جلد 14، شماره 56 - ( 8-1386 )                   جلد 14 شماره 56 صفحات 164-157 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:

Motamed, M, Fereshte Nejad S, Khaleghi Panah, M. The Comparison of Sex Hormones and Interferon's Impacts on the Number of Relapses and the Progression of Disability in Relapsing-Remitting Multiple Sclerosis(RRMS). RJMS 2007; 14 (56) :157-164
URL: http://rjms.iums.ac.ir/article-1-785-fa.html
معتمد محمدرضا، فرشته‌نژاد سیدمحمد، خالقی‌پناه مهسان. مقایسه اثرات هورمون‌های جنسی و اینترفرون در بروز حملات و شدت ناتوانی در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس عود کننده – بهبود یابنده(RRMS) . مجله علوم پزشکی رازی. 1386; 14 (56) :157-164

URL: http://rjms.iums.ac.ir/article-1-785-fa.html


چکیده:   (10224 مشاهده)

    زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس(MS=Multiple sclerosis)، شایع‌ترین بیماری دمیلیناتیو سیستم عصبی مرکزی و علت شایع ناتوانی در جوانان می‌باشد. تفاوت‌هایی که در سیر بالینــی، انواع کلینیکی، پراکندگی جغرافیایی، پاسخ‌دهی به درمان و شیوع جنسی بیماری دیده می‌شود، دال بر وجود نقش عوامل مختلف و چندگانه در بروز این بیماری می‌باشد. یکی از فاکتورهای مهم در سیر بیماری MS، شیوع جنسی آن و تغییراتی است که به موازات نوسانات هورمون‌های جنسی در شدت حملات و علایم بیماری دیده می‌شود. تمامی این شواهد بیانگر نقش احتمالی هورمون‌های جنسی در بیماری MS است. این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات درمانی هورمون‌های جنسی در سیر نوع عودکننده- بهبودیابنده MS و مقایسه آن با درمان معمول با اینترفرون صورت گرفت. روش بررسی: مطالعه به روش هم گروهی(Cohort) انجام شد. برای این منظور، نهایتاً 39 بیمار زن که بر اساس معیارهای مک دونالد مبتلا به Relapsing/Remitting MS(RRMS) بودند، در مدت 32 ماه (از دی ماه 1380 تا مردادماه 1383) مورد مطالعه قرار گرفتند. بیماران در 4 گروه قابل تقسیم بودند: گروه A، شامل 11 بیمار که اینترفرون و هورمون جنسی را به صورت توام مصرف می‌کردند، گروه B، شامل 12 بیمار که فقط اینترفرون مصرف می‌کردند، گروه C، شامل 6 بیمار که فقط هورمون جنسی مصرف می‌کردند و گروه D(شاهد)، شامل 10 بیمار که اینترفرون و هورمون جنسی مصرف نکردند. در ابتدا و انتهای مطالعه، میزان ناتوانی بیماران بر اساس جدول EDSS(Expanded disability status scale)، تعداد حملات و متغیرهای دموگرافیک در فرم‌های جمع‌آوری اطلاعات، ثبت و توسط نرم‌افزار آماری(version 11.5)SPSS آنالیز گردیدنــد. در آنالیــز داده‌هــا از شاخص‌های توصیفی و تستهای K.S، Paired T Test، Kruskal-Wallis، Mann-Whitney U و Correlation استفاده شد. یافته‌ها: میانگین سنی بیماران 36/ 28 سال(36/8 SD=) بود که 9 نفر، مجرد و 30 نفر، ازدواج کرده بودند. بیش‌ترین و کمترین میانگین تعداد حملات به ترتیب در گروه‌های D(5/2 حمله) و A(36/1 حمله) دیده شد. درآنالیز تحلیلی نیز ارتباط آماری معنی‌داری بین تعداد حملات و دریافت هورمون جنسی بدست آمد(013/0 P=). همچنین نتایج، نشان دهنده وجود اختلاف آماری معنی‌دار بین EDSS قبل و بعد از درمان(000/0 P= ) و نیز بین تغییرات EDSS با مصرف هورمون جنسی (019/0 P=) بود. این در حالی است که درمان با اینترفرون فقط با تعداد حملات ارتباط آماری معنی‌داری داشت(033/0 P=) و با تغییرات EDSS ارتباطی نداشت(32/0 P=). نتیجه‌گیری: مطالعات مختلف، نتایج متناقضی را در مورد اثرات هورمون درمانی بر سیر بیماری MS نشان داده‌اند. در صورتی که نتایج مطالعه حاضر، مطرح کننده نقش هورمون‌های جنسی در بیماری M‏S است و می‌توان گفت برقراری سطح بالای هورمون‌های جنسی بویژه استروژن(مانند زمان بارداری)، در کاهش حملات موثر است، ضمن آن که تجویز همزمان هورمون‌های جنسی و اینترفرون می‌تواند منجر به کاهش میزان ناتوانی و کاستن از تعداد حملات شود.

متن کامل [PDF 285 kb]   (4001 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي | موضوع مقاله: مغز و اعصاب

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مجله علوم پزشکی رازی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Razi Journal of Medical Sciences

Designed & Developed by : Yektaweb