۲۸ نتیجه برای وفا
ملیحه زعفرانیه، مرضیه علیوندی وفا، سید داود حسینی نسب،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: کودکان مبتلا به اوتیسم علاوه بر مسائل تحصیلی دارای مشکلاتی از جمله مشکلات عاطفی و رفتاری نیز میباشند که میتواند سلامتی، بهداشت روانی و کیفیت زندگی آنها و اطرافیانشان را به مخاطره اندازد. هدف از انجام تحقیق حاضر تعیین تاثیر توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری بر خودکنترلی، سیالی کلامی و سرعت پردازش اطلاعات کودکان مبتلا به اوتیسم بود. روش کار: جامعه آماری تحقیق نیمه تجربی حاضر را کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در شهر سبزوار تشکیل دادند که به صورت در دسترس ۴۰ نفر انتخاب و بطور تصادفی به دو گروه ۲۰ نفری تقسیم شدند. سپس تمام آزمودنیها مقیاسهای خود کنترلی ویلیامز و همکاران (۱۹۹۷)، هوش وکسلر (۲۰۰۳)، خرده آزمون نشانههای حروف و نشانههای مقوله آزمون نما (سیالی کلامی) و خرده آزمون رمزنویسی و نمادیابی از مجموعه آزمون هوش وکسلر برای کودکان را دی پیش آزمون تکمیل کردند. سپس مداخله درمانی مبتنی بر تقویت حافظه کاری طی ۱۸ جلسه یک ساعته بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. در پایان دوره درمان و سه ماه پس از آن هر دو گروه مجددا پرسشنامهها را تکمیل کردند. نهایتا دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج: نتایج نشان داد توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری بر خود کنترلی، سیالی کلامی و سرعت پردازش اطلاعات کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم اثربخش است. نتیجهگیری: با توجه به نتایج توصیه میشود جهت بهبود خود کنترلی کودکان مبتلا به اوتییسم از مداخلات توانبخشی شناختی مبتنی بر تقویت حافظه کاری استفاده کنند.
الهام زارعی، مهدی وفادار، شیرین سیاح فر، عزیز اقبالی،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
پسر ۳ ماهه ای با تب و سرفه از چهار روز قبل به بخش اورژانس بیمارستان کودکان مراجعه کرد. در معاینه فیزیکی، بیمار تبدار بود (درجه حرارت ۱/۳۸ درجه سانتیگراد) دیسترس تنفسی نداشت و خس خس در ریه هر دو سمت سمع می شد.
در معاینه فیزیکی برجستگی سفت در قسمت میانی کلاویکل هر دو سمت قابل لمس بود و لبه طحال پایین تر از لیه دنده ای لمس می گردید.
در سابقه پزشکی ، شیرخوار حاصل زایمان ترم طبیعی با سیر تکاملی طبیعی بود و سابقه جراحی هرنی اینگوئینال هر دو سمت را در یکماهگی داشت .
یافته های آزمایشگاهی در جدول زیر نمایش داده شده اند .
Results |
Parameter |
۲۶,۵ |
WBC ) x ۱۰۹/L ) |
۲۸ |
Segment ( % ) |
۵۵ |
Lymphocyte ( % ) |
۵ |
Monocyte ( % ) |
۳ |
Band ( % ) |
۳ |
Eosinophil ( % ) |
۲ |
Myelocyte ( % ) |
۴ |
NRBC ( % ) |
۳,۸ |
RBC ( x۱۰۱۲ /L ) |
۹,۷ |
Hb ( g/ L) |
۲۹,۴ |
Hct ( % ) |
۷۸ |
MCV ( fl ) |
۲۶ |
MCH ( Pg ) |
۳۳ |
MCHC (g/dl) |
۱۳۵ |
Plt (x ۱۰۹/L ) |
|
Retic Count ( % ) |
۷ |
ESR ( mm/hr) |
۲ |
CRP (mg/dl) |
۴ |
BUN (mg/dl) |
۰/۴ |
Cr (mg/dl) |
یافته های اسمیر خون محیطی در تصویر ۱ نشان داده شده است .
با توجه به بیماری همه گیر COVID-۱۹، برای بیمار PCR COVID-۱۹ انجام شد که مثبت بود.
در سونوگرافی شکم اسپلنومگالی با دیامتر کرانیوکودال طحال ۹۰ میلی متر یافت شد و در سایر ارگانها نکته پاتولوزیک رویت نگردید .
با توجه به وجود آنمی و ترومبوسیتوپنی و همچنین یافته های اسمیر خون محیطی , بررسی رادیوگرافیک استخوان ها انجام شد ( تصویر ۲ ) .
با توجه به یافته های فوق تشخیص شما چیست؟
آقای رسول ابراهیم رسول، دکتر مرضیه علیوندی وفا، دکتر معصومه آزموده،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر پرخاشگری و روابط بین فردی دانش آموزان پسر دارای نشانه های اختلال سلوک شهر سلیمانیه انجام شده است.
روش کار: روش تحیق پژوهش، جزء پژوهشهای کاربردی و از نظر اجراء از نوع طرح شبهآزمایشی پیش- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان پسر دارای نشانه های اختلال سلوک شهر سلیمانیه که در سالتحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ مشغول به تحصیل بودند، بود که ۳۰ نفر از آنان در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و کنترل با روش هدفمند انتخاب شدند. مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر روی گروه آزمایش اول در ۱۰ جلسه ۴۵ دقیقه ای اجرا گردید. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامه استاندارد پرخاشگری AGQ آرنولد اچ باس و پری (۱۹۹۲)، روابط بین فردی متسون (۱۹۸۳) و اختلال سلوک شهریوری و همکاران (۱۳۸۹) جمعآوری گردید. فرضیه ها با استفاده نرم افزار spss به کمک تحلیل کوواریانس چندراهه آزمون شدند.
یافته ها: بسته آموزشی طراحی شده مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب بر کاهش پرخاشگری و افزایش روابط بین فردی دانشآموزان پسر دارای نشانه های اختلال سلوک شهر سلیمانیه تاثیر معنی داری دارد (۰۰۱/۰ = p).
نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده می توان گفت که مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب می تواند زمینه کاهش پرخاشگری و بهبود روابط بین فردی دانشآموزان پسر دارای نشانه های اختلال سلوک شهر سلیمانیه را فراهم آورد.
