en
jalali
1380
12
1
gregorian
2002
3
1
8
26
online
1
fulltext
fa
تعیین فراوانی انواع هیستوپاتولوژیک بدخیمیهای اولیه ریه در بیماران مراجعهکننده به بیمارستانهای شهر تهران طی سالهای 1377-1370
DETERMINATION OF FREQUENCY OF HISTOPATHOLOGIC TYPES OF PRIMARY LUNG NEOPLASMS IN THOSE PATIENTS ADMITTED IN TEHRAN HOSPITALS
سرطان ریه هنوز هم شایعترین علت مرگ و میر ناشی از سرطان را در بین زنان و مردان تشکیل میدهد. بالا بودن میزان بروز این بدخیمی و پیشآگهی ضعیف آن (حتی با وجود پیشرفتهای جدید در درمان) سبب گشته است که سرطان ریه بعنوان یک معضل مهم بهداشتی در چند دهه اخیر مطرح باشد. با توجه به ارزش تعیین انواع هیستوپاتولوژیک بدخیمیهای ریه جهت تمرکز بخشیدن به برنامههای درمانی و مهمتر از آن جهت شناخت علل موثر در ایجاد آن و نبود اطلاعات کافی در این زمینه در ایران، این مطالعه با هدف شناخت فراوانی انواع هیستوپاتولوژیک بدخیمیهای اولیه ریه طراحی شده است. این مطالعه به روش مشاهدهای توصیفی ـ مقطعی با حجم نمونه 384 نفر انجام شد. روش نمونهگیری بروش چند مرحلهای ( multistages ) بود. ابتدا شهر تهران به پنج منطقه تقسیم شد( stratification ) و سپس از هر ناحیه یک بیمارستان مرجع انتخاب شد( clustering ). در نهایت نمونههای مربوط به فاصله سالهای 1377-1370 از این بیمارستانها (امام خمینی، حضرت رسول اکرم(ص)، فیروزگر، لبافینژاد، مسیح دانشوری و شهدای هفتمتیر) جمعآوری شدند. 1/77 % نمونهها مربوط به بیماران مرد و مابقی (9/22 % ) متعلق به بیماران زن بود. میانگین سنی مبتلایان 34/1 ± 01/63 بود و بیشتر مبتلایان در دهه هفتم زندگی قرار داشتند. 57 % بیماران سابقه مصرف سیگار و 22/13 % سابقه مصرف مواد مخدر را ذکر می نمودند. در گروهی که مصرف سیگار داشتند شایعترین انواع بذخیمی بترتیب سرطان سلول سنگفرشی (6/51 % )، آدنوکارسینوما (4/16 % ) و سرطان سلول کوچک (3/14 % ) بود و سرطانهای سلول بزرگ، تومور کارسینوئید، کارسینوم غدد برونشی و کارسینوم آدنواسکوآموس در ردههای بعدی قرار داشتند. شایعترین علایم بالینی که بیماران با آنها مراجعه کرده بودند بترتیب شامل سرفه، تنگی نفس، خلط خونی و درد قفسه سینه بود. نتایج این پژوهش از جهت فراوانی انواع بدخیمیهای ریه و فراوانی مصرف سیگار در مبتلایان با نتایج مطالعات خارج از کشور تفاوت قابل توجهی دارد. این اختلاف با مطالعات مشابه دیگری که در داخل کشور انجام شده است نیز مشاهده میگردد و همین امر احتمال متفاوت بودن عوامل خطر در کشور و ضرورت تحقیقات مناسب و دقیقتر در جهت شناخت آنها را مطرح میکند.
