OTHERS_CITABLE
اندازهگیری سطح عنصر سلنیوم در خون بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در شهر اصفهان
زمینه و هدف: بیماری مولتیپل اسکلروزیس (ام - اس) یک بیماری خود ایمنی، التهابی و مزمن است که به صورت ضایعات عصبی یا میلین تخریب شده در جسم سفید مغز، طناب نخاعی و اعصاب بینایی بروز میکند. این بیماری نیز مانند سایر بیماریهای خود ایمنی در میان خانمها و در سنین جوانی شیوع بیشتری دارد به طوری که بیشترین افراد مبتلا به آن خانمها و جوانان میباشند. این بیماری در آقایان معمولاً در سنین بالاتر بروز پیدا میکند و در مراحل پیشرفته تشخیص داده میشود. از طرفی اصفهان یکی از مناطق پر خطر در زمینهی ابتلا به این بیماری گزارش شده است. در بسیاری از تحقیقات انجام شده ارتباط بین این بیماری با فلزاتی نظیر روی، مس و آهن بررسی شده است. محققان و پژوهشگران بیماریهای خاص، غلظت عناصر بدن این بیماران را با استفاده از نمونه های خونی یا مایع نخاعی پیگیری کردهاند؛ لذا در این مطالعه سعی بر آن شد تا با استفاده از نمونههای خونی، ارتباط بین تعدادی از عناصر سنگین و این بیماری و نیز ارتباط برخی از عناصر شاخص موجود در منطقه اصفهان با این بیماری بررسی شود.
روش کار: جهت تعیین سطح عنصر سلنیوم خون بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس، از 58 بیمار و با همکاری بخش ام - اس بیمارستان آیت الله کاشانی اصفهان و به شکل کاملاً تصادفی در مدت چهار هفته نمونه های خونی تهیه و توسط روش فعال سازی نوترونی و با استفاده از روش آماری SPSS و آزمون تی مورد بررسی قرار گرفتند.
یافتهها: براساس نتایج به دست آمده در این تحقیق و همچنین دیگر پژوهشهای انجام شده احتمال کمبود میزان سلنیوم در خون بیماران ام - اس نسبت به میزان نرمال آن زیاد بود.
نتیجهگیری: هر گونه انحراف سلنیوم از میزان طبیعی میتواند یکی از عوامل مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس باشد یا حداقل ممکن است در اینکه یک بیمار چه نوع مولتیپل اسکلروزیس را دارد، نقش داشته باشد.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3917-fa.pdf
2015-09-08
1
8
مولتیپل اسکلروزیس
اصفهان
سلنیوم
خون
روش فعال سازی نوترونی
Measurement of selenium level in blood of residents of Isfahan affected by multiple sclerosis
Background: Multiple Sclerosis (MS) is an autoimmune disease, resulting in chronic inflammatory lesion of the nerve or destruction of myelin, the white substance of the brain, spinal cord and optic nerves. This disease, like other autoimmune diseases are more common among young women in a way that most young people are affected with it. The disease affects older aged men in and is diagnosed in advanced stages. However, Isfahan has been reported as one of the high risk areas in this disease. In many studies the relation between this disease with metals such as zinc, copper and iron has been investigated. Researchers studying particular diseases have detected body element concentrations in these patients using blood or spinal fluid samples. The present study is an attempt to use the blood samples to investigate the relationship between the blood concentration of heavy metals in Isfahan area and their correlation with MS disease.
Methods: To determine the selenium element level in blood of patients with MS, blood samples were obtained from 58 patients with the collaboration of MS department of Isfahan Ayatollah Kashani Hospital randomly within four weeks and were analyzed by neutron activation analysis method using t-test.
Results: The results showed that selenium in the blood of MS patients are lower level than normal.
Conclusion: Any deviation from the normal level of selenium can be one of the causes of multiple sclerosis, or at least it may play role in what kind of MS a patient could have.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3917-en.pdf
2015-09-08
1
8
Multiple sclerosis
Isfahan
Selenium
Blood
Neutron activation method
mnnasrabadi@ast.ui.ac.ir
1
AUTHOR
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
تأثیر تمرین استقامتی و مقاومتی دایرهای بر سطوح سرمی سوپراکسید دیسموتاز و پروتئین شوک گرمایی 70 سرمی دانشجویان مرد غیرفعال
زمینه و هدف: برنامه های تمرینی مختلف منجر به تغییرات و سازگاریهای متفاوتی در سیستمهای فیزیولوژیک میشود. بنابراین هدف از انجام تحقیق حاضر تعیین تأثیر چهار هفته تمرین استقامتی و مقاومتی دایره ای بر سطوح سرمی سوپراکسیددیسموتاز و پروتئین شوکگرمایی70 دانشجویان مرد غیرفعال بود.
روش کار: تحقیق حاضر از نوع نیمه تجربی با طرح پیشآزمون- پسآزمون بود که 24 مرد غیرفعال (میانگین سنی 3/4±67/22، وزن 8/14±95/69 کیلوگرم و شاخص توده بدن 7/3±68/23 کیلوگرم بر مترمربع) بهصورت تصادفی با هشت فرد در هر سه گروه استقامتی، مقاومتی و کنترل تقسیم شدند. آزمودنیهای گروههای تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته، به مدت چهار هفته تمرین مقاومتی دایره ای را با شدت 75%-65 یک تکرار بیشینه انجام دادند. آزمودنیهای گروه استقامتی نیز برنامه تمرینی استقامتی شامل 45-30 دقیقه دویدن تناوبی را با شدت 75%-65 ضربان قلب بیشینه اجرا کردند. قبل و 48 ساعت بعد از دوره تحقیق نمونه گیری خونی برای سنجش مقادیر سرمی SOD و HSP70 از آزمودنیها به عمل آمد. آزمون تحلیل واریانس یکطرفه و تعقیبی توکی برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافتهها: نتایج نشان داد که تمرین مقاومتی دایره ای موجب افزایش معنیدار سطوح SOD و HSP70 سرمی مردان غیرفعال شد (05/0>p)، اما تمرین استقامتی تأثیر معنی داری بر تغییرات SOD و HSP70 نداشت(0/05<p). علاوه بر این، در تحقیق حاضر تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد(p<0/05).
