P) و TNF-α (۰,۰۵>P) و کاهش بیان افزایش یافته ژنهای CTGF و ET-۱ (۰,۰۰۱>P) در موشهای درگیر فیبروز ریه شد.
نتیجهگیری: در این مطالعه نشان داده شد که دگزامتازون از طریق کاهش چشمگیر میزان TGF-β و بیان CTGF و ET-۱، باعث تخفیف فیبروز ریوی القاء شده توسط بلئومایسین میشود.