Lung cancer is still the main cause of death in cancer diseases, both in men and women. The high incidence and poor prognosis of the lung cancer makes it a major health priblem in the last few decades. Determination of frequency of different histopathologic types of primary lung cancer has great importance in creating integrated treatment programs and to recognize the effective factors causing the disease. Specially there is not enough information about this subjects in Iran. This study has been designed to fulfill the above requirements. This is an observational, descriptive and cross-sectional study and explanation using a sample volume of 384 patients. Used Sampling method was a multistage one. At first, Tehran was divided into 5 areas. After that one hospital was chosen in each area. Finally, samples are related to years 1991-1998 from these hospitals (Emam Khomainie, Hazrat Rasul-e Akram, Firoozgar, Labbafeenejad, Massih Daneshvari and Haft-e Tir) were collected. From 384 samples, 77.1% were male and 22.9% were famale. The average age of those suffering, ranged from 63.01 ± 1.34 years so most of those suffering were in their 7 th decade of life. From them 57% were cigarette smokers and 13.22% were opioid users. In the smokers group, the averge cigarette consumption were 32.13 ± 3.6 packs per year and this would be increased with age. The most common type of malignancy were as following: squamous cell carcinoma (51.6%), adnocarcinoma (16.4%), small cell carcinoma (14.3%), large cell carcinoma, carcinoid tumor, bronchial gland carcinoma and adensquamous carcinoma. There was a meaningful relationship between smoking habit and incidence of SCC and adnocarcinoma (P=0.000). There was also a meaningful relationship between sex and type of malignancy (P=0.000). The most common signs, were cough, dyspnea, hemoptysis and chest pain. As there are frequent types of malignant lung cancer, the results are considerably different from those are obtained from other countries. This difference has been confirmed by other similar studies carried out in the country. This suggest that the probability of these difference is related to different risk factors in our country from others. These finding makes obligate us to have effective plan for recognition of them for prevention purposes.
1) Primary Lung Neoplasm 2) Histopathology 3) Epidemiology
،1 – بدخیمی اولیه ریه ،2 – هیستوپاتولوژی ،3 – اپیدمیولوژی
373
379
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-392&slc_lang=en&sid=1
2005/08/1
1384/5/10
A
Ehteshami Afshar
امین
احتشامیافشار
00319475328460018925
00319475328460018925
Yes
M.A.J
Moosavi
سیدعلی
جوادموسوی
00319475328460018926
00319475328460018926
No
N
Aram
ندا
آرام
00319475328460018927
00319475328460018927
No
M
Deldar
مریم
دلدار
00319475328460018928
00319475328460018928
No
S
Raiisi
ساسان
رئیسی
00319475328460018929
00319475328460018929
No
M
Goharzad Ataie
مهرداد
گوهرزاد
00319475328460018930
00319475328460018930
No
A
Moghimi
علی
مقیمی
00319475328460018931
00319475328460018931
No
F
Nejatifar
فاطمه
نجاتیفر
00319475328460018932
00319475328460018932
No
N
Nekoie
نسیم
نکویی
00319475328460018933
00319475328460018933
No
fa
بررسی بروز سرطان ثانویه پس از درمان بیماران مبتلا به لنفوم هوچکین در بیمارستان حضرت علیاصغر(ع)
SECOND MALIGNANCY IN PATIENTS WITH HODGKIN DISEASE TREATED IN HAZRAT ALI ASGHAR HOSPITAL
بیماری هوچکین یکی از سرطانهای شایع دوران کودکی است که در صورت تشخیص و معالجه موثر قابل درمان است. بطور شگفتآوری ظرف 30 سال گذشته طول عمر مبتلایان به این بیماری بدلیل پیشرفت روشهای درمانی اقزایش یافته است. یکی از موانع مهم در بهبود این بیماران بروز سرطان ثانویه است که چندین سال پیش از درمان بیماران مبتلا به هوچکین ظاهر میشود. علت ایجاد سرطان ثانویه را مربوط به روش درمانی بکار رفته (شیمی درمانی، رادیوتراپی و یا هر دو)، سن شروع درمان، جنس بیماران و طبیعت ذاتی نقص ایمنی حاصل از بیماری میدانند. سرطانهای ثانویه ایجاد شده در 3/2 موارد شامل تومورهای توپر( Solid ) و در 3/1 موارد شامل سرطان خون و غدد لنفاوی است. بیمارانی که تحت درمان رادیوتراپی قرار گرفتهاند غالباً مبتلا به تومورهای توپر و بیمارانی که شیمی درمانی دریافت داشتهاند بیشتر دچار سرطان خون میشوند. بهمین جهت در مورد درمان کودکان مبتلا توصیه میشود تا حد امکان از رادیوتراپی در درمان بیماری هوچکین استفاده نشود و با استفاده از شیمی درمانی، دورههای درمان حتیالامکان کوتاه شود و کلیه بیمارانی که تحت درمان بیماری هوچکین بودهاند نیز از نظر بروز سرطان ثانویه پیگیری شوند. در بررسی که بر روی 228 مورد بیمار مبتلا به هوچکین در بیمارستان حضرت علیاصغر(ع) بعمل آمد چهار مورد سرطان ثانویه بروز نمود که سه مورد آن تومور توپر و یک مورد نیز سرطان خون ( AML ) بود. سه بیماری که مبتلا به تومور توپر شدند تحت درمان اولیه رادیوتراپی قرار گرفته بودند و بترتیب 8 سال، 17 سال و 19 سال پس از درمان به تومور توپر مبتلا شدند. از این سه مورد یک مورد تومور مغزی بود که منجر به مرگ بیمار شد و دو مورد نیز شامل سرطان تیروئید بودند که با تیروئیدکتومی بهبود یافتند و در حال حاضر در سلامت بسر میبرند. یک مورد نیز 6 سال پس از دورههای متعدد شیمی درمانی ـ بدلیل عودهای مکرر ـ مبتلا به سرطان خون شد که در نهایت منجر به فوت بیمار گردید. در این مرکز بدلیل کاربرد محدود رادیوتراپی شیوع سرطان ثانویه نسبت به مراکز دیگر کمتر مشاهده شد
Hodgkin’s disease is one of the most common childhood malignancies that with correct diagnosis and effective treatment is curable and without treatment is leading to death. The survival of patients with Hodgkin’s disease has dramatically improved over the past 30 years because of advances in treatment. However, concern for the risk of long tern complications has resulted in a number of trials to evaluate reduction of therapy. Causes of second malignancy are related to therapies (radiotherapy-chemotherapy-radiotherapy with chemotherapy), age of patients in the first treatment, sex and immunological deficits associated with Hodgkin’s disease. Two third of second malignancies are solid tumors and 1/3 are hematologic and lymphatic system cancer. In patients that treated first with radiotherapy, solid tumors appears higher and in patients treated first with chemotherapy leukemia appears higher. With this reuslts in childhood malignancies radiotherapy sholud be reduced and when patients treated with chemotherapy the cycles of treatment should be reduced too, and all patients should have follow up for second malignancy for several years. In 228 patients with Hodgkin’s disease in ten years in Hazrat Ali-Asghar Hospital, 4 second malignancies were occurred. Three cases presented with solid tumor and one case with leukemia (AML). Three cases that first treated with radiotherapy after 8, 18 and 19 years later (respectively) presented with solid tumor, one case died from brain tumor and two cases presented with thyroid cancer, had thyroidectomy and are alive. One case after 6 years of repeated chemotherapy for recurrent disease developed leukemia and finally died. Because in this center, radiotherapy is restricted, the incidence of second malignancy is less than other centers.
1) Hodgkin lymphoma 2) Second malignancy 3) Radiotherapy 4) Chemotherapy protocol
،1 – لنفوم هوچکین ،2 – سرطان ثانویه ،3 – رادیوتراپی ،4 – شیمیدرمانی
382
387
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-397&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/1
1384/5/10
SH
Ansari
شهلا
انصاری
00319475328460018934
00319475328460018934
Yes
P
Vossough
پروانه
وثوق
00319475328460018935
00319475328460018935
No
N
Taee
نادره
طائی
00319475328460018936
00319475328460018936
No
fa
چرخش منفرد لوله فالوپ در حاملگی: گزارش موردی
ISOLATED TORSION OF THE FALLOPIAN TUBE IN PREGNANCY: A CASE REPORT
چرخش منفرد لوله فالوپ در حاملگی بسیار نادر است. از عوامل مساعدکننده میتوان به هیدروسالپنکس، اعمال جراحی قبلی بر لوله، تودههای تخمدانی و جنب تخمدانی اشاره نمود. در بعضی موارد نیز هیچ عامل مساعدکنندهای یافت نمیشود. مهمترین شکایت بیمار درد در ناحیه تحتانی شکم است. تشخیص معمولاً پس از انجام عمل جراحی بعلت شکم حاد مشخص میشود و در اغلب موارد نیز خارجسازی ( resection ) لوله اجتنابناپذیر است. در این گزارش خانم حامله 24 هفتهای معرفی میگردد که بعلت درد ناحیه تحتانی راست شکم و با تشخیص سنگ حالب و پیلونفریت بمدت دو هفته تحت درمان بود و بعلت عدم پاسخ به درمان و تشدید درد، پس از انجام بررسیهای لازم با تشخیص شکم حاد تحت عمل جراحی قرار گرفت و چرخش لوله راست بصورت منفرد مشخص گردید. این مورد به لحاظ نادر بودن و اهمیت آن بعنوان تشخیص افتراقی شکم حاد در حاملگی معرفی میگردد.
Isolated torsion of fallopian tube is an unusual event during pregnancy. Predisposing factors for torsion are hydrosalpinx, prior tubal operation, ovarian and paraovarian masses, although there maybe no obvious cause. Patient present with lower quadrant pain and diagnosis is usually made during operation for acute abdomen and salpingectomy is almost always necessary. In this report, a 24-week pregnant woman, with chief complaint of lower abdominal and right flank pain is presented, who had been treated with impresion of pyelonephritis and ureteral stone. Finally, due to lack of improvement, an explorating laparatomy was done with daignosis of acute abdomen and isolated torsion of right fallopian tube with no predisposing factor was found. This rare case is presented to emphasize its importance in differential diagnosis of acute abdomen during pregnancy.
1) Torsion of fallopian tube 2) Pregnancy 3) Acute abdomen
،1 – چرخش منفرد لوله ،2 – حاملگی ،3 – شکم حاد
389
391
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-399&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
SH
Bahasadri
شهره
بهاءصدری
00319475328460018937
00319475328460018937
Yes
fa
تاثیر تزریق مرتب خون و دسفرال بر پیشگیری از هیپوتیروئیدی در بالغین جوان مبتلا به تالاسمی ماژور
THE EFFECT OF REGULAR BLOOD TRANSFUSION AND DESFERAL USE IN PREVENTING OF HYPOTHYROIDISM IN ADOLESCENT MAJOR THALASSEMIC PATIENTS