نتیجه گیری: با توجه به یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گیری کرد تغییرات HSP70 و SOD نسبت به تمرینات دایره ای مقاومتی و استقامتی ممکن است متفاوت باشد. بنابراین، در یک دوره کوتاه مدت چهار هفته ای، تمرینات مقاومتی دایره ای نسبت به تمرینات استقامتی بر این شاخصها تأثیرگذارتر بود.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3918-fa.pdf
2015-09-08
9
17
سوپر اکسید دیسموتاز
پروتئین شوک گرمایی
تمرین مقاومتی
The effect of endurance and circuit resistance training on serum superoxide dismutase and heat shock protein 70 levels in inactive college students
Background: Different training regimes cause different physiological changes and adaptations. The aim of the present study was to investigate the effects of a four-week endurance and circuit resistance training on serum superoxide dismutase (SOD) and Heat shock protein (Hsp70) levels in inactive college students.
Methods: Twenty-four inactive males (Age: 22.67±4.3 yrs, Weight: 69.95±14.8 kg, BMI: 23.68±3.7 Kg/m2) were randomly divided into three groups including: endurance training, resistance training and control. The resistance-training group performed circuit resistance training at the intensity of 65-80% 1RM, 3 days a week for 4 weeks. The endurance-training group performed 30-45 minute interval running at the intensity of %65-%80 of maximum heart rate. Before and 48 hours after experimental period blood samples were taken in order to assess serum levels of SOD and Hsp70. One-way ANOVA and Tukey post-hoc test were used to analyze the data.
Results: Circuit resistance training significantly increased serum SOD and Hsp70 levels in inactive males (p0.05). Moreover, in the present study we observed no significant difference between groups (p<0.05).
Conclusion: According to the results of the present study, it could be concluded that changes in Hsp70 and SOD levels following circuit and resistance training may be different. Therefore, in a short period of four-week, resistance training was more effective than endurance training.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3918-en.pdf
2015-09-08
9
17
Superoxide dismutase
Heat shock protein (Hsp70)
Resistance training
alireza54.barari@gmail.com
1
AUTHOR
2
AUTHOR
3
AUTHOR
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
مقایسه اثر فعالیتهای ورزشی هوازی با شدتهای متفاوت بر تغییرات فشارخون زنان میانسال
زمینه و هدف: اهمیت فعالیت بدنی و رابطه آن با کاهش بیماریهای قلبی و عروقی به خصوص پر فشارخونی را نمیتوان نادیده گرفت و فعالیت ورزشی، یکی از روشهای غیردارویی جهت درمان پرفشاری خون محسوب میشود. هدف از این پژوهش مقایسهی تأثیر دو نوع تمرین هوازی پیوسته و متناوب بر استمرار کاهش فشارخون بعد از ورزش در زنان میانسال مبتلا به فشارخون بالا بود.
روش کار: آزمودنیهای این تحقیق نیمه تجربی،20زن داوطلب دارای فشارخون بالا به صورت نمونهگیری در دسترس، گزینش و پس از تکمیل پرسشنامه به طور تصادفی به دو گروه تمرین هوازی با شدت ثابت (۱0 نفر) و شدت متغیر (۱0 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه تمرین هوازی با شدت ثابت فعالیت هوازی را پیوسته با شدت 60%حداکثر ضربان قلب انجام دادند.گروه تمرین هوازی با شدت متغیر، فعالیت را با شدت متغیر که شامل 2 دقیقه رکاب زدن با شدت 50% حداکثرضربان قلب و 1 دقیقه با70% حداکثرضربان قلب انجام دادند. ضربان قلب و فشار خون سیستولی و دیاستولی در قبل و همچنین هر 30 دقیقه به مدت 10ساعت پس از فعالیت اندازهگیری شد. با استفاده از آزمونهای تی تست مستقل و تحلیل واریانس یکطرفه با اندازهگیریهای مکرر یافتهها در سطح معنی داری 05/0 p< بررسی شدند.
یافتهها: نتایج نشان داد که یک جلسه تمرین هوازی با شدتهای ثابت و متغیر بر تغییرات میانگین فشارخون سرخرگی زنان میانسال تاثیر معناداری ندارد.
نتیجهگیری: هر چند یک جلسه تمرین هوازی با شدتهای ثابت و متغیر بر تغییرات میانگین فشارخون سرخرگی زنان میانسال تاثیر معناداری نداشت، اما کاهش میانگین فشار سرخرگی تا 10ساعت ادامه داشت که در شدت ثابت این کاهش بیشتر بوده، که نشان می دهد که فعالیت هوازی به ویژه با شدت ثابت برای بیماران پرفشارخونی میتواند موجب کاهش فشارخون آنها تا چند ساعت پس از تمرین شود.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3919-fa.pdf
2015-09-08
18
27
تمرین هوازی
شدت ثابت
شدت متغیر
فشار خون بالا
کاهش فشارخون پس از ورزش
Comparison of the effect of aerobic training exercise and different intensities on duration of post-exercise hypotension in middle-aged women
Background: Physical activity has been recognized as one of the non-pharmacological methods in the treatment of hypertensive disorders. This study aims to compare the effects of aerobic exercise performed and alternative (AI) and constant intensities (CI) in hypertensive individuals.
Methods: In this semi-experimental study, subjects were 20 hypertensive women who were asked to fill in the questionnaire before being randomly distributed into two exercise groups, CI (10 individuals) and AI (10 individuals).
The CI exercise consisted of 45 min at 60% of heart rate reserve (HRR) while the AI exercise consisted of 2 minutes exercise at 50% and 1 minute exercise at 70% of HRR. Blood pressure was monitored at each 30 min post-exercise recovery period up to 10 hours. Results were analyzed using independent T-test and ANOVA test.
Results: Results revealed that a session of aerobic exercise with CI and AI has no significant effect on variation of average mean arterial blood pressure in middle-aged women.
Conclusion: Although a session of constant and alternative intensity exercise had no significant effect on variation of average mean arterial blood pressure in middle-aged women, it led to a continual decrease in arterial blood pressure for 10 hours, which was more significant in CI exercise. As a result, aerobic exercise with CI can lower the blood pressure for a period of hours following the exercise.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3919-en.pdf
2015-09-08
18
27
Hypertension
PEH
Aerobic exercise
Constant intensity
Bahareh.pouladi@ gmail.com
1
AUTHOR
2
AUTHOR
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
استراتژیهای گفتگو در تعامل پزشک با بیمارِ
زمینه و هدف: مطالعه تعامل پزشک - بیمار از زوایای مختلف قابل ارزیابی است. تحقیق حاضر به ارزیابی این موضوع از منظر بیمارِ "رقیب" میپردازد.
روش کار: روش مورد استفاده در این تحقیق تحلیل گفتگو است که در آن 33 مشاوره از 50 مشاوره ضبط شده درمانگاهی در بیمارستان شهید فقیهی شیراز مورد تحلیل قرار گرفت. بر این اساس با روشی توصیفی- تحلیلی مبتنی بر تحلیل گفتگو به استخراج راهبردهای گفتگوی پزشک و بیمار رقیب با یکدیگر پرداخته است.