دکتر بهار محجوبی، دکتر داریوش راوری، دکتر محمد وفائی، دکتر حمید شکوهی، دکتر نیما آذرخش،
جلد ۸، شماره ۲۴ - ( ۶-۱۳۸۰ )
چکیده
در هموروئیدهای وسیع و دورتادور تکنیکهای معمولی کارآرایی لازم را ندارند و بر حسب تکنیک جراحی بکاررفته، ممکن است عوارض متعددی در ناحیه مقعد ایجاد شود. شایعترین این عوارض تنگی و اکتروپیون میباشند. جراحان بدلیل احتمال زیاد بروز این عوارض از انجام هموروئیدکتومی پرهیز میکنند. در این مطالعه هموروئیدکتومی و بازسازی مقعد با چهار فلاپ (که در واقع روش تعدیل شده White head است) بعنوان یک روش جایگزین در درمان ۹۵ بیمار مبتلا به هموروئیدهای درجه ۳، ۴ و دورتادور بکار گرفته شد. مزیت عمده این روش جلوگیری از بروز تنگی، اکتروپیون، بدشکلی ناحیه مقعد، نیز درد بسیار کم پس از عمل، سرعت بهبود و برگشــت سریع به کار و جنبه esthetic reconstruction آن میباشد. این مطالعه بروش آیندهنگر در بیماران دارای هموروئیدهای درجه ۳، ۴ و دورتادور که طی سالهای ۱۳۶۸ لغایت ۱۳۷۴ به چند کلینیک پروکتولوژی در تهران مراجعه کردهاند صورت پذیرفت. عوارض دیررس شامل تنگی مقعد (۱/۳%) و high stricture (۱%) در ۱/۴% بیماران ایجاد شد. هیچ موردی از اکتروپیون مشاهده نشد. سایر عوارض زودرس که بصورت موقت ایجاد شدند و با تمهیدات طبی و جراحیهای ساده مرتفع گردیدند شامل شقاق مقعد (۶/۱۰%)، دررفتگی بخیهها (۸/۹%)، نکروز فلاپها (۱/۳%)، آبسه (۱%) و بیاختیاری مدفوع (۴/۵ درصد) بود.
براساس نتایج این مطالعه میتوان پیشنهاد کرد که روش چهار فلاپ روش مناسبی در درمان هموروئیدهای وسیع و دورتادور است.
دکتر شهناز پورآرین، دکتر ارمغان وفافر، دکتر زهرا زارع،
جلد ۹، شماره ۲۸ - ( ۳-۱۳۸۱ )
چکیده
تولد زودرس یکی از مشکلات بزرگی است که سلامت جامعه را تهدید میکند. تولد پیش از موعد مهمترین علت ابتلا به بیماری و مرگ و میر نوزادان میباشد. اما مهمتر از آن ناتوانیهای ماندگار در نوزادانی است که زنده میمانند. بدون تردید یکی از تراژدیهای جهان وجود افراد با آسیبهای فیزیکی یا مغزی ناشی از تولد زودرس است. این مطالعه به صورت یک پژوهش تحقیقی برای تعیین میزان بروز تولد زودرس در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی شیراز (زینبیه و حافظ) در سال ۱۳۷۸ و ارتباط آن با فاکتورهای مادر و نوزاد و سرانجام این نوزادان انجام شد در این بررسی با رجوع به پروندههای پزشکی نوزادان نارس (سن کمتر از ۳۷ هفته)، اطلاعاتی شامل سن مادر، نوع زایمان، رتبه حاملگی، بیماریهای مادر، وجود یا عدم وجود مراقبتهای دوران بارداری، جنس، وزن، سن و آپگار نوزاد در هنگام تولد، بیماریها و سرانجام این نوزادان از پرونده آنها استخراج شد. از سوی دیگر به عنوان گروه کنترل ۱۶۰ نوزاد ترم به صورت تصادفی انتخاب شدند و اطلاعات مشابهی جمعآوری گردید. از ۹۷۴۳ نوزاد متولد شده، ۵۲۲ نفر آنها نارس بودند بنابراین میزان بروز تولد نوزاد نارس ۵/۵۳ در ۱۰۰۰ تولد نوزاد زنده بود. روند متضادی بین وزن و سن حاملگی با میزان مرگ و میر آنها وجود داشت (۰۰۰۰۰۱/۰P<). درصد نوزدان زنده نارس در روش زایمان طبیعی (۸۷%) بیشتراز سزارین (۶/۷۱%) بود (۰۰۰۵/۰P<). بین جنسیت و سرانجام نوزاد، روش زایمان و سن حاملگی رابطه معنیداری مشاهده نشد. در مقایسه آپگار دقیقه اول تا پنجم، تعداد بیشتری از نوزادان گروه مورد دارای آپگار کمتراز ۷ نسبت به گروه کنترل بودند که به ترتیب ۵/۲۲% در مقابل ۵/۷۲% (۰۰۰۰۰۱/۰P<) و ۶/۰% در مقابل ۹/۱۰% (۰۰۰۲/۰P<) بوده است. تعداد کمتری در گروه مورد (۳/۵۰%) نسبت به گروه کنترل (۱/۷۸%) از مراقبتهای دوران بارداری برخوردار بودند. شایعترین بیماریهای نوزادان نارس به ترتیب شامل: سندرم دیسترس تنفسی مادرزادی، زردی و سپسیس بوده است و در ۷/۷۸% از موارد، مادران این نوزادان دچار مشکلات زایمانی بودهاند که شایعترین این مشکلات را پاره شدن زودرس غشای جنینی، درد زودرس زایمانی و پرهاکلامپسی تشکیل داده بود. نتیجهای که از این پژوهش به دست آمد این است که افزایش اطلاعات و آگاهیهای مادران در مورد عوامل خطر در بروز تولد نوزاد نارس و تأکید بر اهمیت مراقبتهای دوران بارداری جهت جلوگیری از زایمان زودرس میتواند نقش بسیار مؤثری در کاهش میزان بروز نارسی در نوزادان و مرگ ومیر آنها داشته باشد.
دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر علی رشیدیپور، حسین میلادی گرجی، مرتضی جراحی،
جلد ۱۱، شماره ۳۹ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مطالعات اندکی نشان دادهاند که استرس و گلوکوکورتیکوییدها در کنترل درد دخالت دارند. هدف این پژوهش بررسی اثر استرس حاد و دگزامتازون(به عنوان یک آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدها) بر درد حاد و مزمن(در مدل آزمون فرمالین) در موش سوری بوده است. در این مطالعه، موشهای نر سوری نژاد آلبینو(۶۰ سر در ۶ گروه ۱۰ تایی) با وزن ۲۵ تا ۳۰ گرم مورد استفاده قرار گرفتند. دگزامتازون به میزان ۵/۰، ۱ و ۲ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یا هم حجم آن حامل به صورت زیر جلدی، ۳۰ دقیقه قبل از آزمون فرمالین به تمام موشها تزریق شد. برای ایجاد استرس از شنا در آب سرد(۱۸ تا ۲۲ درجه سانتیگراد) به مدت ۱ دقیقه استفاده گردید. حیوانات ۳ دقیقه بعد از ایجاد استرس در گروه دریافت کننده استرس به تنهایی و ۳۰ دقیقه بعد از تزریق دگزامتازون در گروهی که دگزامتازون و استرس دریافت کرده بودند، با آزمون فرمالین مورد بررسی قرار گرفتند. شاخصهای ارزیابی درد در آزمون فرمالین شامل مدت زمان لیسیدن اندام و بالا نگهداشتن آنها طی مراحل حاد(۵ دقیقه اول) و مزمن(۱۵ تا ۴۰ دقیقه) بعد از تزریق فرمالین(۲۵ میکرولیتر از محلول ۵%) در کف پای حیوان بود. نتایج نشان داد که در گروههای دریافت کننده استرس آب سرد و دگزامتازون(۵/۰ و ۱ میلیگرم)، زمان پاسخدهی حیوانات به محرکهای دردزا نسبت به درد حاد و مزمن در مدل فوق(آزمون فرمالین) به طور معنی داری کاهش یافته بود(۰۱/۰P<). همچنین اثرات استرس به تنهایی نسبت به دگزامتازون بیشتر بود(۰۱/۰P<). یافتههای فوق نشان میدهد که استرس و فعال شدن گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی سبب کاهش درد حاد و مزمن(افزایش بیدردی) به دنبال تزریق فرمالین میشوند. پیبردن به مکانیسمهای کاهش درد توسط استرس و گلوکوکورتیکوییدها نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه دارد
منیر نوبهار، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر فرناز دواچی،
جلد ۱۱، شماره ۳۹ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
براساس شواهد موجود، کمخونی فقرآهن از مشکلات اساسی بیماران همودیالیزی بوده و با وجود فقر آهن، اریتروپویتین اثر مطلوبی بر سطح هماتوکریت و حفظ درصد اشباع ترانسفرین ندارد در حالی که مصرفآهن تزریقی همراه با آن پاسخ به درمان را بهبود میبخشد. هدف از این مطالعه تعیین اثر تجویز آهن (خوراکی و تزریقی) به تنهایی یا همراه با اریتروپویتین بر میزان هماتوکریت و درصد اشباع ترانسفرین در بیماران همودیالیزی شهر سمنان بوده است. این مطالعه به صورت موردی ـ شاهدی در دورههای زمانی ۳ ماهه و در مدت زمان ۱ سال انجام شد. در این مطالعه بیماران بر اساس روش مصرف دارو در ۶ گروه ۱۰ تایی قرار گرفتند. ابتدا اطلاعات دموگرافیک بیماران (سن، جنس، وضعیت تاهل و طول مدت درمان) جمع آوری و ثبت گردید سپس طی ارزیابیهای مکرر، دستورات دارویی و روش استفاده از دارو بررسی شد و میزان هماتوکریت ماهانه و درصد اشباع ترانسفرین به صورت ۳ ماهه کنترل گردید. بررسی دادهها نشان داد، بیمارانی که از ۳ ترکیب آهن خوراکی، تزریقی و اریتروپویتین یا از ۲ ترکیب آهن تزریقی و اریتروپویتین استفاده کرده بودند، هماتوکریت و درصد اشباع ترانسفرین در آنها به طور معنیداری افزایش یافته بود(۰۵/۰P<). همچنین در بیمارانی که فقط از آهن تزریقی یا از آهن خوراکی و تزریقی استفاده کرده بودند، تنها درصد اشباع ترانسفرین به طور معنیداری افزایش یافته بود(۰۵/۰P<). بیمارانی که آهن خوراکی به تنهایی یا همراه با اریتروپویتین مصرف کرده بودند میزان هماتوکریت و درصد اشباع ترانسفرین در آنها تغییر معنیداری را نشان نداد(۰۵/۰P>). یافتههای فوق نشان میدهد که مصرف هر سه ترکیب آهن خوراکی، تزریقی و اریتروپویتین به طور منظم اثرات مطلوبی بر میزان هماتوکریت و درصد اشباع ترانسفرین دارد. در درمان با آهن خوراکی، درصد اشباع ترانسفرین کاهش مییابد و استفاده از مقدار بالای اریتروپویتین در نگهداری هماتوکریت شکست میخورد
دکتر بهار محجوبی، دکتر محمد وفایی، دکتر مالک علیمحمدی، دکتر علی مقیمی،
جلد ۱۲، شماره ۴۶ - ( ۶-۱۳۸۴ )
چکیده
درمان بیماران مبتلا به فیستولهای پریآنال از نوع بالا( high ) به دلیل شیوع و وخامت عوارض جراحی، همواره با مشکلاتی روبرو بوده است. از این رو تکنیکهای جراحی متفاوتی برای درمان این بیماران پیشنهاد شده است. مطالعه حاضر بر آن است تا با بررسی نتایج تکنیک ترمیم اولیه اسفنگتر( primary repair ) کارآیی این روش را در درمان بیماران مبتلا به فیستولهای بالا ارزیابی نماید. مطالعه حاضر، مطالعهای مداخلهای و نیمه تجربی است که بر روی ۶۰ بیمار مبتلا به فیستولهای ترانس و سوپرااسفنگتریک انجام شده است. نمونهها به روش سرشماری جمعآوری شدهاند. به طور خلاصه در این تکنیک جراح از فضای اینترااسفنگتریک وارد میشود و مسیر تراکت فیستول را قطع مینماید. با استفاده از punch biopsy ورودی داخلی تراکت و نیز مسیر آن در اسفنگتر داخلی مقعد برداشته شده و سپس ترمیم میگردد و با برش روی اسفنگتر خارجی، مسیر تراکت در اسفنگتر خارجی نیز خارج شده و عضله ترمیم میگردد. بیماران پس از عمل به مدت ۱ ماه تا ۴ سال پیگیری شدند و بروز عوارض جانبی در آنها تحت بررسی قرار گرفت. نتایج این بررسی به این صورت بود که از کل نمونهها، ۴۲ نمونه مرد و ۱۴ نمونه زن بودند. بیشترین فراوانی گروههای سنی در مردها در دهه سنی چهارم و در زنها در دهه سنی سوم قرار داشتند. بیاختیاری نسبی گاز شایعترین عارضه عمل جراحی در نمونههای مورد بررسی بود که در ۴ بیمار(۶/۶%) دیده شد. عود و وجود ترشحات مزاحم نیز هر کدام در ۲ بیمار(۳/۳%) دیده شدند. هیچ موردی از بیاختیاری کامل وجود نداشت. تمام نمونههایی که دچار عوارض ترشحات مزاحم و عود شده بودند مبتلا به فیستول ترانس اسفنگتریک بودند. در مقایسه با دیگر مطالعات انجام شده، فراوانی عوارض جانبی در مطالعه حاضر نه تنها بیشتر از روشهای دیگر نیست بلکه در بعضی موارد کمتر نیز میباشد. در نظر نگرفتن پرسشنامه مخصوص برای ارزیابی عوارض در بیماران و نیز پیگیری کوتاه مدت بیماران در این مطالعه در مقایسه با مطالعات دیگر، میتواند در اختلاف نتایج تأثیرگذار باشد.
حسین میلادی گرجی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر علی رشیدیپور، دکتر عباسعلی طاهریان، مرتضی جراحی، دکتر میترا امامی ابرقویی، حسن صادقی،
جلد ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: بادرنجبویه ( Melissa Officinalis ) گیاهی است که در بخشهای مختلف ایران رشد میکند. در مطالعات قبلی خواص آرام بخشی، ضد تشنجی و ضد دردی از عصاره هیدروالکلی آن گزارش گردید. هدف از این مطالعه تعیین اثر ضد اضطرابی عصاره آبی (جوشانده) سرشاخههای بادرنجبویه با دوزهای مختلف و نیز بررسی نقش گیرندههای اوپیوییدی بر اثر ضد اضطرابی گیاه مذکور در موش سوری میباشد.
روش کار: در این مطالعه جهت بررسی اثرات گیاه بادرنجبویه ۹۳ سر موش سوری نر به وزن ۳۰- ۲۵ گرم انتخاب شدند. حیوانات به ۴ گروه ۱۰ تایی آزمایش و ۱ گروه ۱۰ تایی کنترل تقسیم شدند. .سپس به گروههای آزمایش، ۴ دوز عصاره آبی به میزان ۵، ۱۰، ۲۵ و ۵۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن، و به گروه کنترل ۱۰ میلیلیتر نرمال سالین به ازای هر کیلوگرم وزن به صورت داخل صفاقی تزریق شد. بر روی ۱۵ سر موش مطالعه مقدماتی انجام شد. همچنین جهت بررسی نقش گیرندههای اوپیوییدی براثر ضداضطربی گیاه بادرنجبویه، موشها به ۴ گروه ۷ تایی تقسیم شدند و با دوز ۲ میلیگرم نالوکسان و ۵ میلیگرم عصاره آبی مورد بررسی قرار گرفتند. سپس به منظور افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی، موشها به مدت ۵ دقیقه در یک جعبه با دیوارههای مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز بعلاوهای شکل مرتفع ( Elavated Plus Maze=EPM ) منتقل گردیدند و به مدت ۵ دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و مدت زمان سپری کردن در بازوی باز) از طریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که اثرات مصرف عصاره آبی بادرنجبویه با دوز ۵ میلیگرم به ازای هر ک ی لوگرم وزن در یکی از گروههای آزمایش در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنیداری داشته به طوری که موجب افزایش قابل توجهی در تعداد ورود و مدت زمان سپری شده بر روی بازوی باز شده است(۰۱/۰ p< )، در حالی که مصرف دوزهای بالاتر این عصاره آبی موجب کاهش تعداد ورود و مدت زمان سپری شده بر روی بازوی باز شده است و به عبارتی دیگر اثرات خواب آلودگی بر روی موشها داشته است. همچنین مصرف نالوکسان باعث کاهش اثر ضد اضطرابی دوز ۵ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن از این جوشانده گردید.
نتیجهگیری کلی: یافتههای فوق نشان میدهند که مصرف عصاره آبی بادرنجبویه با دوز ۵ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن اثر ضد اضطرابی داشته، در حالی که مصرف دوزهای بالاتر آن اثر خوابآوری بر موشها داشته است به گونهای که این اثر وابسته به دوز عصاره آبی بوده و احتمالا از طریق گیرندههای اوپیوییدی بروز کرده است.
مجید جدیدی، دکتر سیدمحمد فیروزآبادی، دکتر عباسعلی وفایی،
جلد ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: میدان مغناطیسی موجود در محیط زندگی انسان ناشی از مولدهای الکتریکی، خطوط انتقال نیرو یا وسایل الکتریکی است که میتواند اثراتی را بر حافظه و یادگیری ایجاد نماید. این مطالعه به منظور بررسی اثر میدان مغناطیسی کوتاه مدت بر حافظه فضایی موش صورت گرفت. روش بررسی: در این مطالعه تجربی از ۱۰ موش سوری نژاد ویستار که به مدت ۶ روز برای بررسی حافظه فضایی در مدل ماز T شکل آموزش دریافت نموده بودند، استفاده شد. یک روز بعد از آموزش، به منظور ثبت زمان یافتن غذا، آزمایشات در ۳ مرحله(کنترل، Restrainer و میدان مغناطیسی) با فاصله زمانی ۲ ساعت اجرا گردید و هر موش در ۵ مرحله به فواصل حدود یک دقیقه در ابتدای ماز قرار گرفت و زمان حرکت موش تا رسیدن به محل غذا توسط یک کورنومتر اندازه گیری شد. برای ایجاد میدان مغناطیسی از یک سیم پیچ حلقوی با قطر داخلی ۸ سانتی متر و دارای ۸۵۰ دور سیم مسی استفاده شد. ضمنا حداکثر شدت میدان مغناطیسی در مرکز سیم پیچ با کمک یک دستگاه تسلامتر در حد ۵/۷ میلیتسلا کالیبره گردید. یافتهها: نتایج در ۳ مرحله ارزیابی، نشان داد که میانگین زمانهای بدست آمده به ترتیب ۴/۱۵، ۵/۱۱ و ۳/۱۱ ثانیه بود. همچنین بین زمان بدست آمده در مرحله کنترل با دو مرحله دیگر، اختلاف معنیداری وجود داشت(۰۵/۰P<)، اما بین مرحله آزمایش با Restrainer و میدان مغناطیسی، اختلاف معنیداری وجود نداشت. نتیجهگیری: یافتههای تحقیق نشان داد که اعمال میدان مغناطیسی کوتاه مدت(۵۰ هرتز و ۵/۷ میلیتسلا) بر مهارت موش در Tماز، بیاثر بوده و احتمالا اثری بر فرایند حافظه فضایی ندارد.
الهام حقیقت جو، دکتر محمد رضا وفا، دکتر فرزاد شیدفر، دکتر محمود رضا گوهری، دکتر امیر ضیایی،
جلد ۱۸، شماره ۸۴ - ( ۳-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف سیب زرد لبنانی بر پروفایل لیپیدی و شاخص های استرس اکیداتیو در مردان هیپرلیپیدمی انجام شد.