نظر به اینکه هیپوتیروئیدی یکی از عوارض مهم غددی بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور میباشد میبایست حتیالامکان از بروز این عارضه که ناشی از رسوب بار اضافی آهن در غده تیروئید است پیشگیری نمود. هدف از این مطالعه بررسی اثر تزریق مرتب خون و دسفرال در پیشگیری از بروز این عارضه در بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور بود. طی یک پژوهش مقطعی ـ تحلیلی در بیمارستان حضرت علیاصغر(ع) بررسی 185 بیمار مبتلا به تالاسمی ماژور از طریق پروندههای آنان انجام شد. معیار بررسی تزریق مرتب خون سطح هموگلوبین بیمار در هر نوبت تزریق خون قرار داده شد. همچنین سطح فریتین خون در هر دوره سه ماهه که بررسی ذخایر آهن بیماران انجام می گرفت معیاری برای تزریق دسفرال در نظرگرفته شد. کلیه بیماران در محدوده سنی 20-12 سال (میانگین سنی 61/14 سال ) قرار داشتند و در فاصله زمانی سالهای1378-1373 به مرکز درمانی مورد مطالعه مراجعه نموده بودند. 112 نفر (60%) از مراجعان پسر و 73 نفر (40% ) نیز دختر بودند. 24 نفر از کل بیماران (13%) نیز مبتلا به هیپوتیروئیدی بودند، بعبارتی 161 نفر (87% ) از بیماران فاقد عارضه هیپوتیروئیدی بودند. هر دو گروه بیماران بر اساس سطح هموگلوبین و فریتین به سه دسته تقسیم شدند. نتیجه مقایسه این دو گروه (عارضه دار وبدون عارضه) بیماران به این گونه بود که درصد فراوانی بیمارانیکه با هموگلوبیــن بیشتر از gr/dl 10 در هر نوبت، تزریق خون داشته اند (مجموعاً50 نفر) در گروه مبتلا به هیپوتیروئیدی 30% و در گروه بدون عارضه 8% بود. عارضه هیپوتیروئیدی در این گروه از بیماران ( g/dl 10 Hb> ) از آن دسته بیماران دچار تالاسمی که با هموگلوبین کمتر از gr/dl 10 خون دریافت کردند، کمتر بود(08/0 = P ). این مقایسه در سطوح هموگلوبین g/dl 10 -7 (130 نفر) شامل 88% بیماران عارضه دار در مقابل 68% بیماران بدون عارضه و در سطح هموگلوبین کمتر از g/dl 7 (5 نفر ) شامل4% بیماران عارضهدار در مقابل 3% بیماران بدون عارضه بود. نیز آن دسته از بیمارانی که با فریتین کمتر از ng/ml 1500 مرتباً دسفرال دریافت کرده بودند (88 نفر) 21% دچار هیپوتیروئیدی در مقابل 52% فاقد عارضه هیپوتیروئیدی بودند که نشان میدهد فراوانی عارضه هیپوتیروئیدی در این گروه از بیماران نسبت به بیمارانی که با فریتین بالاتر از ng/ml 1500 دسفرال دریافت کرده بودند کمتر است(004/0 = P ). این مقایسه در فریتین ng/ml 2500 -1500 (با تعداد کل 51 نفر ) بصورت 54% تالاسمی هیپوتیروئید در مقابل 24% تالاسمی بدون عارضه بود و در گروه سوم (فریتین بالاتر از ng/ml 2500 ) که شامل 46 نفر بودند، درصد فراوانی هر دو گروه عارضه دار وبدون عارضه برابر و معادل 25% بود. البته لازم بذکر است کلیه بیماران دسفرال را بصورت تزریق زیرجلدی و یا وریدی دریافت داشتند. همچنین تمام بیماران مبتلا به هیپوتیروئیدی، دچار هیپوتیروئیدی اولیه ـ که ناشی از رسوب بار اضافی آهن در خود غده تیروئید و نه هیپوفیز میباشد ـ بودند. نتایج این بررسی نشان می دهد که بیماران مبتلا به تالاسمی ماژور در تزریق مرتب خون با هموگلوبین بالاتر از gr/dl 10 و دسفرال با فریتین کمتر از ng/ml 1500 بمیزان کمتری دچار هیپوتیروئیدی میشوند .
Hypothyroidism is an important endocrine complication of major thalassemia. It should be prevented because of its effects on patients’ growth and development. The aim of this study was to determine the effect of regular blood transfusion and desferal use in preventing of such complications. An observational, cross-sectional study was conducted on 185 major thalassemic adolescents in Hazrat Ali-Asghar Hospital. For regular blood transfusion, the Hb level and for regular desferal use, the ferritin level was detected. The patients’ age ranged from 12-20 years old with a mean of 14.61. One hundred and twelve patients (60%) were male and 73(40%) were female. Among the patients, 161(87%) had no complication and 24 (13%) suffered from hypothyroidism. This study covered a period of five years starting in March 1995 and ending in March 2000. The results of this study showed that 8% of hypothyroid patients hadHb level more than 10 g/dl. Also 30% of other thalassemic patients had Hb level more than 10 g/dl namely good transfusion compliance, (P value = 0.08). The study also showed that 21% of hypothyroid patients and 52% of other thalassemic patients had ferritin level less than 1500 ng/ml, namely good chelation compliance, (P value = 0.004). All the patients in this study had primary hypothyroidism and all of them had subcutaneous or intravenous injection of desferal. This study suggests that therapy of patients with major thalassemia should be planned in a way that the Hb level be kept over 10 g/dl and Ferritin level at less than 1500 ng/ml.
1)Major Thalassemia 2) Hypothyroidism 3) Transfusion 4)Ferritin 5)Desferal
،: 1 – تالاسمی ماژور ،2 – هیپوتیروئیدی ،3 – تزریق خون ،4- فریتین ،5- دسفرال
392
395
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-388&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
A.R
J. Motlagh
علیرضا
جشنی مطلق
00319475328460018938
00319475328460018938
Yes
P
Vosough
پروانه
وثوق
00319475328460018939
00319475328460018939
No
fa
موکورمایکوزیس رینواربیتوسربرال: گزارش 9 مورد در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص)
ORBITORHINOCEREBERAL MUCORMYCOSIS: REPORT OF 9 CASES
9 بیماری که با تشخیص موکورمایکوزیس در بخش گوش، گلو و بینی بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) تحت درمان قرار گرفتند همگی دارای بیماری زمینهای (دیابت و یا نقص سیستم ایمنی) بودند. اغلب بیماران در شروع، علائمی نظیر سرماخوردگی و سینوزیت داشتند و بتدریج دچار کوری، پروپتوز، فلج اعصاب زوج پنج و هفتم مغزی و کاهش سطح هوشیاری شدند. درمان این بیماران شامل درمان طبی با استفاده از آمفوتریسین و نیز درمان جراحی شامل تخلیه حفره اربیت و همچنین تخلیه سینوسها بود. اقدامات درمانی باید هر چه سریعتر انجام پذیرد و تخلیه چشم نیز در بعضی موارد میبایست مدنظر باشد.
Within the nine patients with diagnosis of mucormycosis that were under treatment in this center, all have an underlying disease such as diabetes or immunedeficiency. In the onest of disease, they often had symptoms of common cold, sinusitis then gradually blindness, proptosis, 5th and 7th carnial nerves paralyis, confusion and coma developed. Treatment consists of antifungal therapy with amphoteriecin B and surgical interventien by exentration and sinus debridment. Management should be done as soon as possible.
