زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس(MS=Multiple sclerosis)، شایعترین بیماری دمیلیناتیو سیستم عصبی مرکزی و علت شایع ناتوانی در جوانان میباشد. تفاوتهایی که در سیر بالینــی، انواع کلینیکی، پراکندگی جغرافیایی، پاسخدهی به درمان و شیوع جنسی بیماری دیده میشود، دال بر وجود نقش عوامل مختلف و چندگانه در بروز این بیماری میباشد. یکی از فاکتورهای مهم در سیر بیماری MS، شیوع جنسی آن و تغییراتی است که به موازات نوسانات هورمونهای جنسی در شدت حملات و علایم بیماری دیده میشود. تمامی این شواهد بیانگر نقش احتمالی هورمونهای جنسی در بیماری MS است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات درمانی هورمونهای جنسی در سیر نوع عودکننده- بهبودیابنده MS و مقایسه آن با درمان معمول با اینترفرون صورت گرفت. روش بررسی: مطالعه به روش هم گروهی(Cohort) انجام شد. برای این منظور، نهایتاً 39 بیمار زن که بر اساس معیارهای مک دونالد مبتلا به Relapsing/Remitting MS(RRMS) بودند، در مدت 32 ماه (از دی ماه 1380 تا مردادماه 1383) مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران در 4 گروه قابل تقسیم بودند: گروه A، شامل 11 بیمار که اینترفرون و هورمون جنسی را به صورت توام مصرف میکردند، گروه B، شامل 12 بیمار که فقط اینترفرون مصرف میکردند، گروه C، شامل 6 بیمار که فقط هورمون جنسی مصرف میکردند و گروه D(شاهد)، شامل 10 بیمار که اینترفرون و هورمون جنسی مصرف نکردند. در ابتدا و انتهای مطالعه، میزان ناتوانی بیماران بر اساس جدول EDSS(Expanded disability status scale)، تعداد حملات و متغیرهای دموگرافیک در فرمهای جمعآوری اطلاعات، ثبت و توسط نرمافزار آماری(version 11.5)SPSS آنالیز گردیدنــد. در آنالیــز دادههــا از شاخصهای توصیفی و تستهای K.S، Paired T Test، Kruskal-Wallis، Mann-Whitney U و Correlation استفاده شد. یافتهها: میانگین سنی بیماران 36/ 28 سال(36/8 SD=) بود که 9 نفر، مجرد و 30 نفر، ازدواج کرده بودند. بیشترین و کمترین میانگین تعداد حملات به ترتیب در گروههای D(5/2 حمله) و A(36/1 حمله) دیده شد. درآنالیز تحلیلی نیز ارتباط آماری معنیداری بین تعداد حملات و دریافت هورمون جنسی بدست آمد(013/0 P=). همچنین نتایج، نشان دهنده وجود اختلاف آماری معنیدار بین EDSS قبل و بعد از درمان(000/0 P= ) و نیز بین تغییرات EDSS با مصرف هورمون جنسی (019/0 P=) بود. این در حالی است که درمان با اینترفرون فقط با تعداد حملات ارتباط آماری معنیداری داشت(033/0 P=) و با تغییرات EDSS ارتباطی نداشت(32/0 P=). نتیجهگیری: مطالعات مختلف، نتایج متناقضی را در مورد اثرات هورمون درمانی بر سیر بیماری MS نشان دادهاند. در صورتی که نتایج مطالعه حاضر، مطرح کننده نقش هورمونهای جنسی در بیماری MS است و میتوان گفت برقراری سطح بالای هورمونهای جنسی بویژه استروژن(مانند زمان بارداری)، در کاهش حملات موثر است، ضمن آن که تجویز همزمان هورمونهای جنسی و اینترفرون میتواند منجر به کاهش میزان ناتوانی و کاستن از تعداد حملات شود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |