۶۵ نتیجه برای شریفی
طیبه بهاء الدینی، طیبه شریفی، رضا احمدی،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: ساخت مقیاسی جهت ارزشیابی عملکرد اساتید، ارتقا اثربخشی اساتید از طریق فرایند ارزشیابی عملکرد، توسط ادغام اهداف سازمانی با تلاش های فردی و گروهی میباشد. هدف از انجام تحقیق حاضر تبیین تاثیر هوشهای میان فردی، درون فردی و کلامی با نقش میانجی رغبت شغلی بر ساخت مقیاس کارآمدی استاد بود.
روش کار: بدین منظور از بین اساتید مشغول به تدریس دانشگاههای فرهنگیان کشور در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ با استفاده از جدول مورگان و به روش نمونهگیری در دسترس ۲۶۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و پرسشنامه هوش چندگانه گاردنر ویژه بزرگسالان و پرسشنامه رغبت شغلی هالند (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. پس از جمعآوری دادهها و حدف پرسشنامههای فاقد اعتبار تعداد ۲۴۶ پرسشنامه با استفاده از نرمافزار Minitab و در بخش کیفی با روش داده بنیاد و در بخش کمی با تحلیل عامل اکتشافی و تأییدی تجزیه و تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد هوش میان فردی، درون فردی و کلامی بطور مستقیم و با نقش میانجی رغبت شغلی بر ساخت مقایس کارآمدی استاد تاثیر معناداری دارند
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پیشنهاد میشود جهت ساخت مقیاس سنجش کارآیی اساتید به هوش های میان فردی، درون فردی و کلامی با نقش میانجی رغبت شغلی توجه شود.
فهیمه الیاسی، حسن میرزاحسینی، غلامرضا شریفی راد،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: شناخت عوامل مؤثر بر مشکلات روانشناختی زوجین برای ارائه درمانی اثربخش جهت کاهش طلاق از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف مطالعه حاضر مقایسه اثربخشی برنامه غنیسازی زناشویی گروهی مبتنی بر مدل گاتمن و مدل هیجانمدار بر دشواری در تنظیم هیجان و سبکهای دلبستگی زوجین استان قم بود.
روش کار: برای انجام پژوهش نیمهآزمایشی حاضر که با طرح پیشآزمون- پسآزمون همراه با گروه کنترل انجام شد از بین زوجین مراجعهکننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی استان قم در سال ۱۴۰۲ به روش نمونهگیری در دسترس تعداد ۶۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۲۰نفر) تقسیم شدند. گروههای آزمایش تحت ۸ جلسه ۹۰ دقیقهای برنامه غنیسازی زناشویی گروهی مبتنی بر مدل گاتمن و مدل هیجانمدار قرار گرفتند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامه دشواری تنظیم هیجان (گراتز و روئمر، ۲۰۰۴) و مقیاس سبک دلبستگی بزرگسال (کولینز و رید، ۱۹۹۶) بود.
یافتهها: نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد با کنترل اثر پیشآزمون بین میانگین پسآزمون دشواری در تنظیم هیجان و سبکهای دلبستگی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (p<۰/۰۵). همچنین مشخص شد مدل هیجانمدار بر دشواری در تنظیم هیجان و سبک دلبستگی ایمن کارآمدی بیشتر و مدل گاتمن بر سبک دلبستگی اجتنابی کارآمدی بیشتر دارد.
نتیجهگیری: با توجه به نتایج درمانگران و متخصصان سلامت میتوانند از برنامه غنیسازی زناشویی گروهی مبتنی بر مدل گاتمن و مدل هیجانمدار برای بهبود دشواری در تنظیم هیجان و سبکهای دلبستگی زوجین استفاده نمایند.
دکتر عبدالحسین داوودآبادی، دکتر حسین شریفی، دکتر نسرین عرفان، منصور دیانتی، دکتر اسماعیل عبدالرحیمکاشی،
جلد ۱۰، شماره ۳۴ - ( ۶-۱۳۸۲ )
چکیده
یکی از سرطانهای شایع دستگاه گوارش سرطان معده است که به علت تهاجمی بودن و نداشتن علائم بالینی مشخص اغلب بیماران در موقع مراجعه در مرحله پیشرفته بیماری بوده و از طول عمر کوتاهی برخوردار هستند. از آنجائیکه از نظر اپیدمیولوژیک و محل درگیری معده و علائم بالینی در هر منطقه تفاوتهایی گزارش شده است با توجه به این مطلب و به منظور تعیین طول عمر با در نظر گرفتن مرحله بیماری این مطالعه روی بیماران مبتلا به سرطان معده صورت گرفت. بیماران افرادی بودند که به بخش جراحی بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی سالهای ۸۰-۱۳۷۳ مراجعه کرده بودند. این پژوهش به روش مطالعه دادههای موجود(Existing data) در بیماران با تشخیص سرطان معده که در بیمارستان شهید بهشتی کاشان طی یک دوره ۷ ساله بستری شده بودند انجام شد. ۴ سال آخر مطالعه به شکل آیندهنگر صورت گرفت و طی آن پرونده تمام بیماران مبتلا به سرطان معده که در بایگانی بیمارستان موجود بود مورد مطالعه قرار گرفت. طول عمر بیماران طی تماس تلفنی یا رفتن به درب منزل آنها بررسی شد. در ۱۴۱ بیمار مورد مطالعه بیشترین شیوع سنی سرطان معده در دهه سنی ۷۰ و ۸۰(۳۴%) بود که در مردان ۸/۲ بار شایعتر از زنان بوده است. شایعترین یافتههای بالینی به ترتیب درد اپیگاستر(۵/۶۹%) کاهش وزن(۵۲%) و بیاشتهایی(۴۲%) بودند. ۷۷% بیماران نیز کم خونی داشتند. شایعترین نوع گروه خونی A+ و سپس O+(به ترتیب ۴/۴۰% و ۲۹%) و شایعترین محل گرفتاری معده ناحیه آنتر(۴۴%) بود اما در ۲ سال اخیر شیوع درگیری کاردیا نسبت به سالهای قبل به میزان قابل توجهی افزایش یافته است. اغلب بیماران در زمان مراجعه در مرحله پیشرفته بیماری بودند و عمل جراحی قطعی(Curative) فقط در ۶/۳۳% بیماران انجام شده بود. ۴/۶۶% به علت پیشرفته بودن بیماری تحت عمل جراحی تسکینی(Palliative) قرار گرفته یا هیچ اقدام خاصی برای آنها انجام نشده بود. از ۱۴۱ بیمار مورد مطالعه فقط ۲۰ نفر(۲/۱۴%) از زمان تحقیق و تا ۶ ماه بعد از آن در قید حیات بودند و سایر بیماران فوت کرده بودند. از این ۲۰ نفر ۴ نفر در مرحلهEarly gastric cancer=T۱N۰، ۷ نفر در مرحله T۲N۱ و ۶ نفر در مرحله T۳N۱ و همگی پرهپیلوریک بودند. در ۳ نفر دیگر تومور در ناحیه آنتر بود که در سال ۷۹ عمل شده بودند. شایعترین نوع تومور آدنوکارسینما(۹۷%) بوده است. اگر چه شایعترین محل درگیری معده آنتر میباشد اما طی ۲ سال اخیر به ناحیه کاردیا و سابکاردیا منتقل شده و موجب کاهش طول عمر گردیده است. گروه خونی A+ به عنوان عامل خطر باید در بیماران با علائم گوارشی معده در نظر گرفته شود. همچنین درد اپیگاستر، کاهش وزن و بیاشتهایی در بیمار بالای ۵۰ سال باید به عنوان ابزار بیماریابی در نظر گرفته شود و در برخورد با آن باید شک قوی به سرطان معده داشت و آندوسکوپی معده را هر چه سریعتر انجام داد. بیماریابی و تشخیص به موقع سبب افزایش طول عمر خواهد شد در حالی که کشف بیماری در مرحله پیشرفته به جز ناحیه پرهپیلوریک که در تحقیقات ما پیشآگهی بهتری داشت متأسفانه با طول عمر کوتاه همراه خواهد بود
دکتر حسن اتوکش، دکتر مصطفی شریفیان، دکتر عباس بصیری، دکتر ناصر سیمفروش، دکتر رزیتا حسینی، دکتر نادر صدیق، دکتر پدرام گلناری، مهدی رضایی، سیدمحمد فرشتهنژاد،
جلد ۱۳، شماره ۵۱ - ( ۳-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: در گذشته بیماران مبتلا به نارسایی مرحله انتهایی کلیه(ESRD=End stage renal disease) و اختلالات دستگاه ادراری تحتانی به طور همزمان گروه پرخطر برای پیوند کلیه در نظر گرفته میشدند. برای بررسی میزان بقا کلیه پیوندی در این گروه، ۴۸ بیمار مبتلا به اختلالات دستگاه ادراری تحتانی که بین سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۸۲ تحت پیوند کلیه در بیمارستان لبافینژاد قرار گرفته بودند،در این مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش بررسی: مطالعه به صورت گذشتهنگر و همگروهی بود. میانگین سن در هر دو گروه بیماران مبتلا به آنومالیهای دستگاه ادراری تحتانی و در گروه کنترل، ۵/۱۱ سال بود. ۳۵% بیماران، دختر و ۶۵% بیماران، پسر بودند. اختلالات اورولوژی در این بیماران عبارت بودند از: ۴ بیمار مبتلا به PUV(Posterior urethral valve)، ۴ بیمار مبتلا به انسداد حالب و ۴۰ بیمار مبتلا به مثانه نوروژن. یافتهها: در گروه کنترل، رد پیوند فوق حاد(Hyper-acute rejection) در ۳/۲% بیماران، رد پیوند حاد در ۵۹% بیماران و رد پیوند مزمن در ۳۵% بیماران دیده شد. در بیمارانی که مبتلا به آنومالیهای دستگاه ادراری بودند، رد پیوند فوق حاد در ۸%، رد پیوند حاد در ۷۵% و رد پیوند مزمن در ۵/۳۹% بیماران دیده شد. البته از نظر آماری تفاوت قابل توجهی بین این دو گروه از این نظر وجود نداشت(در مورد رد پیوند فوق حاد ۱۱/۰=p، در مورد رد پیوند حاد ۵۲/۰=p و در مورد رد پیوند مزمن ۲۹/۰=p محاسبه شد). پیوند در ۳۳%( ) بیماران مبتلا به LUTA(Lower urinary tract anomaly) نارسا شد و از این نظر با گروهی که این آنومالیها را نداشتند، تفاوت قابل توجهی وجود نداشت. میانگین زمان بقا در کلیه پیوندی در بیماران فوق، ۶ سال بود که در مقایسه با گروه کنترل که ۳/۷ سال بود، اختلاف معنیداری نداشت(۷/۰=p). بقا کلیه پیوندی در بیماران مبتلا به LUTA در سال اول ۹۰%، در سال سوم ۷۶%، در سال پنجم ۶۵% و در سال هفتم ۴۰% بود. در حالی که در گروه کنترل بقا کلیه پیوندی در سال اول ۸۸%، در سال سوم ۷۳%، در سال پنجم ۷۰% و در سال هفتم ۴۹% بود. نتیجهگیری: براساس این مطالعه، بقا کلیه پیوندی در بیمارانی که اختلالات دستگاه ادراری تحتانی دارند تفاوت بارزی با بیمارانی که فاقد این آنومالیها هستند، ندارد.
کامی حسینیان خسروشاهی، دکتر فاطمه غفاریفر، دکتر زهره شریفی، دکتر عبدالحسین دلیمیاصل، کاوس صلحجو ،
جلد ۱۳، شماره ۵۳ - ( ۱۰-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: بیماری توکسوپلاسموزیس توسط تک یاخته انگلی به نام توکسوپلاسماگوندی(Toxoplasma gondii) ایجاد میشود.SAG۱(Surface Antigen ۱)، آنتیژن اختصاصی ـ مرحلهای است که فقط در مرحله تاکی زوئیت وجود دارد و در مراحل اسپوروزئیت و برادی زوئیت وجود ندارد و به مقدار فراوان و به طور یکنواخت بر روی سطح داخل و خارج سلولی تاکیزوئیتها توزیع شده است. این آنتیژن دارای دو گلیکوفرم است و آنتیژن، کاملاً conformational است. ژن کد کننده SAG۱، به صورت Single copy بوده و هیچ اینترونی ندارد. SAG۱، ایمونوژنیکترین ساختار تاکیزوئیت T.gondii است و به همین خاطر در چندین روش تشخیصی و برای تهیه واکسن نوترکیب و زیر واحدی علیه بیماری توکسوپلاسموزیس، استفاده شده و مورد توجه بوده است. هدف از این مطالعه، کلون کردن قطعه SAG۱ در پلاسمید PTZ۵۷R و ترانسفورم کردن پلاسمید نوترکیب در سویههای DH۵α و TG۱ باکتریهای E.coli میباشد. روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه تجربی میباشد. برای این کار، ابتدا انگل توکسوپلاسما در صفاق موش سوری تکثیر داده و آنگاه انگل با PBS(Phosphate buffered saline) شستشو داده شد. جهت تهیه و نگهداری انگل، از موش سوری ماده استفاده شد. DNA(Deoxyribonucleic acid) ژنومی توکسوپلاسما، با روش فنل ـ کلر فرم، استخراج شده، سپس با کمک پرایمرهای اختصاصی ویژه ژن SAG۱، ژن مورد نظر با روش PCR(Polymrase chain reaction) تکثیر شد و با استفاده از ژل آگاروز، محصول PCR، الکتروفورز شده و اندازه ژن تکثیر شده با استفاده از مارکر تعیین شد. محصول PCR با استفاده از کیت تجارتی، خالص شده و سپس به کمک آنزیم T۴DNA Ligase، محصول PCR به داخل یک کلونینگ وکتور کلون شد. در نهایت پلاسمید نوترکیب به داخل سلولهای مستعد E.coli دو سوش TG۱ و DH۵α ترانسفورم شد. یافتهها: نمونه DNA خالص سازی شده با استفاده از پرایمرهای اختصاصی ژن SAG۱، PCR گردید. محصول PCR به صورت یک باند bp۹۶۰(۹۶۰ جفت باز) در ژل آگاروز ۱% مشاهده گردید. محصول PCR درون پلاسمید PTZ۵۷R، کلون گردید، سپس پلاسمید نوترکیب درون باکتری اشرشیاکلی سوشهای TG۱، DH۵α ترانسفورم گردید. برای شناسایی پلاسمید نوترکیب، ابتدا به کمک ژن مقاومت به آنتیبیوتیک، کلونیهای حاوی پلاسمید نوترکیب روی محیط LB جامد حاوی XGAL(۵- bromo-۴ chloro-۳ indolyl beta diGalactopyranosid)، IPTG(Isopropyl-beta-dithio Galactopyranosid) و آمپیسیلین جداسازی گردیدند، سپس پلاسمید نوترکیب استخراج شد و با روش PCR، ژن مورد نظر تایید گردید. پلاسمید نوترکیب حاوی ژن SAG۱ تحت تاثیر برش آنزیمی قرار گرفت که قطعات bp۲۹۸۲ و bp۸۶۴ بدست آمده نیز نشانه تایید کار میباشد. کلونیهای TG۱ و DH۵α که در محیط LB رشد کرده بودند، شمارش گردیدند و میانگین و انحراف معیار برای این دو سویه در هر پلیت براساس آزمون آماری Mannwhitny مقایسه گردید. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که پلاسمید PTZ۵۷R و استرین TG۱ اشرشیاکلی بکار رفته در این تحقیق، برای نگهداری ژن SAG۱ مناسب میباشند.
دکتر مهرداد پورجعفر، دکتر ایرج کریمی، دکتر سیاوش شریفی، دکتر سعید سلامی، دکتر مصطفی شخصنیایی،
جلد ۱۴، شماره ۵۵ - ( ۴-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: جراحی در ناحیه شکم میتواند به چسبندگیهای داخل شکمی و عوارض جانبی متعدد و حتی مرگ منجر شود؛ بنابراین دانشمندان برای جلوگیری از این معضل، روشهای مختلفی پیشنهاد کردهاند که استفاده از هپارین به عنوان مهار کننده مسیر انعقاد، یکی از آنها میباشد. هدف از این مطالعه، مقایسه روشهای مختلف تجویز هپارین سدیم در پیشگیری از چسبندگی بعد از عمل جراحی در محوطه شکمی بود. روش بررسی: در این مدل تجربی، ۴۰ خوکچه هندی، به طور اتفاقی به ۸ گروه مساوی در ۲ دسته چهارتایی(۴-۱)A و (۴-۱)B تقسیم شدند. گروه ۱A و ۱B به عنوان شاهد منفی در نظر گرفته شدند و هیچ داروی هپارینی دریافت نکردند. بعد از بیهوشی، شکافی به طول ۵/۱ سانتیمتر در خط میانی شکم، ایجاد شد و در رودهها و صفاق، التهاب القاء گردید، سپس در دسته (۴-۱)B، با تلقیح داخل صفاقی cfu۱۰۰ (۱۰۰ clony forming unit) باکتری اشریشیاکلی، عفونت تجربی القاء گردید. سپس محل جراحی بخیه شد. گروه ۲A و ۲B، روزی یکبار تا ۳ روز هپارین با دوز ۸۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت زیرپوستی و گروه ۳A و ۳B، یک دوز ۱۰۰ واحدی هپارین به صورت داخل صفاقی دریافت کردند و گروه ۴A و ۴B، روزی یکبار تا ۳ روز هپارین استاندارد با دوز ۸۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم به صورت زیرپوستی توام با یک دوز ۱۰۰ واحدی هپارین به صورت داخل صفاقی دریافت کردند. ۲۱ روز پس از جراحی، خوکچهها به روش انسانی، معدوم و میزان چسبندگیهای صفاقی و واکنشهای التهابی و ترمیمی بررسی شد. نتایج با تست آماری Fisher exact test و نرمافزار آماری Sigma Stat مورد بررسی قرار گرفت. یافتهها: چسبندگیهای صفاقی و واکنشهای التهابی در گروههای آزمایش در مقایسه با گروههای کنترل، کاهش معنیداری داشت(۰۵/۰P<)، ولی هیچ تفاوت معنیداری بین گروههای آزمایشی مشاهده نشد(۰۵/۰P>). نتیجهگیری: این نتایج نشان میدهد، تجویز هپارین به صورت زیرپوستی، داخل صفاقی و تجویز توأم آنها، بدون تفاوتهای معنیدار آماری، در کاهش چسبندگی و واکنشهای التهابی در التهاب عفونی و غیرعفونی صفاق موثرند؛ بنابراین با توجه به آسانتر بودن روش تجویز داخل صفاقی، روش اخیر برای جلوگیری از چسبندگی بعد از اعمال جراحی، توصیه میگردد.
دکتر زهره شریفی، دکتر فاطمه یاری، شهرام سمیعی، دکتر محمود محمودیان شوشتری،
جلد ۱۴، شماره ۵۶ - ( ۸-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: عفونت ویروس هپاتیت B در سراسر جهان آندمیک است. حدود ۳۵۰ میلیون ناقل ویروس هپاتیت B در جهان وجود دارد. حدود یک میلیون نفر در سال به دنبال عفونت ویروس هپاتیت B تلف میشوند. متاسفانه دارویی که بتواند به درمان کامل هپاتیت B بیانجامد، وجود ندارد و تنها راه جهت کنترل اپیدمیها، انجام واکسیناسیون میباشد. اندازهگیری مقدار DNA ویروسی برای شناسایی افرادی که دارای عفونت مزمن هستند، مورد استفاده قرار میگیرد، همچنین برای بررسی و پیشبینی سیر درمان بیماری و تاثیر داروهای ضد ویروسی در رژیمهای درمانی کاربرد دارد. با معرفی Real-time PCR در آزمایشگاههای تشخیص طبی، اندازهگیری کمی DNA ویروس در نمونههای بالینی به طور معنیداری توسعه پیدا کرده است. هدف از این مطالعه، کلونینگ و شناسایی ژن کدکننده آنتیژن سطحی ویروس هپاتیت B به عنوان استاندارد خارجی است. روش بررسی: این تحقیق یک مطالعه توصیفی میباشد. برای تکثیر ژن S، ابتدا ژنوم ویروس از نمونه سرم که از نظر HbsAg(Hepatitis B surface Antigen) مثبت بود، استخراج شد. سپس با استفاده از پرایمرهای اختصاصی، قطعهای از ژن S با روش PCR(Polymerase chain reaction) تکثیر شد. برای کلونینگ ژن S از یک کلونینگ وکتور pTZ-۵۷R(فرمنتاس) استفاده گردید. پس از خالصسازی، محصول PCR به داخل وکتور پلاسمیدی کلون شد و به داخل سلول مستعد E.Coli سویه TG۱، ترانسفورم شد. باکتری حاوی پلاسمید نوترکیب با روشهای مختلف از قبیل مقاومت به آنتیبیوتیک، PCR، برش با آنزیمهای اختصاصی و در نهایت تعیین توالی، مورد بررسی قرار گرفت. برای آنالیز آماری، از آزمون t و محاسبه میانگین تعداد کلنیهای شمارش شده بر روی پلیتهای حاوی آنتیبیوتیک و بدون آن، استفاده گردید. یافتهها: پس از استخراج DNA ویروسی با استفاده از آغازگرهای اختصاصی، ژن S با روش PCR تکثیر شد و قطعهای شامل ۱۷۵ جفت باز حاصل گردید، سپس ژن S با استفاده از پلاسمید pTZ۵۷R کلون گردید. پلاسمید نوترکیب استخراج شد و با روش PCR و برش آنزیمی، مورد تایید قرار گرفت. برای تایید نهایی، پلاسمید نوترکیب تعیین توالی شد. نتیجهگیری: نتایج حاصل از این مطالعه نشان میدهد که قطعه ۱۷۵ جفتبازی ژن S در پلاسمید pTZ۵۷R کلون گردیده است که میتوان از آن، جهت تهیه استاندارد Real-time PCR یا کنترل مثبت در آزمایشها استفاده نمود.
دکتر محسن فیروزرای، دکتر علیمحمد شریفی، محمد نجفی، دکتر لادن حسینی گوهری،
جلد ۱۴، شماره ۵۷ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: در حال حاضر مهمترین علت مرگ و میر در کشورهای در حال توسعه، بیماریهای قلبی و عروقی (CAD=Coronary artery disease) است. در اتیولوژی این بیماری، فاکتورهای مختلفی شرکت دارند. در این مطالعه، برخی از فاکتورهای مهم مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی، ۹۴ فرد سالم و ۱۰۶ فرد بیمار مبتلا به تنگی عروق بیش از ۵۰% که جهت آنژیوگرافی به بیمارستان شهید رجایی مراجعه کرده بودند، انتخاب شدند. میزان TG، HDL-C، VLDL-C، APO A۱، APO B۱۰۰، BMI و فعالیت ACE(Angiotensin converting enzyme) در آنها مورد بررسی قرار گرفتند. یافتهها: نتایج نشان دادند که فعالیت ACE سرم، HDL-C، TG، VLDL-C، APO A۱ و BMI در مقایسه با گروه کنترل به طور معنیداری تفاوت داشتند؛ بعلاوه براساس آنالیز رگرسیون خطی چند متغیره، میزان Odd ratio برای فعالیت ACE، کلسترول، HDL-C و VLDL-C به ترتیب ۰۸/۱، ۲۴/۱، ۰۵/۱ و ۶۸/۰ در ارتباط با بروز CAD بود. هیچ ارتباطی میان فعالیت ACE و دیگر فاکتورها دیده نشد. نتیجهگیری: احتمالاً افزایش ACE سرم به عنوان یک فاکتور مستقل در بروز CAD نقش دارد و مهار آن میتواند فرایند آترواسکلروز را به تاخیر اندازد.
دکتر عباس مدنی، دکتر علی چشم خاوری، دکتر یونس علیزاده، دکتر داوود شریفی،
جلد ۱۴، شماره ۵۷ - ( ۱۱-۱۳۸۶ )
چکیده
زمینه و هدف: فاکتورهای متعددی بر قدرت استحکام تاندون در کمپلکس تاندون ـ استخوان اثر میگذارند. در این مطالعه تأثیر طول تاندون داخل تونل استخوانی و مدت زمان ماندن تاندون داخل تونل از زمان کاشتن، بر قدرت استحکام کمپلکس تاندون ـ استخوان در یک مدل خرگوش، تحت بررسی بیومکانیک قرار گرفت. روش بررسی: تعداد ۲۴ پای عقبی از ۱۴ سر خرگوش سفید نر بالغ ۶ ماهه نیوزلندی با وزن ۳-۵/۲ کیلوگرم، تحت عمل کاشتن تاندون اکستانسور بلند انگشت در متافیزپروگزیمال تیبیا قرار گرفتند. خرگوشها برحسب طول تونل استخوانی(۱و ۲ سانتیمتر) و مدت زمان کاشته شدن(۶و ۱۲ هفته)، به ۴ گروه تقسیم شدند. ۷ خرگوش، بعد از ۶ هفته(گروه یک و دو) و ۷ خرگوش، بعد از ۱۲ هفته(گروه سه و چهار) قربانی شدند و اندام عمل شده جهت بررسی قدرت استحکام مجموعه تاندون استخوان، تحت کشش قرار گرفت. یافتهها: در گروه اول(یک سانتیمتر ـ ۶ هفته) ۴ تاندون از استخوان درآمد و یک تاندون پاره شد. در گروه دوم(۲ سانتیمتر ـ ۶ هفته) ۶ تاندون از استخوان درآمد و یک تاندون پاره شد. در گروه سوم(یک سانتیمتر ـ ۱۲ هفته) یک تاندون از استخوان درآمد و ۵ تاندون پاره شد. در گروه چهارم(۲ سانتیمتر ـ ۱۲ هفته) یک تاندون از استخوان درآمد و ۵ تاندون پاره شد. متوسط نیرو برای درآوردن تاندون از استخوان در ۶ هفته، برای گروه یک، ۹۸/۴ نیوتن و برای گروه دو، ۳۷/۹ نیوتن بود و در ۱۲ هفته، برای گروه سه، ۳۶/۶ نیوتن و برای گروه چهار، ۸۱/۱۰ نیوتن بود. ارتباط معنیدار تنها بین طولهای ۱ و ۲ سانتیمتر بعد از ۱۲ هفته وجود داشت. محل کندهشدن تاندون برای طولهای مختلف بعد از ۶ و ۱۲ هفته دارای اختلاف معنیداری بود. نتیجهگیری: براساس این مطالعه افزایش طول تاندون داخل استخوان در صورت نگهداری آن به مدت ۱۲ هفته، بر استحکام قدرت کمپلکس تاندون ـ استخوان میافزاید؛ به عبارت دیگر افزایش طول تاندون داخل تونل استخوانی، قدرت مقاومت آن در برابر نیروی کشش را با گذشت زمان و ترمیم محکمتر تاندون به استخوان افزایش میدهد؛ از طرف دیگر افزایش مدت زمان ماندن تاندون داخل تونل استخوانی بدون در نظر گرفتن طول تاندون داخل تونل نیز، باعث افزایش قدرت کمپلکس میشود.
دکتر حسن اتوکش، دکتر رزیتا حسینی، سیدمحمد فرشتهنژاد، شمیلا فرامرزی، دکتر عباس بصیری، دکتر ناصر سیمفروش، دکتر مجید چالیان، دکتر سمیه جزایری، دکتر حمید چالیان، دکتر مصطفی شریفیان ،
جلد ۱۵، شماره ۰ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: کارکرد دیررس کلیه پیوندی یا(DGF)Delayed Graft Function، به طور کلی با اولیگوری یا نیاز به دیالیز در هفته اول بعد از پیوند مشخص میشود. این پدیده، میتواند پیامدهای زودرس و یا دیررس برای بقای پیوند آلوگرافت داشته باشد. تاکنون، مطالعات محدودی درمورد عملکرد دیررس کلیه پیوندی(DGF) و عوارض آن در پیوند کلیه کودکان انجام شدهاست که اکثر این مطالعات، تاثیر DGF را تنها بر کارکرد کوتاه مدت کلیه پیوندی قابل توجه دانستهاند. ازاینرو، این مطالعه با هدف بررسی اثرات کوتاه مدت و بلند مدت کارکرد دیررس کلیه پیوندی(DGF) بر بقای پیوند در کودکان تحت پیوند کلیه انجام گرفت. روش بررسی: این مطالعه، به روش همگروهی تاریخی(historical cohort) بر روی ۲۳۰ کودک که بین سالهای ۱۳۶۴ تا ۱۳۸۴ در بیمارستان لبافینژاد شهر تهران تحت پیوند کلیه قرار گرفتند، انجام شد. بیماران به ۲ گروه تقسیم شدند: گروه Aیا «مورد» شامل ۴۷ کودک که دارای کارکرد دیررس کلیه پیوندی(DGF) بودند و گروه B یا «شاهد» شامل ۱۸۳ کودک بدون کارکرد دیررس کلیه پیوندی(DGF). در این مطالعه، عوامل خطر DGFو اثرات آن روی عملکرد کلیه در طی یک سال اول، بقای طولانی مدت پیوند و عوارض پس از پیوند مورد بررسی و مقایسه قرار گرفت. در آنالیز تحلیلی دادهها از Kaplan–Meier و مدل Logistic regression استفاده شد. یافتهها: شیوع از دست رفتن کلیه پیوندی در انتهای این مطالعه، به طور واضحی در گروه DGF (دارای کارکرد دیررس کلیه پیوندی) شایعتر است(۲/۵۳% در برابر ۴/۲۲% و ۰۰۱/۰>P). میانگین مدت بقاء پیوند(۴۱/۱۲ SEM=) ۵۲/۷۶ ماه در گروه A(دارای DGF) و(۱۷/۶=SEM) ۲/۱۳۴ ماه درگروه B(بدون DGF) میباشد(۰۰۱/۰> P). همچنین، میزان بقای پیوند در کودکان بدون DGF، ۹/۹۴% در سال اول، ۹/۹۱% در سال سوم، ۹/۸۳% در سال پنجم ، ۲/۷۹% در سال هفتم و ۷۲% در سال دوازدهم بعد از پیوند بوده است. درحالی که در بیماران دارای DGF ، %۶/۷۵ در سال اول، %۲/۵۳ در سال سوم، ۲/۴۷% در سال پنجم و ۹/۳۱% در سال هشتم بعد از پیوند بوده است. دیالیز قبل از پیوند(۰۳۹/۰=P)، رد پیوند حاد (۰۰۱/۰>P)، پروتکل تضعیف سیستم ایمنی فاقد Celcept(۰۰۱/۰>P) و وجود DGF(۰۰۱/۰>P) عوامل خطر بارز برای از دست رفتن کلیه پیوندی در آینده شناخته شدند. نتیجهگیری: نتیجه مطالعه حاضر نشان میدهد که کارکرد دیررس کلیه پیوندی به طور مشخص و مستقل روی بقای پیوند اثر سوء میگذارد و نتایج کوتاه مدت و بلند مدت پیوند را بدتر میکند. ازاینرو، به نظر میرسد جلوگیری از بروز کارکرد دیررس کلیه پیوندی (DGF) یکی از مهمترین فاکتورها در پیشرفت بقای پیوند کلیه است.
دکتر نکیسا هومن، دکتر حسن اتوکش، دکتر عباس مدنی، دکتر سیدطاهر اصفهانی، دکتر مصطفی، دکتر معصومه شریفیان، محکم، دکتر علی مهدوی، دکتر نعمتا... عطایی، دکتر پروین محسنی، فاطمه قلیخانی، الهه لطیف،
جلد ۱۵، شماره ۰ - ( بهار ۱۳۸۷ )
چکیده
زمینه و هدف: درمان شیرخواران مبتلا به نارسایی مزمن کلیه دیالیز صفاقی، همودیالیز یا پیوند کلیه میباشد. متاسفانه، دو روش آخر در سنین شیرخواری با مشکلات تکنیکی زیادی همراه است. لذا برای رسیدن به وزن و سن مناسب، لازم است تا شیرخواران تحت درمان دیالیز صفاقی مزمن قرار گیرند. تهیه اطلاعات ملی در اکثر کشورها، در ارتقا کیفیت مراقبت بیماران تحت دیالیز صفاقی مزمن نقش بسزایی داشته است. هدف از این مطالعه بررسی چند مرکز به منظور بررسی اپیدمیولوژیک کودکان ایرانی بود. روش بررسی: اطلاعات کودکان تحت دیالیز صفاقی مزمن، از ۱۳۷۲ لغایت ۱۳۸۳ از سه مرکز علیاصغر(ع)، مفید و مرکز طبی کودکان به طور گذشتهنگـر استخـراج شـد. میزان بـروز پریتونیـت و بقای بیمار محاسبـه شـد. از آزمونهای آماری T-student (جهت مقایسـه میانگیــن)، Chi square(جهــت مقایســـه فـراوانـی)، Kaplan Mayer(جهـت تعییـن بقــا)، Cox regression (جهت تعیین فاکتورهای موثر در بقا) و Correlation(جهت تعیین ارتباط بین متغیرها) استفاده شد. ۰۵/۰P< معنیدار تلقی شد. یافتهها: ۵۷ کودک(۲۷ دختر و ۳۰ پسر) با میانگین سنی ۳/۳۲ ماه(محدوده سنی ۱۵۶-۰۸/۰ ماه) در مطالعه قرار گرفتند. بیماریهای ارثی کلیه(۵/۱۰%)، بیماریهای سیستیک کلیه(۸/۲۲%)، گلومرولوپاتی اولیه(۲/۳۳%)، اروپاتی(۳/۱۴%)، دیسپلازی کلیه(۷/۸%) و علل متفرقه یا نامشخص(۵/۱۰%) علل نارسایی مزمن کلیه را تشکیل میدادند. ۹۹ کاتتر دیالیز صفاقی با روش جراحی تعبیه شد. شایعترین عوارض غیرعفونی، فتق و نشت مایع دیالیز صفاقی بوده اسـت. بـروز پریتونیـت ۸۵/۱:۴ بیمار مـاه درمان بوده است. از نظر آماری شیوع پریتونیت با سن کمتـر از ۱۲ ماه، وجود کاتتــر صاف تنکهــوف، پاییـن بـودن وزن و (BMI)Body Mass Index هنگام کاتترگذاری، ارتباط معنیدار داشت(۰۱/۰=P). نتایج کشت مایع دیالیز صفاقی در ۳۲% میکروارگانیسمهای گرم مثبت، ۲۸% گرم منفی، ۳۰% کشت منفی و ۱۰% قارچ بوده است. بروز پریتونیت قارچی با تعداد حملات پریتونیت و زمان بروز اولین پریتونیت، ارتباط آماری معنیداری داشته است(۰۱/۰=P). میانگین بقای بیماران ۹/۰ سال بوده است(۱۶/۱-۶/۰:CI۹۵%). ۱۴% به دیالیز صفاقی ادامه دادند، ۸/۸% پیوند و ۷% به همودیالیز منتقل شدند. بازگشت عملکرد کلیه در ۵/۱۰% بیماران رخ داد. ۹/۵۷% کودکان فوت نمودند و ۸/۱% بیماران مراجعه مجدد نداشتند. نتیجهگیری: با توجه به شیوع بالای موربیدیتی و مرگ و میر در گروه کودکان تحت دیالیز صفاقی مزمن، آموزش به والدین و پرسنل پزشکی و ایجاد تیم دیالیز صفاقی شامل پزشک، پرستار، مددکار اجتماعی، روانپزشک و متخصص تغذیه به منظور بهتر نمودن پیشآگهی بیماران الزامی است.
دکتر سید محسن رضوی، دکتر مهدیه رضایی سلیم، دکتر حمید عطاریان، دکتر جهانگیر رفعت، دکتر سیدمحمدرض مرتضویزاده، امیر شیرعلی، دکتر احسان شریفیپور،
جلد ۱۶، شماره ۰ - ( مهر ۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: در سالهای اخیر تحول ایجاد شده در شناخت بیولوژی مولکولی سلول تومورال و کشف اهمیت رسپتور رشد سلولی در رشد و گسترش خیلی از تومورهای توپر از جمله سرطان کولورکتال و غیر سلول کوچک ریه، استفاده از داروهایی که مستقیماً این گیرنده را مورد هدف قرار میدهند رایج شده است. یکی از این داروها cetuximab یا Erbitux است یک منوکلونال آنتیبادی از نوع ۱IgG که برعلیه رسپتور رشد سلولی یا
Epidermal growth factor عمل میکند و یکی از پیشرفتهای اخیر در درمان سرطان کولورکتال پیشرفته تلقی میشد. هدف از این مطالعه مقایسه تأثیر شیمیدرمانی استاندارد و ترکیب شیمیدرمانی استانداردبا Cetuximab بر میزان بقاء در مبتلایان به سرطان پیشرفته کولون است. مطالعه در زمانی انجام شد که موتاسیون k-ras به عنوان یک عامل تعیینکننده درمان مطرح نشده بود.
روش بررسی: در این مطالعه نیمه تجربی ۹۱ بیمار۲۰ تا ۸۰ سال, با سرطان پیشرفته عودکننده کولون مورد بررسی قرارگرفتند. از این تعداد ۴۷ بیمار به طور تصادفی تحت درمان باکموتراپی استاندارد رایج و۴۴ بیمار تحت کموتراپی و Cetuximab قرار گرفتند. درمان تا زمان بروز عوارض پیشرفته، اتمام دوره درمان و یا مرگ بیمار ادامه یافت و بدین ترتیب مدت بقاء در دو گروه درمانی با هم مقایسه شدند.
پس از جمعآوری دادهها، یافتهها در قالب جداول آماری، نمودار و شاخصهای عددی ارائه شد. برای بررسی زمان بقاء بیماران از جدول کاپلان مایر، برای مقایسه طول زمان بقاء در دو گروه از آزمونهای لگ مار (Logmar) و بریسلو (Breslow) و همچنین از آزمون مجذور کای و تست دقیق فیشر برای مقایسه تعداد مرگ در هر گروه استفاده شد. سطح معنیداری ۵% در نظر گرفته شد و کلیه آنالیزها در محیط نرمافزار SPSS V,۱۵.۰ انجام شدند.
یافتهها: جمعاً ۹۱ بیمار مبتلا به سرطان پیشرفته کولون بادامنه سنی بین ۷۶-۲۰ سال و۶۰% kf > در فاصله زمانی بین تیرماه ۱۳۸۳ وآبان ماه ۱۳۸۶ مورد بررسی قرار گرفتند. از این تعداد ۴۴ بیمار (۴۸%) درمان ترکیبی و ۴۷ بیمار (۵۲%) درمان استاندارد دریافت کردند.
از ۴۷ بیماری که درمان استاندارد گرفتند ۱۸ نفر (۳/۳۸%)و در روش ترکیبی، ۱۳ نفر (۵/۲۹%) تا پایان مطالعه فوت کردند. متوسط طول عمر در بین بیمارانی که روش درمانی استاندارد گرفتند ۲۰±۲۳۶ روز و متوسط طول عمر در بین بیمارانی که روش درمانی ترکیبی گرفتند ۲۷±۳۰۱ روز بود. آزمون آماری اختلاف معنیداری را بین متوسط زمان بقاء بیماران نشان نداد (۲۰۱۱/۰p=)
نتیجهگیری: با وجود اینکه Cetuximab باعث بهبود میزان پاسخ و پیشرفت بیماری میشود، ولی با توجه به نتایج مطالعه موجودبه نظر نمیرسد به کارگیری مونوکلونال آنتیبادی در بیماران مبتلا به مراحل انتهایی سرطان کولورکتال موجب افزایش میزان بقاء گردد، جز اینکه تعیینکنندههای دیگری در انتخاب بیماران وارد شود.
دکتر مهربان فلاحتی، سمیه شریفینیا، دکتر علیرضا فرومدی، دکتر فروزان بلوری، دکتر لامع اخلاقی، دکتر سید امیر یزدانپرست، حمید حقانی،
جلد ۱۶، شماره ۰ - ( آبان ۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: ولوواژینیت کاندیدایی (VVC)، عفونت دستگاه تناسلی زنان است که در اثر رشد بیشاز حد کاندیداها به خصوص کاندیداآلبیکنس ایجاد میشود و گاهی ممکن است به صورت عودکننده باشد. تجویز طولانی مدت داروهای متداول سبب ایجاد مقاومت دارویی میشود. بنابراین آگاهی از الگوی مقاومت دارویی کاندیداهای جداشده از واژینیت در برابر داروهای متداول ضدکاندیدایی برای درمان صحیح موارد عودکننده ضرورت دارد.هدف ازاین پژوهش بررسی الگوی مقاومت دارویی در گونههای کاندیدایی جدا شده از بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدایی بود.
روش بررسی: این مطالعه یک روش آزمایشگاهی ـ توصیفی بود که بر روی ۱۵۰ بیمار مشکوک انجام شد. نمونهها مورد آزمایش مستقیم قرار گرفتند. کشت و آزمایشهای تکمیلی برای شناسایی گونههای مختلف کاندیدا از قبیل کشت روی کاندیدا کرومآگار، جرم تیوب، بررسی حساسیت به سیکلوهگزمید، تست دما و آزمایش جذب قندها (API ۲۰) قرار گرفتند و سپس بر روی آنها اثر داروهای متداول ازولی به روش میکرو دایلوشن براث آزمایش شد و نتایج بر اساس فراوانی بیان شد.
یافتهها: از۱۵۰ نمونه مورد آزمایش، روی هم ۸۰ مورد واژینیت کاندیدایی بودند که عامل آن به ترتیب فراوانی عبارتند از کاندیداآلبیکنس، گلابراتا، پاراپسیلوزیس، کروزئی و گیلرموندی. از نظر اثر داروها ایمیدازولها (کتوکونازول، کلوتریمازول، مایکونازول) از تریآزولها (فلوکونازول) مؤثرتر بودند.
نتیجهگیری: مقاومت گونههای کاندیدای جدا شده از بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدایی نسبت به داروهای ضد قارچی مختلف، متفاوت است
دکتر کوروش فولادساز، دکتر صدرالدین کلانتری، دکتر فرانک شریفی،
جلد ۱۶، شماره ۰ - ( بهمن ۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: پر کاری غده تیروئید از بیماریهای شایع و مهم غدد درونریز بدن میباشد به طوری که در حال حاضر تعداد زیادی افراد در جهان به آن مبتلا بوده و بار اقتصادی زیادی را بر جوامع تحمل میکند. علت اصلی انجام مطالعه، این است که بر طبق مطالعات اپیدمیولوزیک و شواهد و مقالات موجود پرکاری تیروئید بر متابولیسم ارگانهای مختلف به خصوص عملکرد کلیهها تأثیر به سزایی دارد و بررسی عملکرد کلیهها نقش مهمی در دفع مواد زائد بدن داشته و میتواند از نظر بالینی مفید باشد. این مطالعه جهت ارزیابی عملکرد کلیه در بیماران مبتلا به پر کاری تیروئید و افراد سالم مراجعه کننده به آزمایشگاه بوعلی زنجان انجام شده است.
روش بررسی: در این مطالعه شاهد ـ موردی، شاخصهای BUN و کراتینین در دو گروه مبتلا به پرکاری تیروئید و افراد شاهد توسط روش کالریمتری مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفته است. همچنین در هر دو گروه، آزمایش کامل ادرار انجام شد. ۵۰ بیمار مبتلا به پرکاری تیروئید (اکثراً خانم و در محدوه سنی ۶۶-۲۶ سال) که مورد تأیید فوق تخصص غدد بودند با تعداد مساوی از گروه شاهد (اکثراً خانم و در محدوده ۷۵-۱۲ سال) مورد مقایسه قرار گرفتند. اطلاعات به دست آمده با استفاده از آزمون T مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافتهها: آنالیز آماری آزمون t نشان داد که غلظت BUN سرم در افراد سالم و در افراد مبتلا به پرکاری تیروئید ٤٩/٢±٨٩/١٤ تفاوت معنیداری نداشته است. ٣٤٨/٠P=، (٦٧/٠P+ در مردان و ٠٨/٠P= در زنان). در حالیکه غلظت کراتینین سرم در افراد مبتلا به پرکاری تیروئید ١٦/٠±٥٦/٠ در مقایسه با افراد سالم ١٢/٠±٧٨/٠ در تمام گروههای سنی و جنسی معنیداری داشته است (٠٠٠١/٠P=).
نتیجهگیری: درافراد مبتلا به پرکاری تیروئید به دلیل افزایش برون ده قلبی و در نتیجه افزایش GFR و همچنین آتروفی عضلانی، غلظت کراتی نین سرم نسبت به افراد طبیعی کاهش معنیداری پیدا کرده است اما مقدار BUN سرم در هر دو گروه اختلاف معنیداری نشان نمیدهد. در ضمن پرکاری تیروئید روی آزمایش کامل ادرار تاثیری نداشته است.
دکتر علی نویدیان، دکتر محمد رضا عابدی، دکتر ایران باغبان، دکتر مریم فاتحی زاده، دکتر حمید پورشریفی،
جلد ۱۷، شماره ۷۱ - ( ۲-۱۳۸۹ )
چکیده
زمینه و هدف: پرفشاری خون مهم ترین عامل قابل اصلاح بیماریهای قلبی عروقی است و مصاحبه انگیزشی مداخله ای، نویدبخش برای ترغیب رفتار بهداشتی مثبت در حوزه تغییر رفتار بهداشتی است. این مطالعه به منظور تعیین اثربخشی مصاحبه انگیزشی بر سبک زندگی افراد مبتلا به پرفشاری خون انجام شد.
روش کار: پژوهش�حاضر یک مطالعه تجربی است. و از طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل و در زمانهای مختلف بر روی ۶۱ بیمار مراجعه کننده با فشار خون سیستول بین ۱۲۵ تا ۱۶۰ میلی متر جیوه در قالب طرح غربالگری دیابت و سندرم متابولیک دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال ۸۸-۸۷ اجرا شده است. مراجعان از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (۲۸ نفر) و کنترل (۳۳) جایگزین شدند. مداخله شامل پنج جلسه مصاحبه انگیزشی گروهی، به همراه آموزش رایج سبک زندگی به گروه آزمایش ارائه شد. دادههای بدست آمده از طریق پرسشنامه عادات غذایی، به فاصله زمانی ۸ و ۱۶ هفته پس از اتمام مداخله، با استفاده از آزمونهای آماری آنالیزکوواریانس یک متغبره و t وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: پس از مداخله به طور معنی داری میانگین مصرف روغن اشباع نشده و گوشت سفید (۰۰۵/۰P =)، سبزیجات (۰۱/۰P =)، وزن (۰۰۶/۰P =)، لبنیات (۰۰۰۱/۰P =)، نمک (۰۰۰۱/۰P =)، فعالیت فیزیکی (۰۰۰۱/۰P =) در گروه آزمایش، نسبت به گروه کنترل بیشتر بود. مقایسه میانگینها در مرحله پیگیری ۱۶ هفتهای نشان داد برخی تفاوتهای ایجاد شده به دنبال مصاحبه انگیزشی، مانند مصرف سبزی، لبنیات و نمک همچنان تداوم داشت.
نتیجه گیری: افزودن مصاحبه انگیزشی به آموزشهای معمول سبک زندگی سالم در کنترل و پیشگیری پرفشاری خون، روشی موثر در جهت بهبود سبک زندگی و نهایتا کاهش عوامل خطرزای بیماریهای قلبی عروقی از جمله پرفشاری خون است.
کبری شریفی، فاطمه رستمی، بیتا فام، دکتر مریم السادات دانشپور، دکتر فریدون عزیزی، دکتر مهدی هدایتی،
جلد ۱۸، شماره ۸۶ - ( ۵-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف : چاقی با بسیاری از بیماری ها مخصوصا امراض قلبی، دیابت نوع ۲، مشکلات تنفسی حین خواب، انواع خاصی از سرطان ها و استئوآرتریت در ارتباط است. گزارش ها حاکی از افزایش نسخه برداری ژن TNF-α درسلول های چربی در صورت وجود چند ریختی (پلی مورفیسم (poly morphism G-۳۰۸A در ناحیه پروموتور ژن مذکور می باشد. هدف از این مطالعه بررسی ارتباط این پلی مورفیسم با نمایه توده بدنی به عنوان شاخص چاقی وسایر فاکتورهای موثر در چاقی در جمعیت ایرانی میباشد.
روش کار: از افراد شرکت کننده در مطالعه مقطعی (Cross Sectional Study) قند و لیپید تهران در مجموع ۲۴۴ نفر در دو گروه سنی زیر ۱۸ سال و بالای ۱۸ سال انتخاب شدند. میزان لیپوپروتئین های با دانسیته بالا ) HDL-C = High-density lipoprotein )به روش رسوبی فسفوتنگستات سدیم اندازه گیری گردید. میزان لیپوپروتئین های با دانسیته پایین LDL-C ) Low-density lipoprotein= ( با استفاده ازفرمول فریدوالد و میزان قند خون ناشتا ، تری گلیسرید و کلسترول تام به روش رنگ سنجی آنزیمی و CRP(C-reactive protein) ۱۰( Interleukin -۱۰) ، IL-۶ (Interleukin-۶) ادیپونکتین به روش الایزا اندازه گیری شد وشاخص مقاومت به انسولین =HOMA) (Homeostatic Model Assessment محاسبه گردید. سایر عوامل موثر در چاقی مانند نمایه توده بدنی و فشار خون مشخص گردیدند. قطعهای به طول ۱۰۷ جفت باز از ژن مورد نظر با استفاده از تکنیک Polymerase Chain Reaction) ) PCR تکثیر و پلی مورفیسم مورد نظر با استفاده از تکنیک (Restriction Fragment Length Polymorphism) RFLP بررسی گردید. برای مقادیری که توزیع نرمال نداشتند، از آزمون Kruskal-Wallis و مقادیری با توزیع نرمال از آزمون ANOVA بهره گرفته شد و همچنین از آزمون ANOVA دو دامنه به دنبال post-hoc با آزمون های چندگانه توکی برای مقایسه یافتههای آزمایشگاهی گروههای نمایه توده بدنی استفاده شد. دادهها به وسیله نر م افزار v,۱۶ SPSS تجزیه و تحلیل شدند .
یافتهها : فراوانی اللهای TNF-α از قانون هاردی واینبرگ تبعیت کرد. فراوانی ژنوتیپها در ۲۴۴ فرد مورد بررسی عبارت بود از AA (۲/۱%)؛ GG (۷/۸۵%)؛ GA (۱/۱۳%) که با نمایه توده بدنی ارتباط معنی داری نشان نداد . درگروه جوانان فشار خون سیستولی دختران درحالت GA به طور معنیداری بیشتر از GG می باشد و CRP در پسران در حالت AA به طور معنی داری بیشتر از دو حالت دیگر بود. در گروه بزرگسالان میزان کلسترول تام در مردان درحالت AA به طور معنیداری بیشتر از دو حالت دیگر بود و LDL-C در زنان در حالت GG بیشتر از دو حالت دیگر بود.
نتیجه گیری : داده های بدست آمده بر عدم وجود ارتباط بین پلی مورفیسم G-۳۰۸A ژن TNF-α با افزایش نمایه توده بدنی دلالت داشته و لذا نتیجهگیری میشود احتمالا این پلی مورفیسم در افزایش خطر بروز چاقی در جمعیت ایرانی نقشی ندارد.
مینا شریفی سرخهریزی، مهربان فلاحتی، فریده زینی، لامع اخلاقی، فریبا حیدری کهن، محسن غلمان، سمیه شریفی نیا،
جلد ۱۸، شماره ۸۷ - ( ۶-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه وهدف : ولوواژینیت کاندیدیایی ( Vulvovaginal candidiasis ) بیماری شایع زنان است که در اثر رشد غیر طبیعی کاندیداها در مخاط دستگاه تناسلی زنان ایجاد می شود. علایم و نشانه های بالینی ولوواژینیت کاندیدیایی اغلب غیر اختصاصی است؛ بنابراین تشخیص بیماری بر اساس آنها قطعی نیست. هدف ازاین پژوهش ارزیابی ارزش روشهای تشخیصی سرولوژیک ایمنوفلورسانس غیر مستقیم و الایز ا در مقایسه با آزمایش مستقیم و کشت در بیماران مبتلا به ولوواژینیت کاندیدیایی بود.
روش کار : این مطالعه یک روش توصیفی- مقایسه ای بود که بر روی ۸۷ بیمار مشکوک به ولوواژینیت کاندیدیایی و ۵۰ نفراز افراد سالم (گروه کنترل) انجام شد. نمونهها مورد آزمایش مستقیم،کشت وآزمایشهای تکمیلی برای شناسایی گونه های مختلف کاندیدا قرار گرفتند. سپس با استفاده از سرم بیماران تست های سرولوژیک شامل ایمنوفلورسانس غیر مستقیم و الایزا انجام گرفت. برای مقایسه متغیرهای کمی و کیفی به ترتیب از آزمون های t-student ، chi-square ودر صورت لزوم آزمون دقیق فیشر استفاده شد.
یافته ها : از ۸۷ نمونه مشکوک به ولوواژینیت کاندیدیایی در مجموع ۵۰ مورد ولوواژینیت کاندیدیایی تشخیص داده شد. عوامل مسبب به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: کاندیدا آلبیکنس، کاندیدا گلابراتا، کاندیدا کفایر ، کاندیدا اینکونسپیکوا و کاندیدا فاماتا. هم چنین کاندیداهای جدا شده از افراد کنترل به ترتیب فراوانی عبارت بودند از: کاندیدا آلبیکنس، کاندیدا گلابراتا و کاندیدا کفایر. در این بررسی، تمام گروه کنترل در تست ایمنوفلورسانس غیرمستقیم منفی و در گروه بیماران ۴۲ نفر (۸۴%)مثبت و ۸ نفر (۱۶%) منفی بودند. با روش الایزا، همه گروه کنترل منفی و در گروه بیماران ۴۰ نفر (۸۰%) در این تست مثبت و ۱۰ نفر (۲۰%) منفی شدند.
نتیجهگیری :به نظر میرسد
در مواردی که امکان انجام روش های مستقیم میکروسکوپی و کشت وجود نداشته باشد، روش های
ایمنوفلورسانس غیرمستقیم و الایزا می توانند به عنوان روش های جایگزین در تشخیص ولوواژینیت کاندیدیایی مطرح باشند.
دکتر رضا ملا حسینی، دکتر اشکان خواجو، دکتر زینب شریفیان، دکتر سید میر ابوالفضل مطیعی،
جلد ۱۸، شماره ۹۳ - ( ۱۲-۱۳۹۰ )
چکیده
زمینه و هدف: یکی از مهم ترین معیارهای گزینش برای عمل جراحی متاستازستون فقرات، امید به زندگی است و مهم ترین سیستم برای چنین پیش بینی توسط توکوهاشی ارایه گردیده است. هدف این مقاله ارزیابی دقت تشخیصی معیار توکوهاشی ، جهت تعیین بقای بیماران با متاستاز به ستون فقرات میباشد.
روش کار: نوع مطالعه انجام شده کوهورت می باشد. از اردیبهشت۱۳۸۶ تا خرداد۱۳۸۹، ۱۸۰ بیمار ، که از تومورهای متاستاتیک ستون فقرات رنج میبردند، بررسی شدند که ۷۱ نفربه دلیل متاستاز به نقاط دیگر، عدم رضایت بیمار یا در دسترس نبودن اطلاعات ، از پژوهش خارج شدند. مطالعه با ۱۰۹ بیمار باقی مانده که از متاستازهای بدخیم شناخته شده ستون فقرات رنج می بردند، انجام شد (۵۶ نفر مونث (۵۱%) و ۵۳ نفر مذکر (۴۹%) در محدوده سنی ۱۲ ± ۵۷). توکوهاشی سیستم ارزیابی برای پیش آگهی تومورهای متاستاتیک ستون فقرات که برای تمام بیماران استفاده می شد را مورد بازبینی قرار داد. دوره بقایی که به وسیله این سیستم جهت پیش آگهی پیش بینی شده بود با دوره بقای واقعی یک سال پس از آن مقایسه شد. آزمونهای آماری به کار رفته شامل کاپلان-مایر، رگرسیون کاگس ومک نمار می باشند.
یافتهها: بقای پیش بینی شده طبق معیار نمره دهی توکوهاشی در ۳۸ بیمار(۳۴%) کمتر از ۶ ماه (۹/۳۴%) ، در ۳۹ بیمار(۳۵%) ۶ تا ۱۲ ماه (۸/۳۵%) و در ۳۲ بیمار (۲۹%) ، یک سال یا بیشتر (۴/۲۹%) دارد. بقای واقعی در پژوهش چنین بود، ۳۹ بیمار (۸/۳۵%) در شش ماهه پس از درمان فوت شدند، ۲۸ بیمار (۷/۲۵%) در دوره شش ماهه دوم فوت شدند و ۴۲ بیمار (۵/۳۸%) تا پایان سال زنده باقی ماندند. اختلاف آماری معناداری میان زمان بقای پیش بینی شده و زمان بقای واقعی وجود نداشت (۱۱۶/۰ = p ) .
نتیجهگیری: معیار بازبینی شده توکوهاشی کاربردی است و از سیستمهای پیش گویی کننده بااحتمال پیش بینی کنندگی بالا، در سیستم نمره دهی قبل از عمل جراحی، برای بیماران متاستاتیک ستون فقرات می باشد.
دکتر ولی الله حسنی، دکتر سیدحمیدرضا فیض، دکتر پوپک رحیمزاده، دکتر مهشید شریفیان،
جلد ۱۹، شماره ۹۷ - ( ۴-۱۳۹۱ )
چکیده
برقراری راه هوایی مطمئن از مهمترین وظایف یک متخصص بیهوشی است. لذا به آموزش روش های مختلف بر خورد با راه هوایی مشکل توجه ویژه ای باید داشت. بروز مشکلات در مدیریت راه هوایی می تواند منجر به عواقب ناگوار تهدید کننده حیات مانند هیپوکسی و آسپیراسیون گردد. لوله گذاری به روش فیبراپتیک یک تکنیک مفید در بر قراری راه هوایی مطمئن در بیماران می باشد.
هنگامی که گردن بیمار به دلیل آسیب به مهره ها قابل جا به جایی نیست و یا در شرایطی که امکان دید مستقیم طناب های صوتی به وسیله لارنگو سکوپ در حنجره امکان پذیر نیست، لوله گذاری به روش فیبرا پتیک از طریق دهان یا بینی زیر بیهوشی عمومی یا به صورت بیدار، بسیار کمک کننده است. هدف از این مطالعه معرفی یک روش اسکوپی مفید در اداره راه هوایی می باشد.
دکتر مهربان فلاحتی، روح الله فاتح، سمیه شریفی نیا، علی کنعانی، دکتر احمد رضا معمار، دکتر فتانه هاشم دباغیان،
جلد ۱۹، شماره ۱۰۰ - ( ۷-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: موسیرها بخش مهمی از رژیم غذائی بسیاری از جمعیت های بشری را تشکیل می دهند و در زمینه های مختلف درمانی از خود اثرات داروئی نشان داده اند. تخمین زده می شود که ۷۵% تمام زنان حداقل یک بار در طول زندگی به عفونت واژینیت ( Vaginitis ) مبتلا می شوند و کاندیدا آلبیکنس ( Candida Albicans ) حدود ۸۰ تا ۹۵% موارد واژینیت کاندیدائی ( Vulvovaginitis Candidal ) را در کل دنیا تشکیل می دهد. هدف از این مطالعه، تعیین اثرات ضد کاندیدائی گیاه موسیر بر ضد عوامل کاندیدائی جدا شده از بیماران مبتلا به واژینیت کاندیدائی مزمن می باشد.
روش کار: این مطالعه، یک مطالعه تجربی است. با استفاده از روش میکرودایلوشن Dillution) Micro )، اثرات ضد قارچی عصاره های آبی و الکلی موسیر در شرایط آزمایشگاهی ( In vitro ) بر ضد ۳۳ گونه کاندیدائی جدا شده از بیماران مبتلا به کاندیدیازیس مزمن که به بیمارستان های میرزا کوچک خان و لولاگر شهر تهران مراجعه کرده بودند، مورد آزمایش قرار گرفت.
یافته ها: نتایج به دست آمده، فعالیت ضد قارچی گیاه موسیر بومی ایران با نام علمی Allium hirtifolium ، بر ضد تمامی گونه های کاندیدای مورد آزمایش را نشان داد و مشخص شد که تأثیر عصاره الکلی بسیار بیشتر از عصاره آبی این گیاه می باشد.
نتیجهگیری: نتایج نشان دادند که عصاره تام موسیر فعالیت ضد کاندیدائی داشته و این امیدواری وجود دارد که از آن بتوان در آینده در درمان کاندیدیازیس استفاده نمود.