یافتهها: نتایج دادهها نشان میدهد که بیماران از چهار استراتژی تردید، پذیرش، کسب اطمینان، و چانهزنی استفاده میکنند. متناظر با هر استراتژی نیز پزشکان از استراتژیهای توجیهی/اقناعی، انذاری، قطعیت، و اگر... باید استفاده میکنند. علاوه بر این، پزشکان از سه استراتژی بازبینانه، اغماض و عبور، و دفع نیز استفاده میکنند که مبتنی بر رابطه نابرابر و اعمال یک سویه قدرت از سوی پزشک است.
نتیجهگیری: نکته مهم در این زمینه این است که هر چه تعامل بین پزشک و بیمار شفاف و مبتنی بر تعامل فعال باشد، بیمار اعتماد بیشتری به این تعامل دارد و استراتژی "پذیرش" یا تبعیت برای بیمار و "انذار" برای پزشک رقم میخورد. این استراتژی نوعی رویکرد مشارکتجویانه است که در آن بیمار و پزشک به تبادل شفاف اطلاعات میپردازند و کمک به فرآیند تشخیص و درمان به طور خاص تبعیت بیمار میکند. با توجه به تغییرات گسترده اجتماعی استفاده از رویکردهای مشارکتی در مشاورهها هم رضایت طرفین تعامل را تأمین خواهد کرد و هم باعث میشود که بیمار بیشترین نفع را از مشاوره ببرد.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3920-fa.pdf
2015-09-08
28
40
پزشک
بیمار رقیب
تعامل
استراتژی گفتگو
تبعیت
Conversation strategies in interaction between physician and \'competitor\' patient
Background: Physician – patient relationship can be evaluated from multiple angles. This study evaluates this issue from ;#39competitor;#39 patient perspective.
Methods: The method used in this research was conversation analysis in which 33 consultations from 50 clinical counseling were recorded at Shahid Faghihi Hospital and analyzed based on conversation analysis method. Accordingly, with descriptive – analytical method the conversational strategies of the physician and competitor patient with each other were extracted.
Results: Results showed that the patients used four strategies namely: uncertainty, acceptance, search certainty, and haggling. Corresponding to each strategy, physicians used the feasibility/persuasive, admonition, certainty, and if…should strategies, too. Also, physicians used other three strategies namely reviewing, ignorance and crossing, and repulsion.
Conclusion: The important point is that if the interaction between physician and patient is transparent and based on active engagement, the patient has more confidence in this relation, and ;#39acceptance;#39 strategy for patient and ;#39admonition;#39 strategy for physician is created. These strategies are the participatory approaches in which the patient and physician exchange the information and this helps in treatment process and especially helps the patient to subordinate.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3920-en.pdf
2015-09-08
28
40
Physician
Competitor patient
Interaction
Conversation strategy
Subordination
1
AUTHOR
iman@shirazu.ac.ir
2
AUTHOR
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
تحلیل بقای بیماران مبتلا به سرطان خون حاد میلوئید
زمینه و هدف:سرطان خون مربوط به بافتهای خونساز بدن است و سرطان خون حاد میلوئید (Acute Myeloid Leukemia-AML) یک نوع شایع و کشنده آن است. میزان بقای پس از تشخیص و عوامل مؤثر بر آن یکی از شاخصهای مهم ارزیابی روشهای درمانی است که مورد نظر پژوهش حاضر است.
روش کار: دادههای این مطالعه گذشتهنگر مربوط به بیماران AML بستری در بخش خون در بیمارستان ولیعصر2 (مجتمع بیمارستانی امام خمینی) از فروردین 1386 تا آخر شهریور1392 که در مجموع شامل 85 بیمار وارد مطالعه شدند و زمان مرگ بهعنوان واقعه شکست برای آنها در نظر گرفته شد. برای بررسی عوامل مؤثر بر بقای بیماران از روش کاپلان-میر و مدل مخاطره متناسب کاکس استفاده شد. کلیه محاسبات با نرمافزار SPSS21,SAS9.2 انجام شده و سطح معناداری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: از 85 بیمار بررسی شده، تعداد 46 نفر (1/54%) مرد بودند. میانگین سن در زمان تشخیص 3/41 سال و میانه زمان بقا 27/17 محاسبه شد و حادثه مرگ برای 53 نفر رخ داد. متغیرهای سن در زمان تشخیص، وضعیت تأهل، مصرف دخانیات، پیوند مغز استخوان، داشتن سابقه بیماری خاص، محل سکونت، مقاومت به درمان و متغیر فاکتورهای آزمایشگاهی همچون تعداد گلبولهای سفید و گلبولهای قرمز، متوسط هموگلوبین گلبولی، نمک، پتاسیم و کلسیم بر بقای این بیماران معنادار بودند.
نتیجهگیری: با توجه به اهمیت سرطان خون و بهویژه نوع حاد میلوئیک آن در مرگ و میر بیماران، تأکید بر متغیرهای سن در زمان تشخیص، وضعیت تأهل، مصرف دخانیات، پیوند مغز استخوان، داشتن سابقه بیماری خاص، محل سکونت و مقاومت به درمان و برخی فاکتورهای آزمایشگاهی، اهمیت زیادی در پیشآگهی مرگ بیماران خواهد داشت.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3921-fa.pdf
2015-09-08
41
48
تحلیل بقاء
مدل کاکس
سرطان خون حاد
Survival analysis of acute myeloid leukemia
Background: Blood cancer (leukemia) is the cancer of blood tissue and Acute Myeloid Leukemia (AML) is the third most prevalent type in Iran. Survival time after diagnosis and its risk factors are one of the most important indicators for assessing the treatment.
Methods: Data for this prospective study belong to Valiasr 2 (Imam Khomeini Hospital) AML patients during 2008-2013. A total of 85 patients were enrolled and death time was considered as failure event for them. Kaplan-Meier method and Cox proportional hazard model were used to identify the risk factors of patient’s survival. The SPSS v.21 and SAS v. 9.2 were used for analysis of data and ;alpha=0.05 was considered as significant level.
Results: Of 85 patients, 46 (54.1%) were male. The mean age at diagnosis time was 41.38 yr., and median survival time was 17.27, and 53 patients died. Age at diagnosis, marital status, smoking, bone marrow transplants, disease history, region, lodging and resistance to treatment, and some laboratory factors (such as the number of white blood cells and red blood cells, mean corpuscular hemoglobin, sodium, potassium and calcium) were significant on survival time of patients.
Conclusion: Because of the importance of leukemia, especially the role of AML type in mortality, an emphasis on age at diagnosis, marital status, smoking, bone marrow transplant, disease history, region and resistance to treatment and some laboratory factors are very important in the prognosis of death in patients.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3921-en.pdf
2015-09-08
41
48
Survival analysis
Cox model
Acute myeloid
1
AUTHOR
2
AUTHOR
3
AUTHOR
abiglarian@uswr.ac.ir
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
تأثیر حاد تمرینات مقاومتی واماندهساز و مصرف مقادیر مختلف کافئین بر پاسخ اینترلوکین-6
زمینه و هدف: با توجه به نتایج محدود و متناقض مربوط به اثرات حاد ترکیبات متیلگزانتینی بر پاسخهای التهابی ناشی از فعالیتبدنی، مطالعهی حاضر بهمنظور تعیین تأثیر مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین بر پاسخ اینترلوکین-6 سرمی مردان والیبالیست متعاقب انجام یک جلسه فعالیت مقاومتی واماندهساز انجام شد.
روشکار: 30 مرد والیبالیست (میانگین سن 45/1±47/21 سال، درصد چربی 11/3±47/10 درصد و شاخص تودهی بدنی 26/1±15/23 کیلوگرم بر مجذور متر) در قالب یک طرح نیمهتجربی و دوسویه کور بهطور تصادفی در سه گروه مکمل (با 6 و 9 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن کافئین) و شبهدارو (6 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم از وزن بدن دکستروز) جایگزین شدند. آزمودنیها 45 دقیقه پس از مکملدهی در یک قرارداد فعالیت مقاومتی با وزنه (شامل 7 حرکت در 3 نوبت با 80 درصد یک تکرار بیشینه تاحد واماندگی) شرکت نمودند. تغییرات شاخص التهابی (اینترلوکین-6 سرمی) طی سه مرحله (حالت پایه، 45 دقیقه بعد از مصرف مکمل (قبل از فعالیت) و بلافاصله پس از قرارداد تمرینی) اندازهگیری شد. دادههای نرمال با آزمونهای تحلیل واریانس مکرر و تعقیبی بونفرونی در سطح معنیداری 05/0 بررسی شد.
یافتهها: نتایج حاکی است که مصرف حاد مقادیر 6 و 9 میلیگرم کافئین در حالت پایه منجر به افزایش معنیدار تغییرات اینترلوکین-6 سرم میشوند (0/05;lep). بهعلاوه، مصرف هر دو مقادیر 6 و 9 میلیگرم کافئین در تعامل با فعالیت مقاومتی باعث تشدید پاسخ افزایشی شاخص التهابی در مقایسه با گروه دارونما شد (0/05;lep).
نتیجهگیری: بر اساس یافتههای پژوهش حاضر، میتوان نتیجه گرفت که مصرف حاد مقادیر مختلف کافئین در حالت پایه باعث التهاب سطح پایین (افزایش اینترلوکین-6 سرمی) شده و همچنین توانایی لازم جهت تعدیل پاسخ شاخص التهابی مردان والیبالیست ناشی از انجام یک جلسه فعالیت مقاومتی واماندهساز را ندارد.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3922-fa.pdf
2015-09-08
49
58
اینترلوکین-6
کافئین
تمرینات حاد مقاومتی
The acute effects of exhaustive resistance training and different dosages of caffeine intake on IL-6 response
Background: Based on the limited and inconsistent results about the effects of acute methylxanthine component on exercise-induced inflammatory response, the present study was conducted to identify the effect of acute different doses of caffeine intake on serum interleukin-6 (IL-6) response in male volleyball players following one-session of exhaustive resistance exercise.
Methods: Thirty male volleyball players (aged 21.47±1.45 years, fat 10.47±3.11%, and BMI 23.15±1.26 kg.m2) in a quasi-experimental, randomized and double-blind design were allocated equally into three randomized groups: supplement groups (Caffeine intake: 6 or 9 mg.kg-1) and placebo group (Dextrose intake: 6 mg.kg-1). About 45 min after the supplementation subjects were participated in a one-session resistance weight-exercise (7 stations in 3 sets per station with 80% of one repetition maximum until exhaustive). Changes in inflammatory index (serum IL-6) were determined in three phases (baseline, 45 min after the supplementation (before exercise) and immediately post-exercise protocol).The normal data were analyzed by repeated measure ANOVA and Bonferroni at ;alpha;le0.05.
Results: The results show that the acute ingested caffeine doses of 6 and 9 mg-1 has significant effect (p;le0.05) on the basal changes in serum IL-6. Moreover, both ingested caffeine dosages of 6 and 9 mg-1 in interaction with the resistance exercise worsened the inflammatory indices as compared to placebo group (p;le0.05).
Conclusion: Based on the present results, it can be concluded that acute different doses of caffeine intake at baseline induces low grade inflammation (increase in the serum IL-6) and also cannot decrease the undesirable inflammatory indices response induced by one-session of resistance exercise in male volleyball players.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3922-en.pdf
2015-09-08
49
58
Interleukin-6
Caffeine
Acute resistance training
1
AUTHOR
2
AUTHOR
ali.zarghami64@gmail.com
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
کلونسازی، بیان و تخلیص پروتئین اینتگراز ویروس HIV و بررسی آنتیژنیسیته آن
زمینه و هدف: ارتقاء روشهای تشخیصی جهت شناسایی افراد آلوده به HIV، یکی از راههای مقابله با انتشار ویروس بهشمار میرود. بهدلیل بالابودن میزان موتاسیون در این ویروس، لازم است تا برای راهاندازی روشهای ایمنواسی تشخیصی از پروتئینهای محافظتشده، استفاده شود. بهدلیل آنکه پروتئین اینتگراز یکی از محافظتشدهترین پروتئینهای HIV است، آنتیژن مناسبی برای این منظور بهشمار میرود. در این مطالعه ضمن کلونسازی و تخلیص این پروتئین، ایمنوژنیسیته آن نیز مورد بررسی قرار گرفته است.
روش کار: ژن اینتگراز در وکتور بیانی pET28a کلون گردید. پلاسمید نوترکیب حاصله به باکتری E.coli انتقال یافته و بیان پروتئین با استفاده از IPTG القاء شد. بررسی ایمنوژنیسیته پروتئین بیانشده با تکنیک وسترنبلات صورت گرفت. تخلیص پروتئین با استفاده از کروماتوگرافی میل ترکیبی با رزینهای Ni-NTA انجام پذیرفت.