روش کار: این مطالعه به صورت مطالعه تجربی شاهددار روی ۴۶ مرد هیپرلیپیدمیک ] mg/dl ۲۴۰-۲۰۰ Total Cholesterol (TC)= و mg/dl ۳۵۰-۱۵۰ [Triglyceride (TG)= ۵۰-۳۰ ساله که به طور تصادفی به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند، انجام گرفت. گروه مداخله (۲۳ نفر) روزانه ۳۰۰ گرم سیب زرد لبنانی به مدت ۸ هفته دریافت کردند. گروه شاهد (۲۳ نفر) رژیم غذایی معمول خود را داشتند . نمونه های خون دو گروه در شروع مطالعه و بعد از ۸ هفته جمع آوری و مقادیر TG ، TC ، LDL-C ، HDL-C سرم و شاخص های استرس اکسیداتیو مالــون دی آلدئید ( Malondialdehyde-MDA ) و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام ( Total Antioxidant Capacity-TAC ) پلاسما اندازه گیری گردید. در شروع مطالعه، سطح تحصیلات و بعد خانوار بین دو گروه مقایسه شد. فعالیت فیزیکی و دریافت مواد غذایی در شروع و پایان مطالعه بررسی شدند. مقدار پلی فنل و فیبر تام سیب مصرفی نیز اندازه گیری گردید. مقدار پلی فنل و فیبر به ترتیب ۴۸۵ میلی گرم به ازاء کیلوگرم وزن (mg/kg) سیب تازه و ۰۳/۴ گرم به ازاء ۱۰۰ گرم (gr/۱۰۰ gr) سیب تازه محاسبه شد. یافته های به دست آمده، توسط آزمون آماری آزمون کای اسکوئر و t-test با نرم افزار SPSS V,۱۶ مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: در پایان هفته هشتم، در گروه مداخله نسبت به گروه شاهد افزایش معنی داری در میانگین تغییرات غلظت TG مشاهده شد، اما در میانگین غلظت TC ، LDL-C ، HDL-C ، MDA و TAC تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: دریافت سیب زرد لبنانی ممکن است غلظت تری گلیسیرید سرم مردان مبتلا به هیپرلیپیدمی را افزایش دهد. برای بررسی تأثیر این نوع سیب روی غلظت TC ، LDL-C ، HDL-C ، MDA و TAC به مطالعات بیشتری نیاز است.
دکتر حدیث صبور، دکتر عباس نوروزی جاویدان، دکتر فرزاد شیدفر، دکتر محمد رضا وفا، سمیه اطهاری نیک عزم، فیروزه قادری، دکتر عباس رحیمی، دکتر حسن امامی رضوی،
جلد ۱۸، شماره ۹۲ - ( ۱۱-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجه به شیوع بالای بیماری های قلبی عروقی در بیماران با ضایعه نخاعی، این مطالعه برای اولین بار در این بیماران با هدف بررسی ارتباط دریافت غذایی و پروفایل سرمی در ۱۶۲ بیمار ضایعه نخاعی انجام شده است.
روش کار : در این مطالعه مقطعی دریافت غذایی و مقادیر سرمی متغیرهای متابولیک اندازه گیری گردید. مقایسه تفاوت دریافت رژیمی و نیز مقایسه متغیرهای سرمی با آزمون t مستقل انجام گرفت . آزمون رگرسیون چند گانه برای تعیین فــاکتورهای پیش گویی کننده پروفایل سرمی مورد استفاده قرار گرفت.
یافته ها: مردان در مقایسه با زنان دارای میزان تری گلیسرید( (TG بالاتر و HDL -کلسترول کمتری بودند (۰۵/۰> p ). در بیماران پاراپلژی نسبت به تتراپلژی میزان کلسترول تام و LDL -کلسترول سرم به طور قابل توجهی(۰۰۱/۰> p ) بالاتر بود.
میزان LDL سرم، همبستگی مثبت معنی داری را با سن نشان داد (۰۵/۰> p ). همبستگی مثبت معنی داری بین چربی اشباع رژیم با میزان FBS و همبستگی منفی معنی داری بین دریافت PUFA رژیم و میزان LDL – کلسترول سرم مشاهده شد. نمایه توده بدنی ،دریافت کلسترول و سطح ضایعه فاکتورهای پیش گویی کننده مثبت برای میزان کلسترول تام سرم بودند. دور کمر، سطح ضایعه و دریافت کلسترول فاکتورهای پیش گویی کننده مثبت، دریافت PUFA و سطح تحصیلات فاکتورهای پیش گویی کننده منفی برای میزان LDL سرم بودند.
نتیجه گیری: در مطالعه حاضر علی رغم دریافت پایین چربی اشباع و کلسترول در بیماران سالخورده، میزان LDL سرم بالاتر بود و میزان TG مردان بالاتر از زنان بود. بنابراین توجه به رژیم غذایی بیماران و تشویق آنها به عادات غذایی سالم ممکن است اثرات مفیدی روی سلامت بیماران داشته باشد.
دکتر مریم کدیور، دکتر عاطفه وفا، آتنا فرحزادی، سپیده خانی،
جلد ۱۸، شماره ۹۳ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: اندومتریوز یک بیماری خوشخیم سیستم ژنیتال زنان است که اغلب در سنین باروری دیده میشود و به صورت وجود بافتی شبیه بافت اندومتر شامل غدد و بافت محافظ ) (Stroma بیرون از حفره رحم تعریف میگردد. اندومتریوز به دو شکل لگنی و خارج لگنی یافت میشود. شایعترین شکل خارج لگنی آن اندومتریوز جلدی میباشد که میتواند به صورت خود به خودی یا ثانویه به اعمال جراحی شکمی و لگنی در محل اسکار رخ دهد. اندومتریوز جدار شکم شایعترین نوع اندومتریوز جلدی است که تشخیص آن نیز دشوار میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی فراوانی موارد اندومتریوز جدار شکم در میان مبتلایان به اندومتریوز است.
روش کار: در پژوهش مقطعی گذشته نگر حاضر، ۳۲۳ بیمار مبتلا به اندومتریوز با تشخیص هیستوپاتولوژیک قطعی که طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ در بیمارستانهای رسول اکرم ، شریعتی و آتیه بستری بودند، به روش سرشماری وارد مطالعه شدند . برخی فاکتورها از جمله سن بیماران، سابقه جراحی شکم و لگن، سابقه عمل سزارین و تعداد آن، تعداد زایمانهای بیمار، محل اندومتریوز و تظاهرات بالینی آن با استفاده از اطلاعات ثبت شده در پرونده پزشکی بیماران مورد مطالعه قرار گرفتند. در انتها تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرم افزار SPSS انجام شد.
یافتهها: فراوانی اندومتریوز خارج لگنی ۴۸ مورد (۸/۱۴ درصد) محاسبه شد (۴۰ مورد اندومتریوز جدار شکم؛ ۵ مورد اندومتریوز سرویکس؛ ۱ مورد اندومتریوز واژن و ۲ مورد اندومتریوز پرینه) . اندومتریوز جدار شکم در ۳/۱۲ درصد از موارد اندومتریوز مشاهده شد , به این صورت که فراوانی اندومتریوز در محل اسکار سزارین ۳۸ مورد (۷/۱۱ درصد) و در محل ناف ۲ مورد (۶/۰ درصد) بود . سابقه انجام سزارین در بیماران مبتلا به اندومتریوز جدار شکم بیشتر از سایر بیماران مبتلا به اندومتریوز بود (۱۰۰ درصد در مقابل ۶/۲۴ درصد) (۰۰۰۱/۰= p ). میانگین تعداد زایمانها و نیز میانگین تعداد سزارین در بیماران مبتلا به اندومتریوز جدار شکم، به طور معناداری بیشتر از سایر بیماران بود (به ترتیب ۰۰۲/۰= p و ۰۰۰۱/۰= p ). نازایی در بیماران مبتلا به اندومتریوز سایر محلها به طور معناداری بیشتر از بیماران مبتلا به اندومتریوز جدار شکم بود (۰۱/۰= p ). هم چنین علامت غالب در بیماران مبتلا به اندومتریوز جدار شکم ، درد و تورم ناحیهای ( Localized ) جدار شکم در محل اسکار جراحی با تشدید درد هنگام قاعدگی بود.
نتیجه گیری: اندومتریوز جدار شکم به دو شکل اندومتریوز در محل اسکار جراحی و اندومتریوز نافی دیده میشود. شیوع اندومتریوز جدار شکم در میان سایر محلهای اندومتریوز، ۳/۱۲ درصد بوده و تمامی این بیماران، سابقه انجام سزارین داشتهاند. میانگین سنین شایع ۳۴ سالگی میباشد و توجه به میزان شیوع، علایم غالب، سنین شایع، و سابقه سزارین در بیماران، در تسهیل تشخیص این بیماری کمک کننده خواهد بود.
سلمی محمودیان فرد، دکتر محمد رضا وفا، دکتر فاطمه گل گیری، دکتر محسن خوش نیت نیکو، دکتر محمود رضا گوهری، دکتر محمود جلالی،
جلد ۲۰، شماره ۱۰۸ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : کمبود ریزمغذی های روی و سلنیوم می تواند منجر به اختلال در عملکرد تیروئیدی شود. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثرات مکمل یاری روی و سلنیوم بر وضعیت عملکرد تیروئیدی در زنان مبتلا به کم کاری تیروئید دارای اضافه وزن یا چاقی انجام شد.
روش کار : این تحقیق به شیوه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور انجام شد. ۶۸ خانم مبتلا به کم کاری تیروئید در یکی از چهار گروه مکمل یاری روی+سلنیوم (گلوکونات روی حاوی mg ۳۰ روی و مخمر سلنیوم حاوی μg ۲۰۰ سلنیوم)، روی+دارونما، سلنیوم+دارونما و دارونما+دارونما قرار گرفتند. مکمل یاری به مدت ۱۲ هفته به طول انجامید. در ابتدا و انتهای مطالعه، اطلاعات زمینه ای و تن سنجی، دریافت های غذایی و فراسنج های بیوشیمیایی اندازه گیری و پرسشنامه فعالیت فیزیکی تکمیل شد. آنالیزهای غذایی با نرم افزار N۴ و آنالیزهای آماری با نرم افزار SPSS نسخه ۱۶انجام شد.
یافته ها: در پایان مطالعه، تغییر قابلتوجهی در غلظت سرمی روی و سلنیوم مشاهده نشد. افزایش قابلتوجهی در سطوح سرمی FT۳ (Free Triiodothyronine) در گروههای روی+سلنیوم (۰۵/۰ p< ) و روی+دارونما (۰۱/۰ p< ) نسبت به ابتدای مطالعه مشاهده شد. مقایسه تغییرات FT۳ تفاوت معنیداری را بین گروه (روی+دارونما) با (سلنیوم+دارونما) و (دارونما+دارونما) نشان داد (۰۵/۰ p< ) (۰۵/۰> p ). در گروه روی+سلنیوم FT۴ ( Free Thyroxine) به طور قابل توجهی افزایش و TSH به طور معنی داری کاهش یافت (۰۵/۰ p< ). TT۳ و TT۴ در گروه سلنیوم+دارونما کاهش قابلتوجهی داشت (۰۵/۰ p< ). اثر قابلتوجهی بر سطوح TT۳ ، FT۴ ، TT۴ و TSH بین گروهها دیده نشد.
نتیجه گیری : نتایج این مطالعه شواهدی از اثر مکمل یاری منفرد روی و توام با سلنیوم بر بهبود عملکرد تیروئیدی در زنان مبتلا به کم کاری تیروئید را نشان میدهد.
انسیه سیدرضازاده، دکتر محمدرضا وفا، دکتر فریبا کلاهدوز، حمیده کوشا، فتح الله پورعلی، دکتر فریبا محمودپور، فریبا بخشیان، دکتر محمد صالح آل مولانا، محبوبه شانشین، سعیده واسطی،
جلد ۲۰، شماره ۱۰۹ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف:
این مطالعه
با هدف مقایسه اثربخشی دو دوره از آموزش های کوتاه مدت بر روی سطح دانش و رفتار الگوی مصرف روغنهای خوراکی بخشی از اقشار جامعه انجام شد.
روش کار:
از زنان و برخی از مردان خانوارهای تحت پوشش مراکز بهداشتی – درمانی شهر تبریز، ۴
گروه جهت مطالعه مداخله ای آموزشی گروهی، به روش نمونه گیری تصادفی- خوشه ای انتخاب
گردیدند. یک گروه ۹۰ نفره در ۳جلسه آموزشی (۹۰=n) (گروه A) و گروه ۸۶ نفری دیگر در ۵ جلسه آموزشی
(۸۶=n) (گروه B) شرکت کردند. همچنین ۹۰ زن به عنوان گروه کنترل ( گروه C) و ۶۵ مرد از همسران گروه های تحت آموزش (گروه های A و B), به عنوان گروه کنترل دیگر ( گروه M) انتخاب گردیدند. با استفاده از پرسشنامه، سطح دانش و رفتار افراد مورد مطالعه قبل و ۲ ماه بعد از مداخله آموزشی
ارزیابی گردید. همچنین اثربخشی دو دوره آموزشی مورد مقایسه قرار گرفت. روش های آماری
t-test ، Paired t-test و ANOVA مورد استفاده قرارگرفت.
یافته ها: میانگین
امتیازات سطح دانش گروه های مورد مطالعه تفاوت
معنی داری نداشتند. میانگین نمرات سطح رفتار گروه ها کمتراز ۵۰% امتیازات بود [گروه
A : ۵/۱۶± ۳/۴۹، گروه B: ۷/۱۷ ±
۳/۴۴، گروه C: ۵/۱۳± ۵۷/۴۳ و گروه M: ۶۶/۱۸±۵۱/۵۰].
