۳ نتیجه برای زربخش
علیرضا زربخش، شهرام علم، مهدی ضرغامی،
جلد ۲۷، شماره ۰ - ( ویژه نامه روانشناسی ۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: لازمه رقابت واقعی سازمانها و بقاء جهت ادامه حیات، عملیاتی کردن اهداف و اجرای استراتژیهای مناسب است. این اهداف در صورتی تحقق مییابد که نیرویانسانی توانمند شود. هدف تحقیق حاضر ارزیابی وضعیت شاخصهای توانمندسازی در بین دبیران تربیت بدنی آموزش و پرورش ایران بود که قصد دارد وضعیت شاخصهای توانمندسازی را از چند جنبه مورد بررسی و همبستگی بین آنها را مشخص کند.
روش کار: تحقیق حاضر از نظر گردآوری اطلاعات، پیمایشی و به شکل میدانی اجرا شد. جمعیت مورد بررسی ۶۰۰ نفر بودند که از میان ۳۳۲۰۱ نفر از کل دبیران آموزش و پرورش استانهای کشور انتخاب شدند. ابزار کسب دادهها شامل پرسش نامه محقق ساخته بود که با استفاده از پرسش نامه باز و با مراجعه به۳۰ نفر از متخصصین و کارشناسان خبره دراین موضوع، شاخصهای مهم و عوامل تأثیرگذار بر توانمندسازی کارکنان مورد ارزیابی قرار گرفت و پس از ویرایش تبدیل به پرسش نامه بسته شد. پرسش نامه فوق دارای ۶ قسمت بوده که مربوط به شاخصهای مؤثر بر توانمندسازی نیروی انسانی (شخصیتی، انگیزشی، سازمانی، آموزشی- تخصصی، فرهنگی-اجتماعی، تجهیزات) بود.
یافتهها: یافتههای به دست آمده نشان داد، شش شاخص شخصیتی، انگیزشی، سازمانی، فرهنگی-اجتماعی، آموزش-تخصص و تجهیزاتی در تبیین توانمندسازی دبیران تربیت بدنی آموزش و پرورش نقش بسزایی ایفا میکنند.
نتیجهگیری: در بین شش شاخص مورد بررسی، شاخص ویژگی شخصی در رتبه اول و از اهمیت بالایی برخوردار بود. این امر میتواند مبنائی برای تدوین راهبردهای مناسب منابع انسانی در دستیابی به توانمندسازی نیروی انسانی باشد.
آرزو نظامی، حمیدرضا وطن خواه، محمد رضا زربخش، شهره قربان شیرودی،
جلد ۳۰، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: طلاق عاطفی به معنای جدایی عاطفی و علاقه میان زوج است. هدف بررسی حاضر مقایسه اثر بخشی آموزش اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر حساسیت به طرد و اعتیاد به عشق بر افراد درگیر طلاق عاطفی بود.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی انجام شد. جامعه آماری افراد درگیر طلاق عاطفی مراجعه کننده به مجتمع قضایی شهید مفتح در غرب تهران در سال ۱۳۹۸ بودند. ۴۵ نفر نمونه با توجه به نتیجه پرسشنامه طلاق عاطفی انتخاب، و به سه گروه ۱۵ نفری، کاملا تصادفی تقسیم شدند. گروههای آزمایش درمان اسکما تراپی و ایماگو درمانی را به موازات هم در طی ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای و به شکل گروهی و هفتگی دریافت کردند. در حالیکه گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات برگه اطلاعات جمعیت شناسی، مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (۱۹۹۷)، پرسشنامه حساسیت به طرد و غفلت عاطفی (۱۳۹۰) و مقیاس عشق پرشور هاتفیلد و اسپریچر (۱۹۸۶) و پرسشنامه رضایت مراجع (CSQ) بود.
یافته ها: نتایج نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنیداری بین گروهها مشاهده نشد. اما در پس آزمون و پیگیری بین میانگین اعتیاد به عشق و حساسیت به طرد در اسکما تراپی و ایماگو درمانی با میانگین گروه کنترل در سطح ۰۱/۰ p< تفاوت معنادار وجود داشت. رویکرد ایماگو درمانی در متغییر اعتیاد به عشق اثربخشی بیشتری در مقایسه با متغییر حساسیت به طرد در رویکرد اسکما تراپی داشت.
نتیجهگیری: میتوان از دو رویکرد اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر کاهش اثر حساسیت به طرد و از رویکرد ایماگو درمانی در کاهش متغییر اعتیاد به عشق در افراد درگیر طلاق عاطفی استفاده نمود.
آرزو نظامی، حمیدرضا وطن خواه، محمد رضا زربخش، شهره قربان شیرودی،
جلد ۳۰، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه طلاق یک مشکل فردی نیست. بلکه یک فرایند چند مرحلهای است که نه تنها از منظر تأثیرات آن بر همسر و فرزندان آنها بلکه به دلیل تأثیرات منفی آن بر جامعه و اقتصاد به طور کلی قابل توجه است. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثر بخشی آموزش اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر همجوشی شناختی در طلاق عاطفی پرداخته شده است.
روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری افراد درگیر طلاق عاطفی مراجعه کننده به مجتمع قضایی شهید مفتح در غرب تهران در سال ۱۳۹۸ به تعداد ۸۷ نفر بودند. ۴۵ نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی به سه گروه ۱۵ نفری تقسیم شدند. هر درمان به مدت ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقهای به طور هفتگی ارائه شد. گروههای آزمایش اسکما تراپی و ایماگو درمانی را دریافت کردند در حالی که گروه کنترل مداخلهای دریافت نکرد. ابزارهای جمع آوری اطلاعات برگه اطلاعات جمعیت شناسی، مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (۱۹۹۷) و مقیاس همجوشی شناختی (Cognitive Fusion Scale -CFQ) بود. به منظور تحلیل فرضیهها از روش تحلیل واریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی با اندازهگیری مکرر استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که در پیش آزمون تفاوت معنیداری بین گروه ها مشاهده نشد. اما در پس آزمون و پیگیری بین میانگین همجوشی شناختی در گروه اسکما تراپی و ایماگو درمانی با میانگین گروه کنترل در سطح ۰۱/۰ p<تفاوت معنادار وجود داشت. بین دو رویکرد ایماگو درمانی و اسکما تراپی تفاوت معناداری وجود نداشت. نتایج در مرحله پیگیری پایدار بود.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج میتوان از دو رویکرد اسکما تراپی و ایماگو درمانی بر همجوشی شناختی در افراد درگیر طلاق عاطفی استفاده نمود.