یافتهها: القاء باکتریهای ترانسفرمشده با IPTG به بیان پروتئین اینتگراز منجر گردید و به این ترتیب پس از بهینهسازی شرایط بیان، حدود 40 درصد پروتئینهای باکتریایی به پروتئین نوترکیب مورد نظر اختصاص پیدا کرد. انجام وسترن بلات نشاندهنده واکنش ایمنی اختصاصی با سرم افراد آلوده به HIV بود. بهازاء هر یک لیتر کشت باکتری، 75 میلیگرم اینتگراز تخلیص گردید.
نتیجهگیری: پروتئین تولیدشده بهواسطه حفظ خاصیت آنتیژنیک خود، قابلیت بهکارگیری در روشهای تشخیصی ایمنواسی را دارد. با استفاده از بهینهسازی شرایط کشت و بیان پروتئین میتوان به باکتریهای نوترکیبی دست یافت که تولید پروتئین در آنها با بازده بالایی صورت میپذیرد و بنابراین امکان استفاده از آنها در اهداف صنعتی وجود خواهد داشت.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3923-fa.pdf
2015-09-08
59
67
Cloning, expression and purification of HIV integrase and evaluation of its antigenicity
Background: Improving the performance of HIV diagnosis assays is one of the most important ways to reduce HIV transmission. Because of the high mutation rate of HIV, it is critical to use the conserved proteins to develop diagnostic immunoassay methods. Because integrase is one of the most conserved proteins of HIV, it may be a good target for this purpose. In this paper cloning, purification and immunogenicity evaluation of integrase are studied.
Methods: Integrase coding sequence was cloned in pET28a expression vector. After transformation of recombinant plasmid to E. coli, protein expression was induced by IPTG. Immunogenicity of recombinant integrase was evaluated by western blotting. The protein was purified by Ni-NTA affinity chromatography.
Results: Induction by IPTG leads to expression of integrase. The expression level after optimization of conditions was about 40% of total proteins of E. coli. Western blotting showed specific immunoreactivity of recombinant integrase to HIV infected sera. The yield of produced protein was 75 mg per one liter of bacterial culture.
Conclusion: The produced protein retains antigenic properties and can be used in diagnostic immunoassay methods. Optimization of culture and protein expression conditions results in recombinant bacteria producing high yields of protein which may be used in industrial purposes.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3923-en.pdf
2015-09-08
59
67
Human immunodeficiency virus
Integrase
Immunoassay
1
AUTHOR
2
AUTHOR
3
AUTHOR
4
AUTHOR
khabiri@pasteur.ac.ir
5
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
دیدگاه دانشجویان تحصیلات تکمیلی نسبت به خودکارآمدی پژوهشی
زمینه و هدف: باورهای پژوهشی دانشجویان تأثیر مهمی در انجام یا اجتناب از تحقیق دارد. هدف این مطالعه مقایسه دیدگاههای دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی نسبت به خودکارآمدی پژوهشی بود.
روش کار: این مطالعه توصیفی- مقطعی در سال 1392 در 140 نفر از دانشجویان مقاطع کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش نمونهگیری تصادفی ساده انجام شد. حجم نمونه به وسیله مطالعه مقدماتی و محاسبه واریانس نمونه تعیین شد. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه خودایفا و استاندارد شده خودکارآمدی پژوهشی بود. تجزیه تحلیل آماری دادهها با استفاده از نرم افزار 17SPSS- و آزمون آماریT مستقل برای مقایسه 7 آیتم در پرسش نامه خودکارآمدی پژوهشی شامل موارد آماری و تحلیلی، مفهوم پردازی، روش و اجرا، پژوهش کیفی، گزارش نویسی، مهارتها و تبحرها و اخلاق در دانشجویان ذکر شده انجام گردید.
یافتهها: اختلاف معنیداری در مقایسه دیدگاههای دانشجویان کارشناسی ارشد و دکترای تخصصی در مقیاسهای خودکارآمدی آماری و تحلیلی، مفهوم پردازی، روش و اجرا، پژوهش کیفی، گزارش نویسی و مهارتها و تبحرها مشاهده شد (001/0 p< و 008/0p=). ولی اختلاف معنیداری در مقیاس اخلاق در آنها مشاهده نشد (176/0p=).
نتیجهگیری: دانشجویان دکترای تخصصی در مقایسه با دانشجویان کارشناسی ارشد دیدگاه مثبتتری نسبت به خودکارآمدی پژوهشی داشتند.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3924-fa.pdf
2015-09-08
68
75
خودکارآمدی
پژوهش
دانشجو
Post graduate students’ viewpoint on research self-efficacy
Background: Students’ research belief has important influence on their avoiding or doing an investigation. The aim of this study was the comparison of MSc and PhD students’ viewpoints in regard to research self-efficacy.
Methods: This descriptive-cross sectional study was conducted in 2013 on 140 MSc and PhD students in Tehran University of Medical Sciences, using simple random sampling. Sample size was determined by a pilot study and calculating sample variance. Data collection tool was standardized self-administered research self-efficacy questionnaire. Statistical analysis of data was done by using SPSS- 17 software as well as independent T-test for comparison. The 7 items of the questionnaire included statistical and analytical, conceptualization, method and implementation, qualitative research, writing report, skills and proficiency and ethics.
Results: Significant difference was observed between MSc and PhD students’ viewpoints regarding statistical and analytical, conceptualization, method and implementation, qualitative research, report writing and skills and proficiencies of self-efficacy scales (p=0.008, p<0.001). But no significant difference was observed in ethics scales (p=0.176).
Conclusion: PhD students as compared to Msc students had more positive viewpoint in regard to research self-efficacy.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3924-en.pdf
2015-09-08
68
75
Self-efficacy
Research
Student
daryazadehs@gmail.com
1
AUTHOR
2
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
بررسی مؤلفههای سرمایه اجتماعی در زنان سرپرست خانوار با استفاده از تحلیل مسیری
زمینه و هدف: هدف از این مطالعه تعیین مؤلفههای سرمایه اجتماعی در زنان سرپرست خانوار با استفاده از تحلیل مسیری میباشد.
روش کار: این مطالعه یک مطالعه توصیفی- تحلیلی میباشد که بر روی زنان سرپرست خانوار انجام گرفته است. در این مطالعه اطلاعات کلیه زنان سرپرست خانوار مراجعه کننده به دو منطقه شهرداری تهران مورد استفاده قرار گرفت. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه سرمایه اجتماعی مربوط به بانک جهانی ((SC-IQ که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است، استفاده شد. این پرسشنامه حاوی 6 مولفه در قالب 39 سوال میباشد. تجزیه و تحلیل دادهها از نرم افزار SPSS (version 22) و نرم افزار AMOS (version 22) جهت انجام تحلیل مسیر استفاده شد.
یافتهها: میانگین سنی شرکت کنندگان (5/9±) 6/40 سال بود. اکثریت زنان سرپرست خانوار (3/60 درصد) غیرشاغل بودند. نتایج نشان داد که در میان مولفههای سرمایه اجتماعی؛ مولفه مشارکت در کارهای گروهی ارتباط معنی داری با تحصیلات زنان سرپرست خانوار دارد. همچنین درآمد با تمام مولفههای سرمایه اجتماعی بجز توانمند سازی سیاسی، ارتباط معنیداری داشت و مولفه توانمند سازی سیاسی، ارتباط معنیداری را با هیچ یک از متغیرهای دموگرافیک نشان نداد (05/0p>).
نتیجهگیری: متغیر های درآمد و تحصیلات از جمله عناصر تاثیر گذار بر سرمایه اجتماعی زنان سرپرست خانوار شهر تهران بودند. از این رو، با مهیا نمودن زمینههای ارتقاء این شاخصها به خصوص در زنان سرپرست خانوار به عنوان گروه آسیب پذیر جامعه؛ باعث بالارفتن سلامت جسمی، روانی و اجتماعی در این زنان و در نهایت کم شدن بار منفی حاصل از این گروهها در جامعه باشیم.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3925-fa.pdf
2015-09-08
76
83
مولفههای سرمایه اجتماعی
تحلیل مسیر
زنان سرپرست خانوار
Explore the factors affecting components of social capital in female-headed households by using path analysis
Background: The purpose of this study was to explore the factors affecting components of social capital in female-headed households by using path analysis.
Methods: This is a cross-sectional study which was carried out on female-headed households. In this study, all female-headed households were referring to the two areas of Tehran Town Hall. The data were collected using the Word Bank Social Capital (SC-IQ) which it’s validly and reliability has been confirmed. The questionnaire contains 6 components with 39 questions. Data analysis was used by software SPSS (version 22) and the software AMOS (version 22) for path analysis.
Results: The average age of participants was 40.6(±9) years. The majority of women heads of household (%60.3) were unemployed. The results showed that among the components of social capital, participation in group work were significantly association with educations of women heads of household. Also, income significantly association with all components of social capital, except political empowerment. In this study, the political empowerment component was not found significantly association with any of the demographic variables (p>0.05).
Conclusion: Income and education variables effect on female-headed households’s social capital in the Tehran city. By providing these indicators, especially in the field of promotion of women households can increasing the physical, psychological and social relationship promote of women and ultimately diminish the negative charge of these groups in our society.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3925-en.pdf
2015-09-08
76
83
Social capital components
Path analysis
Female-headed householdsan
1
AUTHOR
2
AUTHOR
abolghasemi1347@yahoo.com
3
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
مقایسه علائم بالینی، یافتههای آزمایشگاهی و دموگرافیک در کودکان مبتلا به عفونت حاد دستگاه تنفس تحتانی با ویروس سنسیشیال تنفسی و متاپنوموویروس انسانی
زمینه و هدف: عوامل ویروسی مختلفی در ایجاد بیماریهای تنفسی تحتانی کودکان مطرح میباشند و علائم بالینی ناشی از آنها تقریباً یکسان میباشد. شناسایی این عوامل جهت برخورد مناسب درمانی با این بیماران حائز اهمیت میباشد. با توجه به اینکه متاپنوموویروس انسانی (Human Meta-pneumovirus (hMPV)) از ویروسهای جدیداً مطرح شده در کودکان است و در بیماران با مشکلات زمینهای عوارضی مانند RSV میدهد، لذا در این مطالعه به بررسی علائم بالینی، یافتههای آزمایشگاهی و دموگرافیک کودکان مبتلا به این عفونت تنفسی با ویروسهای فوق پرداخته شده است.
روش کار: در این مطالعه مقطعی (Cross sectional) از نمونه سواب تنفسی به دست آمده از کودکان زیر 5 سال مبتلا به عفونت تنفسی تحتانی حاد بستری در بیمارستان حضرت علیاصغر تهران طی سالهای 1388 تا 1391، که جهت تشخیص عوامل عفونی گرفته شده، با استفاده از روش (reverse transcriptase polymerase chain reaction (RT-PCR ) نوع ویروس تعیین گردیده و به همراه اطلاعات بالینی بیمار، اطلاعات اپیدمیولوژیک، یافتههای رادیولوژیک، خصوصیات زمینهای قبلی و سایر موارد، مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت. مقادیر احتمال کمتر از 05/0 در بررسیها از نظر آماری معنیدار در نظر گرفته شد.
یافتهها: تعداد 32 بیمار با متوسط سنی (98/14 ±)31/14 ماه وارد مطالعه شدند. تعداد 9 نفر از بیماران مبتلا به hMPV و تعداد 23 نفر به RSV مبتلا بودند. اختلاف سنی دو گروه به لحاظ آماری معنیدار بوده و متوسط سن در بیماران مبتلا به RSV پایینتر بود (026/0p=). 18 بیمار (2/56%) مؤنث و 14 بیمار (8/43%) جنسیت مذکر داشتند. از میان یافتههای آزمایشگاهی تنها تعداد لنفوسیتهای خونی بین دو گروه اختلاف داشت بود (02/0p=).). از میان یافتههای بالینی بیماران، تمامی 23 بیمار مبتلا بهRSV (100%) در معاینه بالینی سرفه داشتند درحالی که 7 نفر (8/77%) از مبتلایان به HMPV از سرفه شکایت داشتند بود (020/0p=). میانگین درجه حرارت بیماران و نیز میانگین درجه حرارت ماکزیمم در دو گروه با هم اختلاف آماری معنیداری را نشان میداد (به ترتیب 015/0p= و 007/0p=). سایر یافتههای بالینی، یافتههای معاینه ریوی و نیز یافتههای رادیوگرافی قفسه سینه میان دو گروه مبتلایان hMPV و RSV تفاوت معناداری نداشت. تمامی بیماران RSV (100%) بهبودی کامل داشتند درحالیکه دو بیمار (2/22%) مبتلا به hMPV فوت شدند.
نتیجهگیری: توجه به یافتههای بالینی و دموگرافیک و نیز یافتههای موجود در شرححال بیماران، در تشخیص و تمایز بیماران مبتلا به دو ویروس hMPV و RSV در کنار استفاده از روشهای مختلف از جایگاه ویژهای برخوردار است. مطالعات آینده باید با در نظر گرفتن جامعه آماری وسیعتر در جهت توضیح هرچه دقیقتر این تفاوتها برآیند.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3926-fa.pdf
2015-09-08
84
90
متاپنوموویروس انسانی
ویروس سنسیشیال تنفسی
کودکان
Comparison of clinical .demographic and laboratory data from lower respiratory tract infection due to respiratory syncytialvirus and human metapneumovirus
Background: There is a large overlap among various etiologic agents of lower respiratory tract infections (LRTI). Human metapneumovirus (hMPV) is a novel agent which could cause a similar clinical picture as RSV which necessitate more evaluation in developing countries
Methods: In this cross sectional study, pharyngeal swabs from admitted kids with LRTI under 5 years of age were analyzied by RT-PCR methods with standard methods for both viruses and clinical and laboratory parameters were compared by appropriate statistical methods.
Results: 32 cases with mean age of 14.31mo (+/- 14.98) were enrolled including 9 cases of Hmpv and 23 cases with RSV infections.56 % cases were female. There was a significant difference between two group regarding mean age [RSV cases were younger (p=0.026)]. Lymphocyte percentage were also significantly different (p=0.02).Also mean body temperature and frequency of cough were different (P values were 0.02 and 0.015 respectively).All RSV cases survived but 2 out of 9 cases of hMPV died.
Conclusion: There are some diffrenet clinical and demographic issues which may help to differentiate these two viruses. More prospective studies will be helpful to clarify other possible differences among these viruses.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3926-en.pdf
2015-09-08
84
90
Metapneumovirus
Respiratory syncytial virus
Children
Alireza
Nateghian
nateghian@hotmail.com
1
AUTHOR
Sama
Haghighi
haghighi.sa@gmail.com
2
AUTHOR
Behnaz
Parvini
behnaz_11@yahoo.com
3
AUTHOR
Behzad
Poopak
Iran. bpoopak@gmail.com
4
AUTHOR
Mohammad Hasan
Pooriaye vali
mhpouriayevali@yahoo.com
5
AUTHOR
Masoud
Parsania
Masoud_parsania@yahoo.com
6
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
مهار رشد رده سرطانی K562 با استفاده از کالپروتکتین (Calprotectin) نوترکیب انسانی در شرایط آزمایشگاهی
زمینه و هدف: کالپروتکتین (Calprotectin) نوترکیب انسانی پروتئینی است که اثر مهاری بر رشد سلولهای سرطانی دارد. این ترکیب میتواند بهعنوان یک عامل درمانی یا مارکر در تشخیص سرطان مورد استفاده قرار گیرد. هدف از این مطالعه بررسی خاصیت ضد توموری کالپروتکتین نوترکیب انسانی بر رده سرطانی K562 در شرایط آزمایشگاهی بود.
روش کار: ابتدا کالپروتکتین در E. coli یکسانسازی و تلخیص شد. سپس غلظتهای 1، 5، 10، 20، 40، 80 و 100 میکروگرم آن در میلیلیتر محیط کشت Roswell Park Memorial Institute (RPMI) تهیه و خواص سلولکشی آن در شرایط آزمایشگاهی علیه رده سرطانی K562 در زمانهای 12، 24، 48 و 72 ساعت در حضور داروی دکسوروبیسین بهعنوان شاهد مثبت به روش MTT سنجیده شد.
یافته ها: نتایج بهدستآمده نشان داد که کالپروتکتین نوترکیب دارای خاصیت ضد توموری در حالت وابسته به غلظت و زمان است و با افزایش غلظت و گذر زمان، سلولکشی آن افزایش پیدا میکند. بررسیهای آماری نشان داد کالپروتکتین نوترکیب بهطور معنیداری (0231/0p=) اثر مهاری بر رده K562 دارد.
نتیجهگیری:بر اساس این یافته ها میتوان نتیجه گرفت کالپروتکتین دارای اثرات ضد توموری بوده ولی جهت کسب نتایج مطمئن انجام مطالعات بیشتر ضروری به نظر میرسد.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3927-fa.pdf
2015-09-08
91
100
رده سرطانی K562
کالپروتکتین نوترکیب
اثرات ضد توموری
In vitro Inhibitory Effect of Recombinant Human Calprotectin on K562 Cell Line
Background: Recombinant human Calprotectin is a protein that has inhibitory effect on the growth of cancer. This substance could use as a marker or therapeutic agents for cancer. The goal of this study was to evaluate the anti-tumor property of recombinant human Calprotectin on K562 cell line.
Methods: Recombinant human Calprotectin was cloned and purified in E. coli. Then, different concentrations (1, 5, 10, 20, 40, 80 and 100 µg/ml) were prepared in Roswell Park Memorial Institute (RPMI) and its antitumor property against K562 was assayed by MTT method at the presence of Doxorubicin as positive standard.
Results: Results showed recombinant human Calprotectin has antitumor property against K562 cell line in a concentration and time dependent manner. Statistical analysis revealed recombinant human Calprotectin significantly (P= 0.0231) has inhibitory effect on the growth on K562.
Conclusion: Based on this finding we conclude that recombinant human Calprotectin has anti-cancer properties, but its application needs further studies.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3927-en.pdf
2015-09-08
91
100
K562
Recombinant human Calprotectin
Anticancer properties
1
AUTHOR
a.tukmachi@urmia.ac.ir
2
AUTHOR
3
AUTHOR
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
مقایسه اثر درمانی اسانس آویشن و دکسترومتورفان در درمان بیماران مبتلا به سرفه حاد وخشک
زمینه و هدف: اگرچه سرفه یکی از مکانیسمهای دفاعی برای پاک کردن مجاری تراکئوبرونشیال است، اما گاهی بسیار آزاردهنده بوده، عملکرد مفیدی ندارد و باید مهار شود. به همین منظور در سرفههای حاد، داروهای ضد سرفه بهکار می رود که از جمله آنها داروهای گیاهی مثل آویشن هستند. در همین راستا مطالعه حاضر به بررسی عوارض اسانس آویشن و دکسترومتورفان و تاثیر درمانی آنها روی سرفه حاد خواهد پرداخت.
روش کار: در این مطالعه کارآزمایی بالینی یک سوکور، تعداد 80 بیمار با سرفه خشک و حاد وارد مطالعه شدند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه 40 نفری مقایسه، که داروی دکسترومتورفان و گروه مداخله، که اسانس آویشن را دریافت میکردند تقسیم شدند. اطلاعات مورد نیاز قبل از درمان و 7 روز بعد دریافت دارو در پرسشنامهای ثبت و اطلاعات ثبت شده در پرسشنامهها با نرم افزار آماری EPI6 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. جهت مقایسه دو گروه با همدیگر از آزمون آماری Chi-Square استفاده شد. سطح معنیداری آماری 05/0 در نظر گرفته شد.
یافتهها: یافتههای حاصل از این مطالعه نشان داد که میزان بهبود کامل در گروه بیماران مصرف کننده اسانس آویشن 18(45%) بیشتر از گروه مصرف کننده دکسترومتورفان 12(30%) بوده است. اما میزان بهبود نسبی در گروه مصرف کننده دکسترومتورفان 26(65%) درصد بیشتری را نسبت به گروه آویشن 19(47.5%) نشان می دهد.در مقایسه عوارض دو دارو خواب آلودگی، سرگیجه، سردرد، تهوع و درد شکم اختلاف چشمگیر ندارند (05/0 p>). عوارض تحریک پذیری، تشنج، استفراغ و حساسیت پوستی در هیچ کدام از بیماران دو گروه مشاهده نشد.
نتیجهگیری: به نظر میرسد اسانس آویشن در مهار سرفه حاد دارای تاثیر درمانی قابل قبول و مشابه داروی دکسترومتورفان میباشد.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3931-fa.pdf
2015-09-12
101
106
آویشن
دکسترومتورفان
سرفه
Comparison study of therapeutic effect of dextrometorphan and essence of Thyme (Zatara Multiflorian) in acute and non-productive cough
Background: Although cough is the defensive mechanism of the host for cleaning tracheobronchial tree, it is sometimes protracted and not useful. For cough suppression anti-tussive drugs is used. Thyme (Zatara Multiflorian) suppress cough. In this study the therapeutic effect of Thyme (Zatara multiflorian) and its side effects was compared with Dextrometorphan.
Methods: In this double blind clinical trial study 80 patients with acute nonproductive cough were enrolled with 40 patients in Dextrometorphan group and 40 patients in thyme group. Information was encoded before and 7 days after treatment and analyzed with EP16 software.
Results: Complete recovery rate was higher in Thyme group, but partial improvement was higher in Dextrometorphan group which was not significant (p<0.05). Side effects such as drowsiness, vertigo, headache, nausea and abdominal pain were not different between the 2 groups. Irritability, convulsion, vomiting and skin allergy were not seen in 2 groups.
Conclusion: Therapeutic effects of thyme is similar to Dextrometorphan.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3931-en.pdf
2015-09-12
101
106
Cough
Dextromeorphan
Thyme
mitraranjbar@yahoo.com
1
AUTHOR
2
AUTHOR
3
AUTHOR
4
AUTHOR
OTHERS_CITABLE
مقایسه زمان فعالیت ورزشی (صبح و عصر) بر میزان تروپونین T پلاسمای مردان مبتلا به بیماری قلبی- عروقی
زمینه و هدف: بدن انسان تحت تأثیر یک دوره 24 ساعته میباشد که درجه حرارت بدن، فشار خون، متابولیسم، ترشح هورمون ها و عملکرد آنها را تنظیم میکند. لذا این امکان وجود دارد که عملکرد بدن، حین یا متعاقب فعالیتهای ورزشی در زمانهای متفاوت روز، یکسان نباشد. هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی تأثیر زمان فعالیت ورزشی (صبح و عصر) بر میزان تروپونین T(cTnT) پلاسمای مردان مبتلا به بیماری قلبی- عروقی بود.
روش کار: روش این تحقیق، از نوع شبه آزمایشی بود. بدین منظور 15مرد بیمار مبتلا به بیماری قلبی-عروقی به عنوان آزمودنیهای تحقیق انتخاب شدند. در روز آزمون در ساعت 7 صبح نمونه خونی پیش آزمون از آزمودنیها گرفته شد و سپس در حضور پزشک متخصص پروتکل تمرینی اجرا گردید. بلافاصله پس از تمرین و سه ساعت بعد از آن نیز اندازهگیریهای خونی انجام شد. یک هفته بعد نیز آزمودنیها همین مراحل را در ساعت 7 عصر با روش مشابه انجام دادند. به منظور تجزیه و تحلیل استنباطی یافته ها از آزمون t وابسته برای مقایسه میانگیننمرات در پیشآزمون و پسآزمون هر زمان(صبح و عصر) و مقایسه پیش آزمون و پس آزمون در دو زمان صبح و عصر استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار SPSS.20 انجام شد.
یافته ها: نتایج آزمون t وابسته در رابطه تروپونین T نشان داد بین میانگین پیش آزمون در دو نوبت صبح و عصر اختلاف معنی دار وجود ندارد (153/0=p). همچنین بین میانگین پس آزمون و سه ساعت بعد نیز در دو نوبت صبح و عصر اختلاف معنی دار مشاهده نشد (300/0=p و221/0=p).
نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش احتمالاً ریتم شبانه روزی و چرخه شبانه روزی در پاسخ بافت میوکارد به تمرین شدید تأثیری ندارد و افراد بیمار قلبی-عروقی می توانند در زمان صبح و عصر به دلخواه فعالیت ورزشی داشته باشند.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3934-fa.pdf
2015-09-16
107
114
زمان فعالیت ورزشی (صبح و عصر)
تروپونین T(cTnT)
بیماری قلبی- عروقی
Comparison of the effect of the exercise time (morning or evening) and the amount of Troponin T in men with cardiovascular diseases
Background: Our body is under the influence of a 24-hour period which regulates body temperature, blood pressure, metabolism, hormone secretion and their functions. Thus, it is probable that while doing exercise or following that the function of the body varies in different parts of the day. The goal of the present study was to assess the effect of the time of exercise (morning or evening) on the amount of Troponin T in men with cardiovascular diseases.
Methods: To carry out this semi-experimental study, 15 men with cardiovascular diseases were selected as the participants of the research. On the day of the test, the participants gave a blood test at 7 o’clock in the morning and then carried the exercise protocol out in presence of a physician. Then, the participants gave blood tests immediately after exercising and 3 hours after that. A week later the participants took the same steps with the same method but at 7 o’clock in the evening. Through SPSS v.20, the data were analyzed using dependent T test for comparing average of pretest and posttest of anytime (morning and evening) and comparing both tests in both morning and evening.
Results: The results of the present study revealed that there was no significant difference in the amount of Troponin T in the morning and evening before (p= 0.15), immediately after and 3 hours after the same maximum exhaustive exercise (p= 0.22, p= 0.30).
Conclusion: Based on the findings of the present study, the circadian rhythm and day-and-night cycle are not affected by intense exercise in response to the myocardial tissue. Consequently, patients with cardiovascular diseases can exercise either in the morning or in the evening as they wish.
http://rjms.iums.ac.ir/article-1-3934-en.pdf
2015-09-16
107
114
Exercise
Troponin T (cTnT)
Cardiovascular disease
1
AUTHOR
2
AUTHOR
ppasavand@yahoo.com
3
AUTHOR