جستجو در مقالات منتشر شده


۵ نتیجه برای خشونت خانگی

ناهید ستایش، خدیجه ازوجی، مجید بخشی زاده، دکتر مرضیه نجومی،
جلد ۲۴، شماره ۱۵۴ - ( ۱-۱۳۹۶ )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت خانگی، علت اکثر آسیب‌های عمدی در زنان میانسال است. هدف این مطالعه، شناسایی ارتباط بین سلامت جسمی و روانی در زنان و تجربه خشونت توسط آنان می‌باشد.

روش کار: مطالعه از نوع توصیفی مقطعی با نمونه‌گیری به‌صورت در دسترس بوده و در میان ۵۰۱ زن متأهل که به درمانگاه و خانه‌های تحت پوشش مرکز صفادشت مراجعه می‌کردند انجام‌شده است. اطلاعات در طول شش ماه توسط پرسشنامه کیفیت زندگی ۳۶ سؤالی (SF-۳۶)، پرسشنامه ۱۲ سؤالی سلامت عمومی (GHQ-۱۲) برای بررسی سلامت روان و چک لیستی برای وجود خشونت خانگی جمع‌آوری شد. سپس داده‌ها با استفاده از شاخص‌های مرکزی و پراکندگی، جداول و نمودارها، آزمون‌های کای دو و تی توصیف ‌وتحلیل شد.

یافته‌ها: میانگین سنی زنان مورد بررسی ۴۵/۰±۸/۳۲ سال بود. شیوع خشونت خانگی نوع فیزیکی ۵/۵۸% و روحی روانی ۸۳% به دست آمد. در زنان مورد مطالعه، میانگین نمره سلامت روان ۳/۲±۹/۱۸ بدست امد. میانگین نمره کیفیت زندگی این زنان در همه ابعاد موردبررسی حداقل ۷/۱±۴/۵۴% و حداکثر ۲۳/۱±۳/۶۹% بود. در بین زنانی که مورد خشونت واقع شده بودند ۵/۹% سابقه بیماری جسمی و ۷/۸% سابقه بیماری روحی روانی داشتند. این نسبت‌ها در گروه زنان بدون خشونت خانگی به ترتیب یک و ۳ درصد گزارش شد و از نظر آماری معنی‌دار بدست آمد. کیفیت زندگی زنان بدون سابقه خشونت در همه ابعاد، بالاتر از زنان باسابقه خشونت بود.

نتیجه‌گیری: بین سابقه بیماری روانی و جسمی و کیفیت زندگی زنان با سابقه خشونت خانگی ارتباط دیده شد. زنانی که سابقه خشونت خانگی داشتند، از سلامت جسمی و روانی کمتر و کیفیت زندگی پایین‌تری نسبت به زنان بدون سابقه خشونت خانگی برخوردار بودند.


فریبا شیخ سوینی، مریم غلام زاده جفره، رزگار محمدی،
جلد ۳۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: وجود خشونت در بین اعضای خانواده منجر به آسیب­های روحی و روانی می­گردد؛ بنابراین هدف این پژوهش درک و تحلیل تجربه زنان از خشونت خانگی، آسیب‌های ناشی از آن و راهکارهای مقابله‌ای آنان، در دوران کووید-۱۹ بود.

روش کار: این پژوهش با رویکرد کیفی و از طریق مصاحبه­های نیمه ساختار یافته با ۱۲ نفر از زنان قربانی خشونت مراجعه کننده به یکی از مرکز مشاوره‌های واقع در شهر اهواز از سال ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۱ انجام پذیرفت. جهت کدگذاری و تحلیل داده­ها از روش هفت مرحله‌ای کلایزی استفاده شد.

یافته‌ها: تجزیه و تحلیل داده‌ها (۱۱ تم فرعی و ۲ تم اصلی) بیانگر آسیب­پذیری ناشی از خشونت (آسیب پذیری روانی و شخصیتی، آسیب‌پذیری فرزندان، آسیب پذیری روابط زوجین، آسیب پذیری در ارتباط با خانواده همسر، آسیب پذیری جسمی، آسیب پذیری رفتارهای پر خطر) و راهکارهای مقابله‌ای زنان برای جلوگیری از خشونت بیشتر (جستجوی سرگرمی­های جدید، کمک گرفتن از خانواده و اقوام، جستجوی کمک حرفه‌ای، پناه بردن به دین و معنویت، پناه بردن به قانون) بود.

نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش بر پایه تجربه زنان نشان داد خشونت خانگی، مخصوصاً در شرایط پر استرس و بحران‌ها، آسیب پذیری زیادی در حوزهای مختلف سیستم خانواده بر جای می­گذارد. همچنین زنان راه‌کارهای متفاوتی را برای کاهش خشونت تجربه کرده‌اند. به نظر می­رسد کمک حرفه‌ای مشاوران و روانپزشکان بر پایه مداخلات روان‌شناختی و دارودرمانی، جهت کنترل خشم، پرخاشگری و بازسازی رابطه، موثرتر بوده است.


فریبا شیخ سوینی، مریم غلام زاده جفره، رزگار محمدی،
جلد ۳۰، شماره ۵ - ( ۵-۱۴۰۲ )
چکیده

زمینه و هدف: شیوع کووید-۱۹ و اقدامات حبس خانگی پس از آن، افزایش خشونت خانگی را به دنبال داشته است که موجب نگرانی متخصصان حوزه سلامت گردیده است. مطالعات زیادی در ارتباط با قربانیان خشونت در دوران قرنطینه صورت گرفته است لذا هدف پژوهش حاضر درک و تجربه زیسته‌ی مردان خشونت‌گر در ارتباط با شریک زندگی در دوران پاندمی کووید -۱۹ می‌باشد.
روش کار: در این مطالعه با استفاده از روش پدیدارشناختی تلاش گردید که درک و شناخت عمیق از تجارب زیسته مردان خشونت­گرا حاصل شود. شرکت کنندگان این پژوهش ۱۰ نفر از مردانی هستند که تجربه دست اولی از پدیده مورد مطالعه داشته¬اند.
یافته‌ها: طی مصاحبه‌‌های انجام شده مشخص گردید عامل مهمی که خشونت تجربه شده در این دوران را شدت بخشیده است، بیکاری ناشی از قرنطینه، آموزش غیر حضوری فرزندان،اختلاف نظر زوجین در چگونگی شستشوی مواد غذایی، رفتارهای وسواس گونه‌ی یکی از طرفین، چگونگی محدودیت در رفت و آمد با خویشاوندان و دوستان بوده است. قرنطینه و حذف تفریحات تسکین بخش خشونت تداوم بیشتری یافته است.
نتیجه‌گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که از میان عوامل تشدید کننده خشونت در دوران پاندمی بیکاری و کاهش درآمد منجر به خشونت­های شدیدتری شده است. از بین اعمال خشونت تجربه شده به نظر می­رسد مردان خشونت فیزیکی را راهی برای فرار از سرزنش­ها و خشونت کلامی همسرانشان، برگزیده­اند تا با قدرت مردانه و اقتدار تعارضات را پایان بدهند.

مرضیه علی محمدی، زهرا جلیلی، داود شجاعی زاده، عباس عباس زاده،
جلد ۳۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: خشونت خانوادگی در ساختارهای فرهنگی اجتماعی جامعه، نگرش منفی مردان به زنان و بی قدرتی زنان ریشه دارد. وجود ساختار نابرابر روابط قدرت میان زنان و مردان در جامعه، به مردان اجازه اعمال قدرت بر زنان را می­دهد. هدف از انجام تحقیق حاضر بررسی کیفی عوامل موثر بر خشونت خانگی علیه زنان مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شهرری ، تهران ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود.
روش کار: برای انجام تحقیق کیفی حاضر که با تمرکز بر سنت گراندد تئوری انجام شد، از بین زنان خشونت دیده سنین ۲۵ تا ۵۰ سال مراجعه کننده به مراکز جامع سلامت شهرری به روش نمونه­گیری هدفمند و بر اساس تکنیک گلوله برفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. نمونه‌گیری از زنان خشونت دیده شهر­ری تا زمانی ادامه پیدا می‌کند که فرایند اکتشاف و تجزیه و تحلیل به نقطه اشباع نظری برسد. مصاحبۀ عمیق فردی نیز، تکنیکِ مورد استفادۀ این مطالعه است.
یافته­ ها: نتایج نشان داد که عدم تعادل روانی همسر به عنوان مهم­ترین عامل خشونت علیه زنان با ۳۳/۱۲ درصد انتخاب شده است. نگرش سنتی و مرد سالارانه با ۲۲/۸ درصد از نظر زنان حاضر در نمونه یکی از مهم­ترین دلایل خشونت علیه زنان است. همچنین تحقیر و توهین زنان و عدم کنترل رفتاری نیز با۵۳/۷ و ۵۳/۶درصد از مهم­ترین عوامل مربوط به خشونت علیه زنان است.
نتیجه­ گیری: با توجه به نتایج توصیه می شود به عوامل موثر بر خشونت خانگی به طور ویژه توجه شود.

طاهره یارمحمدی، سعید تیموری، علیرضا رجایی،
جلد ۳۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده

زمینه و هدف: رویکردهای روان درمانی از قبیل رویکرد درمانی هیجان‌مدار در درمان آشفتگی­های زناشویی مؤثر هستند؛ لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی درمان متمرکز بر هیجان بر احساس امنیت روانی و مؤلفه­های آن در زنان درگیر خشونت خانگی انجام شد.
روش ­کار: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پس آزمون- پیش آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان درگیر خشونت خانگی مراجعه کننده به پزشکی قانونی شهرستان کاشمر در سال نیمه اول سال۱۴۰۰ تشکیل دادند. تعداد ۴۰ نفر از زنان درگیر خشونت خانگی به روش نمونه­گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند (هر گروه ۲۰ نفر). گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه (هر جلسه یک ساعت به مدت ۴ هفته) تحت درمان متمرکز بر هیجان قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله­ای دریافت نکردند. ابزار پژوهش پرسش­نامه احساس امنیت روانی مازلو (۲۰۰۴) بود که در پیش­آزمون و پس­آرمون توسط آزمودنی­ها تکمیل شد. اطلاعات جمع­اوری شده با نرم­افزار SPSS-۲۴ و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته‌ها: نتایج نشان داد درمان متمرکز بر هیجان بر احساس امنیت روانی و مولفه­های احساس امنیت روانی زنان درگیر خشونت خانگی موثر است به طوری که در متغیر «اطمینان به خود»، بعد از تعدیل اثر پیش آزمون‌ها، میزان تأثیر آموزش بر نمره‌های پس آزمون‌ آن ۲۰۷/۰؛ در متغیر «احساس خشنودی» ۴۱۸/۰؛ در متغیر «سازگاری محیطی» ۲۵۳/۰ و متغیر «دید مردم نسبت به فرد» ۳۶۹/۰ می‌باشد.
نتیجه‌گیری: نتایج این تحقیق نشان داد که مداخله متمرکز بر هیجان تأثیر مثبت و معناداری بر احساس امنیت روانی و خرده‌مقیاس‌های آن در زنان درگیر خشونت خانگی دارد. این یافته‌ها بیانگر آن است که تمرکز بر هیجان‌ها و تنظیم آن‌ها می‌تواند به تقویت اطمینان به خود، افزایش احساس خشنودی، بهبود سازگاری محیطی و ارتقای نگرش مثبت دیگران نسبت به فرد کمک کند.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم پزشکی رازی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC-SA 4.0| Razi Journal of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb