۴۵ نتیجه برای رشید
دکتر فرشید فرداد، دکتر نفیسه انصاری نژاد، دکتر راضیه حیدری، دکتر طیب رمیم،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف. نوروپاتی محیطی ناشی از شیمی درمانی (Chemotherapy-induced peripheral neuropathy) یکی از عوارض جانبی شایع شیمی درمانی می باشد که می تواند مشکلات متعددی برای بیماران ایجاد نماید. مطالعه حاضر با هدف تعیین اثربخشی داروی ویتامین E در کاهش موارد وقوع نوروتوکسیسیتی مزمن ناشی از داروی اگزالوپلاتین در بیماران مبتلا به سرطان کولون تحت شیمی درمانی ادجوانت انجام شد.
روش انجام مطالعه. مطالعه به صورت کارآزمائی بالینی در بیماران مبتلا به سرطان تحت رژیم شیمی درمانی به صورت سرپایی یا بستری در بیمارستان رسول اکرم انجام شد. نمونه گیری به صورت غیراحتمالی و آسان انجام گردید و تمام بیمارانی که شرایط ورود به مطالعه را داشتند انتخاب شدند. نمونه گیری تا تکمیل تعداد نمونه های در نظر گرفته شده ادامه یافت. نوروپاتی ناشی از شیمی درمانی به عنوان فراوانی بروز شدت های مختلف نوروتوکسیسیتی در تمام طول دوره درمانی تعریف گردیده که شدت آن بر اساس معیار NCI-CTCAE_ver۳ مشخص شد. بیماران وارد شده بر اساسBalanced Balance Randomization به دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با ویتامین E و گروه دوم تحت درمان با پلاسبو قرار گرفتند. دوز ویتامین E به صورت mg ۴۰۰ روزانه می باشد. تجویز ویتامین E و پلاسبو از ابتدای درمان شروع شده و تا ۶ ماه ادامه داشت. شدت های مختلف نوروپاتی بیمار در تمام ماه های پس از درمان سنجیده شده و مطالعه پس از ۶ ماه به اتمام رسید. پس از اتمام درمان، عوارض ویتامین E مشخص شده و ثبت شد.
یافته ها. در این مطالعه تعداد ۸۰ بیمار ( ۴۶ نفر در گروه ویتامین E و ۳۴ نفر در گروه پلاسبو) تحت مطالعه قرار گرفتند. از ۸۰ بیمار ، تعداد ۴۱ نفر (۵۱,۲%) زن و ۳۹ نفر (۴۸.۸%) مرد بودند. میانگین سنی بیماران ۵۲/۵۴ سال با انحراف معیار ۶۲/۸ سال بود. حداقل سن بیماران ۳۶ سال و حداکثر ۷۲ سال بود. میانگین سن بیماران در گروه ویتامین E، ۵۳,۲۴ سال و در گروه پلاسبو ۵۶.۶۲ سال بود. اختلاف معنی داری میان دو گروه مورد مطالعه از نظر سن و جنسیت وجود نداشت. شدت نوروپاتی کاهش معنی داری در گروه ویتامین E و پلاسبو در طول درمان نداشت. اختلاف معنی داری میان دو گروه مورد مطالعه از نظر عوارض دارویی وجود نداشت (۲۰۷/۰=p).
نتیجه گیری. در نهایت یافته های بدست آمده از مطالعه نشان داد که استفاده از ویتامین E با دوز ۴۰۰ میلی گرم روزانه تاثیر معنی داری در کاهش موارد نوروپاتی در بیماران دریافت کننده اگزالوپلاتین نداشت.
کاظم طالبی، رامبد خواجه ای، امیر رشید لمیر، آمنه برجسته یزدی، محمدرضا رمضانپور،
جلد ۰، شماره ۰ - ( ۱-۱۴۰۳ )
چکیده
زمینه و هدف: بهترین تمرین برای ثبت بهترین رکورد، تمرینی است که با توجه به نیازهای فیزیولوژیکی همان رشته ورزشی طراحی شده و بیشترین شباهت را به شرایط رقابتی آن داشته باشد. هدف از انجام تحقیق حاضر تاثیر هشت هفته تمرین منتخب بر سطوح سرمی فاکتورهای التهابی بازیکنان نخبه واترپلو بود.
روش کار: برای انجام تحقیق نیمه آزمایشی حاضر ۳۰ واترپلو کار مرد (با میانگین سنی ۳±۲۳ سال) به صورت تصادفی به دو گروه ۱۵ نفری تجربی (تمرین منتخب واترپلو) و کنترل (تمرین سنتی واترپلو) تقسیم شدند. تمرین منتخب واترپلو به مدت هشت هفته و هر هفته ۶ جلسه با شدت ۸۰ درصد حداکثر ضربان قلب انجام شد. جهت بررسی سطوح سرمی IL-۱۰، TNF- α ۵ سی سی خون وریدی در مرحله پیش و پس آزمون گرفته شد و با روش الایزای ساندویچی سنجش گردید. جهت مقایسه میانگینهای اندازهگیری شده از آزمون تی (t-test) در سطح معنی داری P<۰./۰۵ استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که گروه تجربی نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری در میزان IL-۱۰ داشته اند اما در میزان TNF- α تغییر معناداری مشاهده نشد.
نتیجهگیری: نتایج تایید کننده تاثیر تمرینات واترپلو بر فاکتورهای التهابی ورزشکاران واترپلو می-باشد با این حال جهت روشن شدن تاثیر لازم است تحقیقات بیشتری در این زمینه انجام شود.
دکتر رویا ستارهشناس، دکتر مژگان ابراهیمی، دکتر مینو فرشیدپور،
جلد ۸، شماره ۲۷ - ( ۱۲-۱۳۸۰ )
چکیده
بیمار خانم ۵۸ سالهای بود که با شکایت بزرگی قدام گردن و علائم انسداد راههوایی فوقانی، در بیمارستان حضرت سول اکرم(ص) بستری شده بود. در رادیوگرافی قدامی خلفی و جانبی گردن فشردگی راههوایی مشاهده گردید که در سونوگرافی و سی تیاسکن نیز، وجود یک توده در ناحیه پارارتروفارنکس، تا ناحیه قدام درمحل تیروئید و به ابعاد۱۰×۵/۴ سانتیمترتأیید شد.پس از انجام آسپراسیون سوزنی ( FNA ) و بیوپسی تشخیصی، پلاسموسیتوم برای بیمار پیشنهاد گردید، که با مطالعات ایمونوهیستوشیمیایی روی بافتهای بدست آمده از عمل جراحی، این تشخیص تأیید شد * . این مورد نادر درصورت تشخیص بموقع و درمان رادیوتراپی، میتواند قابل کنترل و حتی قابل علاج باشد.
* IHC در سازمان انتقال خون ایران انجام شد.
دکتر مژگان عسگری، دکتر مژگان ابراهیمی، دکتر مینو فرشیدپور،
جلد ۱۰، شماره ۳۵ - ( ۹-۱۳۸۲ )
چکیده
بدخیمیهای مثانه ۲/۵% کل سرطانها را در ایران تشکیل میدهد که پنجمین بدخیمی شایع در ایران است و ۹۲% آن مربوط به ترانزیشنال سل کارسینوما(TCC) میشود. در حال حاضر در ایران از بررسی سیتولوژی ادرار دفعی جهت غربالگری و از بررسی بیوپسی مثانه توسط سیستوسکوپ(Cystoscope) جهت تشخیص قطعی استفاده میشود. از آنجائیکه انتخاب روش درمان براساس تعیین درجه تومور است و تعیین درجه تومور براساس بیوپسی مثانه صورت میگیرد، در این پژوهش با پایه قرار دادن درجهبندی TCC مثانه به روش بیوپسی از راه سپستوسکوپ، به بررسی این فرضیه پرداخته شده است که آیا نتایج درجهبندی TCC سیتولوژی ادرار که روشی آسان، ارزان، سریع و غیرتهاجمی میباشد با نتایج درجهبندی TCC به روش بیوپسی مثانه تفاوت دارد یا خیر. در این مطالعه طی ۲ سال ۳۷۵ نمونه سیتولوژی ادرار و ۱۰۵ نمونه بیوپسی مثانه در بیمارستان شهید هاشمینژاد به روش دوسویهکور (Double blind) بررسی و درجهبندی شد که در نهایت در ۳۸ بیمار سیتولوژی ادرار و نیز بیوپسی مثانه از نظر TCC مثبت بود. در این ۳۸ مورد نتایج حاصل از درجهبندی توسط سیتولوژی با نتایج حاصل از درجهبندی توسط بیوپسی مثانه از نظر آماری مقایسه گردید. فرضیه پژوهش توسط آزمون همبستگی پیرسون(Pearson) بررسی شد که نشان دهنده وجود یک همبستگی مثبت و قوی بین درجهبندی TCC توسط سیتولوژی ادرار و درجهبندی توسط بیوپسی مثانه بود(۹۳۶/۰=r) اما به علت ناکامل بودن همبستگی (۷۰۵/۱=Zc) با شرایط این پژوهش نمیتوان تنها توسط سیتولوژی ادرار به تعیین درجه TCC مثانه پرداخت
دکتر فرین رشیدفرخی، دکتر علیرضا اسدی، دکتر وحید معاضد،
جلد ۱۱، شماره ۳۹ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
کاهش سطح سرمی روی یک یافته شایع در بیمارانی که همودیالیز میشوند، است. از آن جا که این عنصر یکی از اجزای اصلی تعدادی از سیستمهای آنزیمی درون سلولی میباشد، کمبود آن میتواند موجب اختلالات مهمی در بدن شود. چندین مطالعه وجود دارد که ارتباط کاهش روی سرم و تعدادی از اختلالات عصبی از جمله نوروپاتی محیطی را نشان میدهد. تاکنون شواهدی که براساس آن بتوان مصرف معمول روی یا اندازهگیری سطح سرمی آن را در تمام بیمارانی که همودیالیز میشوند توصیه کرد، به دست نیامده است. هدف از این مطالعه بررسی رابطه سطح سرمی روی و سرعت هدایت عصبی در بیمارانی که همودیالیز میشوند و هم چنین ارتباط بین کمبود روی سرم و نوروپاتی محیطی بوده است. اگر چنین ارتباطی وجود داشته باشد، اقداماتی که در جهت اصلاح سطح سرمی روی انجام میشود میتواند نقش مهمی در کاهش شیوع نوروپاتی اورمیک داشته باشند. در این مطالعه مقطعی بررسی الکتروفیزیولوژیک اعصاب حسی و حرکتی اندامها در ۶۷ بیمار غیر دیابتی همودیالیزی مزمن در شهرهای کرمان، رفسنجان. سیرجان و جیرفت انجام شد و تمام بیمارانی که همکاری لازم را داشته و از نظر کاتابولیک در وضعیت ثابتی بودند وارد مطالعه شدند. ابتدا میزان روی سرم این بیماران با روی سرم در ۷۲ فرد سالم گروه شاهد مقایسه شد سپس در ۶۷ بیمار همودیالیزی ذکر شده با حذف تأثیر فاکتورهای کفایت دیالیز(KT/V)، میزان کاتابولیسم پروتئین(PCR)، میزان پاراتورمون(PTH)، فاصله بین ۲ دیالیز و طول مدت نگهدارنده با دیالیز، ارتباط بین روی سرم با سرعت هدایت عصبی(NCV) و DL(Distal latency) در هر یک از اعصاب اندام تحتانی به صورت مجزا مورد بررسی قرار گرفت. میانگین و انحراف معیار روی سرم در ۶۷ بیمار فوق ۰۵/۳۰±۱۳/۹۴ و در ۷۲ فرد سالم گروه شاهد ۸/۴۲±۵۳/۱۰۴ میکروگرم درصد بود که این تفاوت از نظر آماری معنیدار است(۰۵/۰P<). در ۵۷% بیماران شواهد الکتروفیزیولوژیک نوروپاتی محیطی و در ۳۳% آنها شواهد بالینی آن وجود داشت. بیشترین عصب درگیر عصب پرونئال سطحی بود و میانگین و انحراف معیار روی در ۳۸ بیماری که در این عصب NCV کمتر از حد طبیعی داشتند، ۱/۲۵±۹/۸۸ و در ۲۹ بیمار دیگر ۹/۳۴±۹۹/۱۰۵ میکروگرم درصد بود که این تفاوت نیز دارای ارزش آماری میباشد(۰۳/۰P<). از سوی دیگر ارتباط میان روی سرم با NCV در اعصاب حسی سورال(۰۱/۰P<) و پرونئال سطحی (۰۵/۰P<) و با DL در عصب پرونئال سطحی(۰۱/۰P<) دارای ارزش آماری بود. نتیجه آن که نوروپاتی محیطی و کمبود سطح سرمی روی از یافتههای شایع در بیماران همودیالیزی است و کمبود روی سرم میتواند یکی از عوامل موثر در ایجاد نوروپاتی محیطی باشد. عدم وجود ارتباط بین روی سرم و DL و NCV اعصاب حرکتی در بیماران مورد مطالعه میتواند به علت شدت درگیری کمتر اعصاب حرکتی در جریان اورمی باشد
دکتر عباسعلی طاهریان، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر علی رشیدیپور، حسین میلادی گرجی، مرتضی جراحی،
جلد ۱۱، شماره ۳۹ - ( ۳-۱۳۸۳ )
چکیده
مطالعات اندکی نشان دادهاند که استرس و گلوکوکورتیکوییدها در کنترل درد دخالت دارند. هدف این پژوهش بررسی اثر استرس حاد و دگزامتازون(به عنوان یک آگونیست گیرنده گلوکوکورتیکوییدها) بر درد حاد و مزمن(در مدل آزمون فرمالین) در موش سوری بوده است. در این مطالعه، موشهای نر سوری نژاد آلبینو(۶۰ سر در ۶ گروه ۱۰ تایی) با وزن ۲۵ تا ۳۰ گرم مورد استفاده قرار گرفتند. دگزامتازون به میزان ۵/۰، ۱ و ۲ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن یا هم حجم آن حامل به صورت زیر جلدی، ۳۰ دقیقه قبل از آزمون فرمالین به تمام موشها تزریق شد. برای ایجاد استرس از شنا در آب سرد(۱۸ تا ۲۲ درجه سانتیگراد) به مدت ۱ دقیقه استفاده گردید. حیوانات ۳ دقیقه بعد از ایجاد استرس در گروه دریافت کننده استرس به تنهایی و ۳۰ دقیقه بعد از تزریق دگزامتازون در گروهی که دگزامتازون و استرس دریافت کرده بودند، با آزمون فرمالین مورد بررسی قرار گرفتند. شاخصهای ارزیابی درد در آزمون فرمالین شامل مدت زمان لیسیدن اندام و بالا نگهداشتن آنها طی مراحل حاد(۵ دقیقه اول) و مزمن(۱۵ تا ۴۰ دقیقه) بعد از تزریق فرمالین(۲۵ میکرولیتر از محلول ۵%) در کف پای حیوان بود. نتایج نشان داد که در گروههای دریافت کننده استرس آب سرد و دگزامتازون(۵/۰ و ۱ میلیگرم)، زمان پاسخدهی حیوانات به محرکهای دردزا نسبت به درد حاد و مزمن در مدل فوق(آزمون فرمالین) به طور معنی داری کاهش یافته بود(۰۱/۰P<). همچنین اثرات استرس به تنهایی نسبت به دگزامتازون بیشتر بود(۰۱/۰P<). یافتههای فوق نشان میدهد که استرس و فعال شدن گیرندههای گلوکوکورتیکوییدی سبب کاهش درد حاد و مزمن(افزایش بیدردی) به دنبال تزریق فرمالین میشوند. پیبردن به مکانیسمهای کاهش درد توسط استرس و گلوکوکورتیکوییدها نیاز به مطالعات بیشتری در این زمینه دارد
دکتر فرشید علاءالدینی، دکتر رزیتا فاطمی، دکتر هومن رنجبران جهرمی، دکتر الهام اصغری، شروین اسکندری، دکتر علی اردلان، دکتر احمدرضا حسینپور، دکتر حمیدرضا توکلی، دکتر علی فیضزاده،
جلد ۱۱، شماره ۴۰ - ( ۶-۱۳۸۳ )
چکیده
ترغیب پزشکان به خدمت در مناطق محروم یکی از اهداف سیاستگزاران سلامت کشور بوده و تلاشهای زیادی نیز در این زمینه صورت گرفته است. این پژوهش با هدف بررسی میزان تمایل پزشکان ایرانی به خدمت در مناطق محروم و عوامل موثر بر این تمایل انجام شده است. این مطالعه به صورت پیمایش پستی روی نمونهای تصادفی از پزشکان شامل ۵۴۸۲ نفر که مشخصات آنها در نظام پزشکی جمهوری اسلامی ایران ثبت شده بود، انجام گردید. بدین منظور پرسشنامهای حاوی سؤالاتی در مورد وضعیت اشتغال برای پزشکان فرستاده شد و نتایج حاصل از ۲۷۸۹ پرسشنامه پرشده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس نتایج به دست آمده ۱۹۶۵ نفر از پزشکان (۱/۷۴% با دامنه اطمینان ۹۵%: ۴/۷۷-۸/۷۰%) اعلام کردند که بدون هیچ شرطی یا تحت شرایطی حاضر به قبول کار در مناطق محروم هستند. مهمترین این شرایط شامل درآمد(۰/۸۳%) و رابطه استخدامی (۳/۵۰%) بوده است. پذیرش کار کردن در مناطق محروم با جنسیت مرد(۲/۷۸% مردان در برابر ۲/۶۴% در زنان)، سن پایینتر(میانگین سنی ۹/۳۶ در برابر ۹/۴۱ سال)، مجرد بودن(۸/۷۹% در برابر ۸/۷۲% در افراد متأهل)، تعداد فرزند کمتر(۴/۱ در برابر ۷/۱ فرزند) و تعلق به دورههای ورود به دانشکده پزشکی از سال ۱۳۶۵ به بعد، در ارتباط بود. در بررسی لجستیک چند متغیری، تنها سن، جنس، کوهورت ورودی و تعامل (intraction) بین سن و جنس بر این تمایل موثر بودند. در حدود از پزشکان ایرانی در صورت فراهم شدن شرایط خاصی که به طور عمده به میــزان درآمد و نوع رابطه استخدامی مربوط میشد حاضر به کار در مناطق محروم بودند. مردان جوانتر و فارغالتحصیلان سالهای پس از انفجار تعداد دانشجویان پزشکی تمایل بیشتری برای این کار داشتند
دکتر سیدعباس تولایی، دکتر شروین آثاری، دکتر مصطفی قانعی، دکتر حسین خدمت، دکتر فرشید علاءالدینی، دکتر زهره نادری،
جلد ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: نخستین قدم در تحقیقات اپیدمیولوژی مطالعه الگوی مرگ و میر میباشد. این تحقیق، با ۲ هدف اصلی توصیف علل مرگ و فاصله زمانی مجروح شدن تا زمان فوت و ارتباط احتمالی این ۲ متغیر با فاکتورهای جانبازی در جانبازان متوفی کشورمان انجام شد، همچنین رابطه علل مرگ و فاصله زمانی مجروح شدن تا زمان فوت با برخی متغیرهای جانبازی همچون نوع مجروحیت بررسی گردید.
روش کار: این مطالعه به صورت گذشته نگر انجام شد. بدین منظور، از بین تمامی موارد جانبازان متوفی که در فاصله زمانی ۳۰/۶/۱۳۵۹ لغایت ۲۹/۱۲/۱۳۸۱ فوت نموده بودند و اطلاعات فوت آنها در بنیاد جانبازان ثبت شده بود(۸۳۰۴ مورد)، ۱۷۰۹ مورد به روش نمونهگیری تصادفی ساده مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: ۱۲۳۹ نفر(۰/۸۵%) متاهل و ۲۱۵ نفر(۷/۱۴%) مجرد بودند. میانگین درصد جانبازی ۷/۱۴% ± ۳/۲۴% بود. از نظر نوع مجروحیت ۴۸۶ نفر(۵/۲۸%) مجروحیت اعصاب و روان، ۱۱۶۷ نفر(۴/۶۸%) مجروحیت فیزیکی و ۳۷۱ نفر(۷/۲۱%) مجروحیت شیمیایی داشتند. بیشترین علت فوت مربوط به بیماریها(۴/۶۵%) و در درجه دوم حوادث و تصادفات(۷/۲۴%) بود. شایعترین بیماری منجر به فوت، بیماری قلبی با شیوع ۰/۳۵% بود. کمیسیون پزشکی در ۱۷۰ مورد(۱/۱۰%) فوت را مرتبط با جنگ و در ۱۳۸۷ مورد(۴/۸۲%) فوت را غیر مرتبط با جنگ تشخیص داد. فراوانی نسبی علل مختلف مرگ و همچنین انواع بیماریهای منجر به مرگ در جانبازان با انواع مختلف مجروحیت متفاوت بود، به گونهای که فراوانی خودکشی در جانبازان اعصاب و روان(۲۱%) در مقایسه با جانبازان غیر اعصاب و روان(۳%) بیشتر بود(۰۵/۰ P< - تست مجذور کای). همچنین فراوانی بیماری ریوی از میان بیماریهای منجر به مرگ در جانبازان شیمیایی(۳۲%) در مقایسه با جانبازان غیرشیمیایی(۱۹%) بیشتر بود(۰۵/۰ P< - تست مجذور کای). فاصله زمانی مجروحیت تا فوت نیز در گروههای مختلف جانبازی متفاوت بود(۰۵/۰ P< - ANOVA ).
نتیجهگیری کلی: نتایج این مطالعه نشان داد که بیشترین علت منجر به فوت در جانبازان همچون جمعیت عمومی و بر خلاف پرسنل نظامی، بیماریها است و سهم کمتری به حوادث مربوط میشود. تفاوت علل مرگ در متوفیان با انواع متفاوت مجروحیت، به معنی نیازهای بهداشتی متفاوت در گروههای مختلف جانبازان میباشد، که پیشنهاد میگردد مورد توجه مدیران بهداشت و درمان سازمان امور جانبازان قرار گیرد.
حسین میلادی گرجی، دکتر عباسعلی وفایی، دکتر علی رشیدیپور، دکتر عباسعلی طاهریان، مرتضی جراحی، دکتر میترا امامی ابرقویی، حسن صادقی،
جلد ۱۲، شماره ۴۷ - ( ۹-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: بادرنجبویه ( Melissa Officinalis ) گیاهی است که در بخشهای مختلف ایران رشد میکند. در مطالعات قبلی خواص آرام بخشی، ضد تشنجی و ضد دردی از عصاره هیدروالکلی آن گزارش گردید. هدف از این مطالعه تعیین اثر ضد اضطرابی عصاره آبی (جوشانده) سرشاخههای بادرنجبویه با دوزهای مختلف و نیز بررسی نقش گیرندههای اوپیوییدی بر اثر ضد اضطرابی گیاه مذکور در موش سوری میباشد.
روش کار: در این مطالعه جهت بررسی اثرات گیاه بادرنجبویه ۹۳ سر موش سوری نر به وزن ۳۰- ۲۵ گرم انتخاب شدند. حیوانات به ۴ گروه ۱۰ تایی آزمایش و ۱ گروه ۱۰ تایی کنترل تقسیم شدند. .سپس به گروههای آزمایش، ۴ دوز عصاره آبی به میزان ۵، ۱۰، ۲۵ و ۵۰ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن، و به گروه کنترل ۱۰ میلیلیتر نرمال سالین به ازای هر کیلوگرم وزن به صورت داخل صفاقی تزریق شد. بر روی ۱۵ سر موش مطالعه مقدماتی انجام شد. همچنین جهت بررسی نقش گیرندههای اوپیوییدی براثر ضداضطربی گیاه بادرنجبویه، موشها به ۴ گروه ۷ تایی تقسیم شدند و با دوز ۲ میلیگرم نالوکسان و ۵ میلیگرم عصاره آبی مورد بررسی قرار گرفتند. سپس به منظور افزایش فعالیت حرکتی و حس کنجکاوی، موشها به مدت ۵ دقیقه در یک جعبه با دیوارههای مشکی قرار داده شدند و پس از آن در فواصل زمانی تنظیم شده به ماز بعلاوهای شکل مرتفع ( Elavated Plus Maze=EPM ) منتقل گردیدند و به مدت ۵ دقیقه شاخصهای استاندارد ارزیابی اضطراب (تعداد ورود و مدت زمان سپری کردن در بازوی باز) از طریق مشاهده در آنها بررسی و ثبت گردید.
یافتهها: این مطالعه نشان داد که اثرات مصرف عصاره آبی بادرنجبویه با دوز ۵ میلیگرم به ازای هر ک ی لوگرم وزن در یکی از گروههای آزمایش در مقایسه با گروه کنترل اختلاف معنیداری داشته به طوری که موجب افزایش قابل توجهی در تعداد ورود و مدت زمان سپری شده بر روی بازوی باز شده است(۰۱/۰ p< )، در حالی که مصرف دوزهای بالاتر این عصاره آبی موجب کاهش تعداد ورود و مدت زمان سپری شده بر روی بازوی باز شده است و به عبارتی دیگر اثرات خواب آلودگی بر روی موشها داشته است. همچنین مصرف نالوکسان باعث کاهش اثر ضد اضطرابی دوز ۵ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن از این جوشانده گردید.
نتیجهگیری کلی: یافتههای فوق نشان میدهند که مصرف عصاره آبی بادرنجبویه با دوز ۵ میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن اثر ضد اضطرابی داشته، در حالی که مصرف دوزهای بالاتر آن اثر خوابآوری بر موشها داشته است به گونهای که این اثر وابسته به دوز عصاره آبی بوده و احتمالا از طریق گیرندههای اوپیوییدی بروز کرده است.
سوسن صباغ، دکتر ایران رشیدی، دکتر محمد طاهری مبارکه، دکتر محمود احمدی،
جلد ۱۲، شماره ۴۹ - ( ۱۲-۱۳۸۴ )
چکیده
زمینه و هدف: دیستروفی عضلانی دوشن(Duchenne Muscular Dystrophy=DMD)، دومین بیماری ژنتیکی کشنده شایع و شدیدترین و شایعترین نوع دیستروفی عضلانی بوده که بر اثر عدم وجود پروتئین سیتواسکلتال دیستروفین بوجود میآید. با اینکه ژنتیک و بیوشیمی این بیماری شناخته شده، ولی وقایع پاتوفیزیولوژیکی که منجر به ضعف ماهیچه میگردند، ناشناخته ماندهاند. از طرف دیگر تا کنون هیچ گونه معیار علمی برای طبقهبندی این بیماری ذکر نشده است. روش بررسی: ازآنجایی که بیوپسی عضله، مهمترین روش تشخیصی در این بیماری به شمار میرود؛ لذا در این مطالعه سعی شده است تا برحسب علایم بالینی و نیز یافتههای هیستوپاتولوژیکی، میزان شدت بیماری بررسی شود و بدین وسیله عواملی که در پیشرفت بیماری بیشتر دخیلند، مورد بررسی قرار گیرند. یافتهها: در مطالعه حاضر که بر روی ۵۱ بیمار مبتلا به دیستروفی عضلانی دوشن صورت گرفت، علایم بالینی و یافتههای هیستوپاتولوژیک موجود در بافت عضله بررسی شدند. برحسب علایم بالینی، بیماران به ۲ گروه خفیف و شدید تقسیم شدند ومتغیرهایی از قبیل آتروفی شدن فیبرها، فیبرهای دژنره و رژنره شده، وجود فیبروز در بافت و… مورد مطالعه قرارگرفتند. گروه کنترل نیز شامل ۶ بیمار ارتوپدی بود که به دلیل شکستگی، تحت عمل جراحی int.fixation قرار گرفته بودند. سپس به کمک آزمون آماری Chi-Square، ارتباط بین شدت بیماری و علایم پاتولوژیکی (وجود متغیرهای دژنراسیون فیبر، فیبربا هسته مرکزی، فیبروز بافت، چربی بوجودآمده و نیز سلولهای التهابی) سنجیده شد که این رابطه معنیدار بود. نتیجهگیری: به این ترتیب مشخص شد که ظهور این علایم در بافت، دال بر پیشرفت بیماری میباشد و تغییرات هیستوپاتولوژیک میتواند با شدت علایم بالینی ارتباط مستقیم داشته باشد.
دکتر نور امیرمظفری، رشید رمضانزاده، دکتر پریسا فرنیا، دکتر فریده قاضی،
جلد ۱۳، شماره ۵۲ - ( ۶-۱۳۸۵ )
چکیده
زمینه و هدف: اپیدمیولوژی مولکولی به معنی استفاده از تکنیکهای مولکولی مانند Spoligotyping، RFLP(Restriction Fragment Length Polymorphism) و VNTR(Variable Number Tandem Repeats) برای مطالعه انتشار باکتریها در جامعه میباشد. هدف از این مطالعه بررسی فراوانی سویههای مختلف مایکوباکتریوم توبرکلوزیس جدا شده از بیماران مسلول با تکنیک اسپولیگوتایپینگ و ارزیابی ریسک فاکتورهای مربوطه میباشد. روش بررسی: در این مطالعه مقطعی ـ تحلیلی، ۴۳۹ بیمار مراجعه کننده به بیمارستان مسیح دانشوری، مرکز آزمایشگاه رفرانس سل کشوری، طی سالهای ۸۴-۱۳۸۳ مورد بررسی قرار گرفتند. سویههای مایکوباکتریوم توبرکلوزیس بعد از شناسایی و انجام آزمونهای آنتیبیوگرام با روش اسپولیگوتایپینگ، تیپبندی شدند و در نهایت با استفاده از تستهـای t و chi-square مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافتهها: اسپولیگوتایپینگ منتج به ایجاد ۱۴۰ طرح گردید که متعلق به سه گروه ژنتیکی اصلی(III، II، I) میباشند. اکثریت الگوهای اسپولیگوتایپ بدست آمده (۱/۸۷%) منحصر به فرد بوده و برای اولین بار در ایران گزارش میشوند، در حالی که مابقی آنها(۸/۱۲%) مطابق با طرحهای موجود در بانک جهانی اسپولیگوتایپینگ بودند که از سایر نقاط دنیا نیز گزارش شدهاند. همچنین غالبترین فامیل در این مطالعه متعلق به فامیل Haarlem میباشد. جالب اینکه فقط ۳/۶% از سویهها به فامیل بیجینگ تعلق داشتند و اکثریت سویهها مربوط به زیر گروه غیربیجینگ بود. سویههای مقاوم به چند دارو، بیشتر در گروه تکاملی ۱ دیده شدند. در حالت کلی، مقاومت آنتیبیوتیکی بالایی در سویههای جدا شده از بیماران افغانی دیده شد(۰۰۱/۰P<). نتیجهگیری: نتایج نشان داد که سویههای مقاوم به چند دارو در باکتریهای جدا شده از بیماران افغانی ساکن در ایران خیلی بالا بود؛ بعلاوه، وجود فامیل بیجینگ در میان سویههای جدا شده از بیماران ایرانی، بایستی جدی در نظر گرفته شود. همچنین مطالعات بیشتری برای روشن شدن اهمیت سایر فاکتورهای مهم در کنترل سل نیاز است.
دکتر مصدق جباری، دکتر فرشید نطاق، دکتر آریا جنابی، دکتر لیلا زاهدی شولمی،
جلد ۱۶، شماره ۰ - ( آذر ۱۳۸۸ )
چکیده
زمینه و هدف: نفروتوکسیسیتی به عنوان مهم ترین و شایع ترین عارضه درمان با آمینوگلیکوزیدها، موجب گردیده است تا مصرف آن علی رغم در دسترس بودن و ارزان بودن، تا حد قابل توجهی محدود گردد. به نظر میرسد ال- کارنیتین با اثر مهاری بر روی تولید رادیکالهای آزاد، و نیز اعمال اثرات آنتی اکسیدانی خود میتواند نقش حمایتی موثری در مقابل آسیب ناشی از ایسکمی کلیه داشته باشد.مطالعه حاضر به منظور مقایسه فعالیت ACE سرم و NAG سرم و ادرار در بیماران دریافت کننده ال- کارنیتین و جنتامایسین و گروه شاهد طراحی شده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر به صورت کارآزمایی تصادفی بالینی، بر روی بیماران بستری در بخش ارتوپدی بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) تهران طی سال ۱۳۸۵صورت گرفته است. ۶۴ بیمار مورد مطالعه به صورت تصادفی به دو گروه شاهد و مورد تقسیم گردیدند. گروه شاهد، جنتامایسین وریدی به میزان ۸۰ میلیگرم، سه بار در روز و به مدت سه روز دریافت نمودند. گروه مورد علاوه بر دریافت جنتامایسین به روش فوق، به صورت همزمان و از اولین روز دریافت جنتامایسین، ال- کارنیتین خوراکی با دوز
۱ گرم، سه بار در روز و به مدت سه روز دریافت نمودند. نهایتاً میزان فعالیت NAG سرم و ادرار و فعالیت ACE سرم در دو گروه مورد و شاهد مورد مقایسه قرار گرفت. آنالیز آماری با استفاده از نرم افزار آماری SPSS V. ۱۱,۰۵ و آزمونهای آماری Paired Samples t-test،Independent Sample t-test و ANOVA انجام گرفت. سطوح معنیداری معادل ۹۵% محاسبه گردید. کلیه میانگینها به صورت SD ± Mean گزارش شدهاند.
یافتهها: در میزان فعالیت NAG سرم روز اول و نیز NAG ادرار روز اول در گروه شاهد و مورد، تفاوت آماری معنیداری مشاهده نشده است ؛ ولی میزان آنها در روز چهارم در دو گروه شاهد و مورد تفاوت آماری معنیداری نشان داده است. فعالیت آنزیم ACE سرم روز اول در گروههای شاهد و مورد و نیز فعالیت آنزیم در روز چهارم اختلاف آماری معنیداری نداشته است.
نتیجهگیری: مطالعه حاضر نشان داد که مقادیر NAG سرم و ادرار در همان زمان کوتاه، تغییرات قابل توجهی داشته است که میتواند بیانگر ایجاد آسیب توبولار کلیوی باشد که پیش از هر گونه تغییری در BUN و Cr سرم، در خون و ادرار ظاهر میشود. از سوی دیگر، اگرچه میزان NAG ادرار در گروه دریافت کننده ال- کارنیتین در روز چهارم نسبت به روز اول افزایش معنیداری داشته است، اما این افزایش نسبت به گروه شاهد کمتر بوده است. یافتههای فوق، میتواند به نفع نقش حمایتی ال- کارنیتین باشد.
غزاله اسلامیان، دکتر محمّدرضا صادقی، دکتر بهرام رشیدخانی، سمیّه پهلوان، دکتر ناصر امیرجنّتی، دکتر آزیتا حکمت دوست ،
جلد ۱۹، شماره ۹۶ - ( ۳-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: با توجّه به کاهش میزان اسیدهای چرب امگا- ۳ در غشای اسپرم مردان آستنواسپرم، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثرات تجویز توأمِ مکمل اسیدچرب دُکوزاهگزانوئیکاسید و ویتامین E بر اسپرماتوگرام در این بیماران انجام گرفت.
روش کار: در این کارآزمایی بالینی تصادفی (IRCT: ۲۰۱۰۱۰۰۵۴۰۱۰N۳) سه سوکور کنترلدار، از بین ۲۷۵ مرد مراجعه کننده به کلینیک مردان مرکز درمان ناباروری ابن سینا، ۵۰ مرد آستنواسپرم با تحرّک کلّی اسپرم کمتر از ۵۰% و حرکت رو به جلو اسپرم کمتر از ۲۵%، به روش تقسیم تصادفی بلوکی طبقهبندی شده در دو گروه تقسیم شدند. افراد گروه آزمون، روزانه ۴۶۵ میلیگرم اسیدچرب دُکوزاهگزانوئیکاسید و ۶۰۰ واحد بینالمللی ویتامین E و افراد گروه کنترل، روزانه دو کپسول دارونما به مدّت ۱۲ هفته، دریافت کردند. پارامترهای اسپرم، دریافتهای غذایی،
شاخصهای تنسنجی و میزان فعّالیّت بدنی در ابتدا و انتهای مطالعه اندازهگیری شدند. آنالیز آماری با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمونهای Student's t-test ، Paired t test ، Wilcoxon ، Mann-Whitney و ANCOVA انجام گرفت.
یافتهها: از بین ۵۰ فردی که وارد پژوهش شدند، ۲۲ نفر در گروه آزمون و ۲۰ نفر در گروه کنترل پژوهش را به پایان رساندند. در گروه آزمون، تعداد اسپرمها، غلظت اسپرم، درصد اسپرمهای متحرّک و درصد اسپرمهای متحرّک رو به جلو نسبت به گروه کنترل افزایش معنیداری یافت (۰۵/۰> p ).
نتیجهگیری: این پژوهش نشان داد، دریافت توأمِ مکمل اسیدچرب دُکوزاهگزانوئیکاسید و ویتامین E در مردان آستنواسپرم، منجر به افزایش غلظت و تحرّک اسپرم شد، ولیکن تغییری در مورفولوژی و تعداد اسپرمهای زنده مشاهده نگردید. احتمالاً دریافت اسیدچرب دُکوزاهگزانوئیکاسید همراه با اثر محافظتی ویتامین E به عنوان آنتیاکسیدان، در بهبود اختلال حرکت اسپرم مؤثّر است.
دکتر محمد رهبر، دکتر محمود جبل عاملی، دکتر مهدی رمضان شیرازی، دکتر فرشید اقبالی، دکتر زهرا مصدری،
جلد ۱۹، شماره ۹۸ - ( ۵-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف: سندرم لارسن یک بیماری با تظاهرات بالینی پیچیده به همراه دررفتگی های مادرزادی مفاصل مختلف است. برای درمان صحیح و به موقع و همچنین جلوگیری از عوارض، تشخیص به موقع این بیماری لازم و ضروری است. این مطالعه ۱۰ مورد بیمار مبتلا به سندرم لارسن را تحت مطالعه قرار داده و علائم بالینی و رادیولوژیک آنها را بررسی می نماید.
معرفی بیماران: در ۱۰ بیمار بررسی شده ۶ بیمار مرد و ۴ بیمار زن بودند. کمترین و بیشترین سن در زمان مراجعه به ترتیب ۳ سال و ۵۱ سال بود. نکته قابل توجه حضور هیپر تلوریسم و مسطح شدن بینی در هر ۱۰ بیمار مورد بررسی بوده است. در ناحیه ستون فقرات در ۶ مورد اول Spina bifida مشهود بود. در مفصل هیپ نیز در ۸ مورد دررفتگی مفصل هیپ وجود داشت. نکته قابل توجه حضور High Riding DDH در یک خانم ۴۶ ساله و نیمه دررفتگی دو طرفه سر فمور در یک آقای ۵۱ ساله بود که هیچ یک از درد زیاد شکایت نداشتند. دو بیمار دررفتگی زانوی فراموش شده ( Neglected ) داشتند که در هر دو حرکات و فعالیت روزانه قابل قبول گزارش شد. در ۱۰ بیمار بررسی شده در ۹ بیمار دررفتگی زانو وجود داشت و تنها در ۱ مورد دررفتگی زانو دیده نشد. در اندام فوقانی، در ۸ بیمار دررفتگی خلفی سر رادیوس یافت شد. در یک پسر ۵ ساله نیز، دفورمیتی در فیز تحتانی استخوان بازو کشف شد. در دست هر ۱۰ بیمار گزارش شده، دفورمیتی قاعده متاکارپ دوم (اپی فیز دو تایی در ناحیه متاکارپ دوم) وجود داشت.
نتیجهگیری: با توجه به درگیری چند مفصلی در این سندرم، معاینه دقیق مفاصل الزامی است. اولویت بندی و مدیریت درگیریها به صورت چند مرحلهای توصیه میشود.
دکتر مریم کاشانیان، دکتر زهرا ضامن، دکتر عبدالرضا خورشیدی فر،
جلد ۱۹، شماره ۱۰۳ - ( ۱۰-۱۳۹۱ )
چکیده
زمینه و هدف : موربیدیتی در نوزادانی که پره ترم متولد شده اند بیشتر از نوزادان ترم است. در مطالعات انجام شده بر روی TNG نشان می دهد که TNG بر میزان کنترل زایمان پره ترم Preterm labor) ) موثر بوده است، ولی مطالعهای مبنی بر مقایسه آن با Nifedipin طرح ریزی نشده است.
روش کار : مطالعه به صورت کارآزمایی بالینی ( IRCT: ۲۰۱۱۰۸۲۶۲۶۲۴NB ) انجام شد. افراد به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند که به یک گروه Nifedepin داده شد و به گروه دیگر برچسب پوستی TNG و فشارخون و انقباضات هر کدام از افراد در فواصل مشخص کنترل شد.
یافتهها: در ۴۱ بیمار (۶۸,۳%) از گروه اول (نیفدیپین) زایمان برای ۴۸ ساعت به تاخیر افتاد، در گروه دوم این میزان در ۵۲ بیمار(۸۶.۷%) دیده شد، میان دو گروه اختلاف آماری معناداری دیده شد (۰.۰۱۶= p ). در ۳۷ بیمار(۶۱.۷%) از گروه اول (نیفدیپین) زایمان برای ۷ روز به تاخیر افتاد، در گروه دوم این میزان در ۴۷ بیمار (۷۸.۳%) دیده شد؛ میان دو گروه اختلاف آماری معناداری دیده شد (۰.۰۴۶= p ).
نتیجهگیری : برچسب های پوستی نیتروگلیسرین یک داروی موثر، مناسب و با عوارض کمتر نسبت به داروی نیفدپین در پیشگیری از زایمان زودرس می باشد .
دکتر سید علی جواد موسوی، دکتر سید محمد صمدانی فرد، دکتر اسماعیل قاسمی پاشاکلایی، دکتر میلاد رشیدبیگی،
جلد ۲۰، شماره ۱۰۸ - ( ۳-۱۳۹۲ )
چکیده
زمینه و هدف : سندروم متابولیک ( Metaboloc Syndrome=MetS ) نوعی اختلال فیزیولوژیک و بیوشیمیایی است که با دیابت یا افزایش قند خون ناشتا، چاقی مرکزی، اختلالات سطح پلاسمایی تری گلیسرید و کلسترول و نیز افزایش فشار خون همراه می باشد. برخی نظریه های جدید نشان داده اند که بروز این سندروم در مبتلایان به بیماری های ریوی نظیر برونشیت مزمن و بیماری مزمن انسدادی ریه ( COPD= Chronic Obstructive Pulmonary Disease ) بیشتر از جمعیت عادی است. در این مطالعه قصد داریم تا به بررسی شیوع سندروم متابولیک در مبتلایان به COPD و برونشیت مزمن در یک نمونه ایرانی بپردازیم.
روش کار : در این مطالعه مقطعی، ۲۰۴ بیمار مبتلا به COPD و برونشیت مزمن مراجعه کننده به درمانگاه ریه بیمارستان حضرت رسول اکرم تهران از نظر ابتلا به سندروم متابولیک بررسی شدند.سطح خونی چربی های خون ( TG و HDL )، سطح CRP ، مصرف سیگار و سطح FBS ارزیابی و ارتباط آن با ابتلا به سندروم متابولیک سنجیده شد.
یافته ها: شیوع سندروم متابولیک در جمعیت مبتلایان به عوارض ریوی ۴۸% بود. سن بیماران (۰,۰۰۳ = P )، چاقی شکمی (۰.۰۰۱ > P )، FBS بالا (۰.۰۴ = P )، TG بالا (۰.۰۰۱ > P ) و CRP مثبت (۰.۰۰۴ = P ) به عنوان متغیرهای مرتبط با MetS ) شناخته شدند.
نتیجه گیری : فراوانی سندروم متابولیک در جمعیت مبتلا به COPD و برونشیت مزمن بیش تر از سایرین است. به نظر می رسد، سن و فرآیندهای التهابی، مهم ترین مکانیسم های دخیل در بروز این سندروم باشند.
مریم کدیور، سمانه رشیدی، آزاده جولایی، سهیلا دبیران،
جلد ۲۳، شماره ۱۴۳ - ( ۲-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک، التهاب گرانولوماتوز اولیه پستان بدون ارتباط با علل ثانویه زمینه ساز است. گرچه در کل دنیا بیماری نادری است اما بنظر می رسد در کشور ما، ایران شیوع بالاتری داشته باشد. مطالعه حاضر،فراوانی و علل زمینه ساز این بیماری را در یک مطالعه چند مرکزی بررسی کرده است.
روش کار: در این مطالعه بررسی موارد(case series) ، ۱۱۵ بیمار با تشخیص ماستیت گرانولوماتوز ازمهر ماه ۱۳۸۸ تا شهریور ماه ۱۳۹۳ بررسی گردید. نمونههای تمامی بیماران با روشهای گرم ، پریودیک اسید شیفت و اسید فاست رنگ آمیزی شد. همچنین حضور ژنوم مایکوباکتریوم توبرکلوزیس با تکنیک PCR مورد بررسی قرار گرفت. تمامی بیماران پرسشنامه هایی حاوی اطلاعات اولیه و نیز سوالاتی در مورد علل زمینه ساز احتمالی، علائم اولیه بیماری و درمان انجام شده را تکمیل کردند.یافته ها:از مجموع ۱۱۵بیمار ،۳(۶/۲%) بیمار با تشخیص التهاب گرانولوماتوز ثانویه به دیابت و ۱۱۲(%۴/۹۷)بیمار با تشخیص التهاب گرانولوماتوز اولیه یا ایدیوپاتیک در این دوره ۵ ساله مشاهده شد. تمامی بیماران مبتلا به التهاب گرانولوماتوز اولیه پستان متاهل و سابقه بارداری با میانه ۲ کودک وجود داشت وهمه بجز یک بیمار سابقه شیردهی را ذکر می نمودند.در پروتکل های درمانی مختلف استفاده شده، تنها ۱۱(%۲/۹) بیمار عود علائم را تجربه کردند.
نتیجه گیری:حضور ۱۱۲بیماردر دوره۵ ساله در۳ بیمارستان تاییدی بر شیوع بالای ماستیت گرانولوماتوز ایدیوپاتیک در زنان ایرانی در سنین باروری است.با توجه به وجود سابقه باروری و شیردهی در تقریبا تمامی بیماران نقش اتیولوژیک این عوامل برجسته می گردد.علی رغم استفاده از رژیم های درمانی مختلف در مطالعه حاضر، میزان کلی عود در بیماران ۹%بوده است .
محسن رشید شیخ احمد، فروغ سنجریان، فرزانه صابونی،
جلد ۲۳، شماره ۱۴۸ - ( ۷-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: سرطان معده و تومورهای مغزی سالانه باعث مرگ بیش از هزاران نفر در دنیا میشوند. گیاه سیاهدانه گونه N. sativa بهواسطه داشتن ترکیبات فعال مانند تایموکویینون میتواند باعث مهار رشد این سلولها شود. هدف از این مطالعه بررسی مهار رشد رده سلولی سرطانی معده و استروسایتوما توسط عصاره گرفته شده از سیاهدانه گونه N. sativa و N. arvensis و مقایسه این دو عصاره ازلحاظ کشندگی این سلولها بود.
روش کار: در این مطالعه دو رده سلولی سرطانی معده (AGS) و استروسایتوما (AST) پس از کشت، با غلظتهای مختلف از عصاره الکلی سیاهدانه جنس N. sativa و N. arvensis به مدت ۲۴ ساعت تیمار شده و سپس تأثیرات این عصاره ازلحاظ سمیت و کشندگی توسط تست MTT(۳-(۴,۵-dimethylthiazolyl-۲)-۲,۵-diphenyltetrazolium bromide) بررسی شد. تمامی تستهای انجام شده به صورت جداگانه و در سه تکرار سهتایی انجام شد.
یافتهها: براساس یافتهها، عصاره الکلی گیاه سیاهدانه N. sativa سمیت بالاتری برای سلولهای سرطانی نسبت به عصاره N. arvensis داشت و این تفاوت سمیت در سلولهای استروسایتوما بیشتر قابل مشاهده بود. از طرفی کشندگی این عصارهها در مقدارهای بالا وابسته به مقدار نبوده و همه تقریباًَ به یک نسبت سلولها را از بین بردند.
نتیجهگیری: بر اساس نتایج این مطالعه، هر دو عصاره مربوط به گونههای N.sativa و N.arvensis اثر سمییت را بر روی رده سلولهای سرطانی مورد مطالعه نشان دادند.
خسرو رشید، احمد بیات،
جلد ۲۶، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۸ )
چکیده
زمینه و هدف: امروزه در حوزهی روانشناسی و روانپزشکی داشتن ابزارهای کارآمد برای سنجش و ارزیابی دقیق اهمیت زیادی دارد. هدف این پژوهش ساخت، اعتباریابی و شناسایی ساختار عاملی مقیاس ۲۴ گویهای انعطافپذیری هیجانی بود.
روش کار: این پژوهش به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. ۲۴۰ نفر از مراجعان به مراکز بهداشتی و درمانی شهر همدان به شیوهی نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و پرسشنامهی بهزیستی روانشناختی ریف و مقیاس پژوهشگرساختهی انعطافپذیری هیجانی را تکمیل کردند. دادهها به کمک SPSS و LISREL و به روش ضریب همبستگی، تحلیل عاملی اکتشافی و تحلیل عاملی تأییدی تجزیه و تحلیل شد. شاخص روایی محتوایی (۹۱۶/۰ = CVI) به کمک ۴ نفر از متخصصان محاسبه شد.
یافتهها: تحلیل عاملی نشان داد که ۳ عامل با مقدار ویژهی بالاتر از یک توانستهاند ۷۱۶/۷۵ درصد از واریانس گویهها را تبیین کنند. ماتریس چرخشیافتهی دادهها نیز نشان داد که همهی گویهها مؤثرند. نتایج تحلیل عاملی تأییدی نشان داد که شاخص برازش مدل قابل قبول است. ضریب آلفای کرونباخ برای کل مقیاس ۸۶۶/۰ و برای هر یک از عوامل تنظیم هیجان مثبت، تنظیم هیجان منفی، و ارتباط هیجانی به ترتیب ۸۳۴/۰، ۷۶۱/۰، و ۶۴۱/۰ به دست آمد.
نتیجهگیری: پس میتوان گفت که مقیاس ۲۴ گویهای انعطافپذیری هیجانی از نظر اعتبار و ساختار عاملی، ابزار مطلوبی جهت استفاده در حوزههای گوناگون آموزشی، پژوهشی و بالینی است. کاربرد این ابزار به کلیهی متخصصان، دانشجویان و پژوهشگران حوزهی روانشناسی و روانپزشکی پیشنهاد میگردد.
سپیده تشکری، داود خورشیدی،
جلد ۲۷، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
زمینه و هدف: فعالیت ورزشی شدید و وامانده ساز سبب استرس اکسیداتیو و آسیب سلولی میشود. هدف از انجام این مطالعه بررسی تاثیر مکمل سازی کوتاه مدت جینسنگ بر مارکرهای بیوشیمیایی آسیب سلولی پس از ورزش بی هوازی شدید در دختران جوان بود.
روش کار: در این مطالعه نیمه تجربی ۲۰ دانشجوی دختر فعال با میانگین سن ۷/۳ ±۸۵/۲۲ سال به طور تصادفی در دو گروه تجربی (۱۰n=) و کنترل (۱۰=n) قرار گرفتند. آزمودنی های گروه تجربی و کنترل به ترتیب روزانه دو عدد کپسول جینسنگ (۱۰۳۶ میلی گرم) یا دارونما را به مدت یک هفته مصرف کردند. همه آزمودنیها پس از دوره مکمل سازی در یک آزمون بی هوازی شدید (رست) شرکت کردند. سطوح لاکتات، لاکتات دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز در سه مرحله پایه، پس از مکمل گیری و بلافاصله پس از آزمون ورزشی اندازه گیری شدند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیریهای مکرر انجام شد.
یافتهها: سطوح لاکتات، لاکتات دهیدروژناز و آسپارتات آمینوترانسفراز پس از آزمون ورزشی در هر دو گروه افزایش معنیداری داشتند (۰۵/۰p<). با این حال پس از آزمون تفاوت معنیداری در میزان لاکتات خون (۳۵/۰p=)، لاکتات دهیدروژناز (۱۴/۰p=) و آسپارتات آمینوترانسفراز (۴۷/۰p=) بین دو گروه تجربی و کنترل وجود نداشت.
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه میتوان نتیجهگیری کرد که مکمل سازی کوتاه مدت جینسنگ بر مارکرهای بیوشیمیایی آسیب سلولی پس از ورزش بی هوازی شدید تاثیری ندارد.