میانگین امتیازات سطح دانش و رفتار زنان گروه A و B بعد از آموزش، افزایش معنی داری را نسبت به قبل از
اجرای آموزش نشان داد [بهترتیب: ۶/۲۳± ۴/۷۹ و ۵/۲۱± ۲۰/۸۳ (۰۰۱/۰>p)]. مقایسه میانگین
اثربخشی آموزش بر سطح دانش و رفتار دو گروه A و B معنی دار نبود (به ترتیب: ۲۷/۰ =p و ۰۹/۰
=p) ولی اثربخشی آموزش بر سطح دانش و رفتار گروه های مورد مداخله نسبت
به گروه کنترل زنان (گروه C) و مردان (گروه M) معنی
دار بود (۰۰۰۱/۰ =p).
نتیجهگیری:
سطح دانش زنان ورفتار زنان در مورد الگوی مصرف مناسب روغن ها خوراکی قبل از مداخله
آموزشی در حد مطلوب نبود. آموزش های کوتاه مدت بر سطح دانش و رفتار زنان اثربخش بود.
ندا حقیقت، دکتر محمدرضا وفا، دکتر شهریار اقتصادی، دکتر ایرج حیدری، آغا فاطمه حسینی،
جلد ۲۰، شماره ۱۰۹ - ( ۴-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف:
توکوترینولها (Tocotrienols) که در گذشته به دست فراموشی سپرده شده
بودند، امروزه به علت اثرات آنتی اکسیدانی و غیر آنتی اکسیدانی مورد توجه قرار
گرفته اند. بنابراین این مطالعه با هدف تعیین اثرات ۸ هفته مصرف روغن کلزا غنی شده
با mg ۲۰۰ توکوترینول برکنترل گلیسمی و استرس اکسیداتیو بیماران دیابتی نوع ۲ انجام
شد.
روش کار: در
این کارآزمایی بالینی ۵۰ بیمار دیابتی نوع۲ (قند خون ناشتا > ۱۲۶mg/dl) به طور تصادفی
به دو گروه (مداخله و کنترل) تقسیم شدند. گروه مداخله روزانه ۱۵ گرم روغن کلزا غنی
شده با mg۲۰۰ توکوترینول (T۳) و گروه کنترل همان میزان روغن کلزا بدون توکوترینول دریافت کردند.
نمونه خون افراد در ابتدا و بعد از ۸ هفته مداخله جمع آوری گردید و قند خون ناشتا،
انسولین، شاخص مقاومت به انسولین (HOMA-IR = Homeostasis Model Assessment for
Insulin Resistance)، مالون دی آلدئید (MDA=Malon Di Aldehyde) و ظرفیت تام آنتیاکسیدانی (Total Antioxidant
Capacity =TAC) اندازه گیری شدند. در ابتدا و انتهای مطالعه وضعیت آنتروپومتری، سطوح
فعالیت بدنی، دریافت مواد غذایی نیز برآورد شد و بین دو گروه مقایسه گردید.
یافته ها: در
گروه مداخله FBS، TAC و MDA به طور قابل توجهی ۲۰، ۲۵ و ۳۵ درصد
کاهش یافت و همچنین در پایان مطالعه دو گروه تفاوت آماری معنی داری داشتند (۰۵/۰p <). سطوح HOMA_IR در گروه مداخله کاهش یافت، اما در حد
معنی دار نبود و در سطوح انسولین تغییری مشاهده نشد.
نتیجهگیری:
اطلاعات به دست آمده از این مطالعه پیشنهاد کننده این مطلب است که توکوترینول میتواند
شاخصهای وضعیت گلیسمی و استرس اکسیداتیو را بهبود بخشد، اما اثر آن بر حساسیت
انسولینی نیاز به مطالعات آینده دارد.
عاطفه تهورگر، دکتر محمدرضا وفا، دکتر فرزاد شیدفر، دکتر محمود رضا گوهری، دکتر ایرج حیدری،
جلد ۲۰، شماره ۱۱۵ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف:
در این مطالعه، مصرف (Whey
Protein Concentrate-WPC) با پروتئین ایزوله شده سویا (Isolated Soy Protein - ISP) روی فاکتورهای متابولیک، التهابی و استرس اکسیداتیو در مردان
سالم دچار چاقی و اضافه وزن مقایسه شد.
روش کار:
در این کارآزمایی بالینی دو سوکور تصادفی، ۴۵ مرد سالم دچار اضافه وزن و چاقی، ۱۲
هفته ۶۵ گرم WPC یا ۶۰ ISP محلول در ۵۰۰ سیسی آب را، ۳۰ دقیقه قبل از نهار نوشیدند. نمونههای
خون ناشتا، ابتدا و انتهای مطالعه و فشار خون سیستولیک (Systolic Blood
Pressure-SBP)،
دیاستولیک (Diastolic Blood Pressure-DBP) علاوه بر ابتدا وانتها، هر دو هفته
یکبار ارزیابی گردید.
یافتهها: در
پایان بین دو گروه تفاوت SBP (۰۲/۰p<)،DBP (۰۰۱/۰p=)، (Apo
lipoprotein AI- (apo A-I، apo
B و (MDA- (Malondialdehyd (۰۰۱/۰p<)، (LDL) Low-Density
Liprotein (۰۱۵/۰p=)، (High-density lipoprotein-
HDL) (۰۱۷/۰p=)، Highsensitive
C- reactive protein- hs–CRP (۰۰۲/۰p=) معنادار بود. در پایان، تفاوت بین دو
گروه برای کلسترول تام (Total Cholesterol-TC) (۲۲/۰p=)، ((Triglyceride – TG و (Very low-density
Lipoprotein –VLDL) (۱۹/۰p=) و قند خون Fasting Blood Sugar - FBS (۴۴/۰p=)
غیرمعنادار بود. در انتها در گروه WPC،
کاهشFBS، SBP،DBP
، MDA، apo
B، VLDL، TG، LDL (۰۰۱/۰p<) و TC و hs–CRP (۰۰۱/۰p=) معنادار بود. افزایش HDL و apo
A-I در انتهای مطالعه
به ترتیب (۰۰۱/۰p<) و (۰۰۱/۰p=) معنادار بود. بعد از ۱۲ هفته در گروه سویا کاهش DBP معنادار (۰۰۱/۰p=)
و سایر متغیرها تغییر معناداری نداشتند.
نتیجهگیری:
۱۲ هفته مصرف ۶۵ گرم WPC و ۶۰ گرم ISP قبل از خوراک، فاکتورهای خطر بیماریهای قلبی – عروقی در مردان
دچار اضافه وزن و چاقی را کاهش می دهد و این اثر در مورد WPC بیشتر است.
سمیرا امانی کلاریجانی، فرزاد شیدفر، محمدرضا وفا، محمدرضا اشراقیان، رامین شکرریز،
جلد ۲۱، شماره ۱۲۹ - ( ۱۲-۱۳۹۳ )
چکیده
زمینه و هدف:
کم خونی فقر آهن از رایج ترین اختلالات تغذیهای است و از آنجا که محتوای آهن رژیم غذایی نسبتا ثابت
بوده و افزایش دریافت غذایی دشوار است، برای درمان از مکمل های آهن استفاده
می شود. در برخی مطالعات اثر اسید دوکوزا
هگزانوئیک (Docosahexaenoic acid) DHA) در افزایش
همزمان مقدار آهن و کاهش حساسیت اکسیدان دیده شده است. هدف مطالعه حاضر، تعیین تاثیر مکمل یاری با آهن به تنهایی و توأم با
دوکوزا هگزانوئیک اسید بر شاخص های کم خونی
فقر آهن در زنان مبتلا به کم
خونی فقر آهن
است.
روش کار:
در یک کارآزمایی بالینی دو سوکور، ۷۶ زن ۴۵-۱۵ ساله، به طور تصادفی به دو
گروه df (دریافت کننده
۵۰۰ میلی گرم DHA
+ یک عدد فرو سولفات حاوی ۵۰ میلی گرم آهن عنصری) و pf (دریافت کننده
دارونما حاوی ۵۰۰ میلی گرم روغن ذرت + یک عدد فرو سولفات با ۵۰ میلی گرم آهن
عنصری) تقسیم شدند. در ابتدا و پس از طی ۱۲ هفته، از هر دو گروه نمونه خون ناشتا
گرفته شد و شاخص های خونی اندازه گیری شد.
یافته ها: پس از مداخله، سطوح Hb (Hemoglobin)، MCH(Mean Corpuscular
Hemoglobin)، درصد HCT
(Hematocrit) و غلظت سرمی
آهن در هر دو گروه نسبت به ابتدای مطالعه، به طور معناداری افزایش یافت. ظرفیت تام اتصال به آهن نیز در هر دو
گروه کاهش معناداری یافت. افزایش معنادار سطوح MCV (mean corpusclar volume)
تنها در گروه df مشاهده شد (۰۰۱/۰ =p) و افزایش MCHC
(Mean corpuscular hemoglobin concentration) در هیچ یک از گروه ها معنادار نبود. میانگین تغییرات هیچ یک از این فراسنج ها بین دو گروه معنادار نبود.
نتیجه گیری: مصرف مکمل DHA تاثیری بر
شاخص های خونی کم خونی فقر آهن نمی گذارد.
محمد محمدی، شهریار اقتصادی، محمدرضا وفا، ایرج حیدری، مسعود صالحی، عصمت شیربیگی، حامد محمدی،
جلد ۲۳، شماره ۱۴۳ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: دیابت یکی از رایجترین بیماریهای مزمن است و بهعنوان یک مشکل عمده سلامت عمومی در جهان مطرح میباشد. این مطالعه با هدف بررسی اثر هسپریدین بر شاخصهای قند و چربی، غلظت انسولین و مقاومت به انسولین در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ انجام شده است.
روش کار: تعداد ۴۵ بیمار مبتلابه دیابت نوع ۲ در این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی دوسو کور شرکت کردند. گروه مداخله (۲۳ نفر) ۵۰۰ میلیگرم مکمل هسپریدین و گروه کنترل (۲۲ نفر) ۵۰۰ میلیگرم دارونما روزانه به مدت ۸ هفته مصرف نمودند. نمونه خون و پرسشنامه یاد آمد خوراک در ابتدا و انتهای مطالعه گرفته شد و سطوح قند خون ناشتا، انسولین، هموگلوبین A۱c، تری گلیسرید، کلسترول تام، HDL-C، LDL-C و مقاومت به انسولین اندازهگیری و مقایسه شد. تجزیه و تحلیل آماری دادهها در نرمافزار SPSS و با استفاده از آزمونهای Independent t test و Paired t test صورت گرفت.
یافتهها: مکمل یاری با هسپریدین در گروه مداخله باعث ایجاد کاهش معنیداری در غلظت قند خون ناشتا (۰۴/۰p=) و هموگلوبین A۱c (۰۲/۰p=) در مقایسه با گروه کنترل گردید. همچنین در گروه دریافتکننده هسپریدین افزایش معنیداری در سطوح انسولین سرم (۰۱/۰p=) و کاهش قابلتوجهی در غلظت کلسترول تام (۰۴/۰p=) بعد از مداخله مشاهده شد، درحالیکه تغییر چشمگیری در گروه دارونما در ابتدا و انتهای مطالعه وجود نداشت.
نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که مصرف هسپریدین میتواند منجر به کاهش سطوح قند خون ناشتا، هموگلوبین A۱c و کلسترول تام و افزایش غلظت انسولین سرم در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ شود.
کاملیا اخگرژند، محمدرضا وفا، کوروش جعفریان، حمید رضوانی،
جلد ۲۳، شماره ۱۵۰ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: مطالعات نشان داده اند که تعادل احیا، در سلول های سرطانی در مقایسه با سلول های نرمال مختل می شود و تغییر در سطوح آنتی اکسیدان های آنزیمی و غیر آنزیمی مشهود است. سرطان می تواند اثرات معکوسی بر تعادل تغذیه ای داشته باشد. وضعیت تغذیه ای ضعیف که از طریق ترکیب بدن نشان داده می شود، یک نگرانی مهم است. لذا اهداف این مطالعه ارزیابی برخی ویتامین ها، شاخص های آنتی اکسیدان و ترکیب بدن می باشد.
روش کار: طی دو سال از ۳۰ نفر از افراد مبتلا به ALL ۱۰ سی سی خون در اولین روز شیمی درمانی، قبل از هرگونه دریافت دارو گرفته شد سپس دریافت خوراکی، وزن وترکیب بدن آن ها نیز توسط ترازوی e-body ارزیابی شد. این ارزیابی ها در پایان دوره هشتم درمان نیز تکرار شد.
یافته ها: آنالیز داده ها حاکی از کاهش معنی دار وزن، شاخص توده بدنی، درصد توده بدون چربی بدن، و افزایش معنی دار درصد چربی بدن، ویتامین E، ظرفیت کل آنتی اکسیدانی و سوپر اکسید دیس موتاز و عدم تغییر معنادار در سطح سرمی ویتامین C در این بیماران پس از اتمام هشت دوره شیمی درمانی می باشد.
نتیجه گیری: شیمی درمانی و روند بهبود بیماری سبب بهبود وضعیت آنتی اکسیدانی در این بیماران شد. همچنین شیمی درمانی نه تنها به دلیل عوارضش سبب کاهش وزن شده است، بلکه مهم تر از آن منجر به کاهش توده بدون چربی بدن شد، که این مسئله لزوم جدی تر پیگیری های تغذیه ای را طلب می کند.