1) Orbitorhinocerebral mucormycosis 2) Diabetes 3) Immunodeficeny
،: 1 – موکورمایکوزیس رینواربیتوسربرال ،2 – دیابت ،3 – نقص ایمنی
397
407
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-389&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
SH
Mohammadi
شباهنگ
محمدی
00319475328460018940
00319475328460018940
Yes
A
Daneshi
احمد
دانشی
00319475328460018941
00319475328460018941
No
M
Javadi
مرتضی
جوادی
00319475328460018942
00319475328460018942
No
fa
بررسی اثر درمانی ایندومتاسین در پلیهیدرآمنیوس شدید
INDOMETHACIN THERAPY IN SEVERE POLYHYDRAMNIOS
پلیهیدرآمنیوس به افزایش بیش از حد طبیعی مایع آمنیوتیک اطلاق میگردد. با توجه به عوارض خطیر این بیماری نظیر دکولمان، تولد زودرس و پرولاپس بندناف و همچنین میزان بالای مرگ و میر دوره نوزادی (30%)، طی یک کارآزمایی بالینی 12 خانم باردار با تشخیص پلیهیدرآمنیوس شدید ( cm 24 Amniotic Fluid Index, AFI> ) که سن بارداری آنها در محدوده 32-24 هفته بود تحت درمان با ایندومتاسین خوراکی ( mg/day 100 بمدت 8 روز) قرار گرفتند. در کلیه بیماران حجم مایع آمنیوتیک پس از درمان کاهش یافت(000/0= P ). بعلاوه هیچگونه عارضه مادری و جنینی ـ نوزادی نیز مشاهده نشد. سن متوسط زایمان در افراد تحت بررسی 1 ± 7/37 هفته بود. براساس نتایج این بررسی تجویز یک دوره کوتاه مدت ایندومتاسین ـ بدون اینکه موجب افزایش بروز عوارض مادری و جنینی شود ـ روش درمانی مناسبی در موارد پلیهیدرآمنیوس شدید میباشد.
Polyhydramnios is defined as excessive accumulation of amniotic fluid. It is associated with inceased incidence of abruptio placenta, preterm birth, cord prolopse and neonatal death (30%). So in this clinical trial, 12 pregnant women with significant polyhydramnios (AFI> 24 cm) and gestational age of 24-32 weeks, received oral Indomethacin at a dose of 100 mg/day for 8 days. AF volume decreased in all patients (P=0.000). We didn’t observe any maternal and fetal-neonatal side effect due to indomethacin therapy. Mean gestational age at delivery was 37.7 ± 1 weeks. It can be concluded that short term indomethacin therapy is effective in significant polyhydramnios without any maternal and fetal side effect.
1) Polyhydramnios 2) Preterm delivery 3) Indomethacin
،1 – پلیهیدرآمنیوس شدید ،2 – زایمان زودرس ،3 – ایندومتاسین
411
413
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-402&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
L
Haghighi
لادن
حقیقی
00319475328460018943
00319475328460018943
Yes
E
Rahmani
عفت
رحمانی
00319475328460018944
00319475328460018944
No
fa
استفاده از فلاپ پوست سر جهت بازسازی صورت در آقایان
ANOTHER LOOK TO FACIAL RECONSTRUCTION USING SCALP FLAP
سوختگی صورت در مردان سبب از بین رفتن دائمی موهای این ناحیه میشود و اسکار ایجاد شده ظاهر ناخوشایندی برای بیمار ایجاد مینماید. در مقالات مختلف روشهای متفاوتی جهت بازسازی چانه، گونه و لب بالا ـ از یک گرافت ساده پوستی تا فلاپهای پیچیده ـ ارائه شده است. در مواردی فلاپ پوست سر از نوع bipedicle به تنهایی جهت بازسازی لب بالا بکار رفته است. در این مقاله روش استفاده از فلاپ موداری که از شریانهای دو طرفه تمپورال مشروب میشوند ( bitemporal artery hair-bearing flap ) جهت ترمیم چانه، گونه و لب بالا در هشت بیمار که پوست صورت آنها در اثر سوختگی دفرمه شده بود توضیح داده میشود. هدف از بیان این مطلب تاکید مجدد بر اهمیت فلاپ پوست سر بعنوان یکی از فلاپهای هماهنگ جهت ترمیم قسمت میانی و تحتانی صورت در آقایان میباشد. در موارد معرفــی شــده در ایــن مقالــه با انتخاب سایــز مناســب فلاپ از گسترش دهنــده بافتــی ( tissue expander ) استفاده نشد و محل اهداء فلاپ نیز بطور اولیه ترمیم گشت. در نتیجه بیماران سریعتر به زندگی طبیعی خود بازگشتند، هر چند پهنای فلاپ در حدی نبود که بتواند تمام قسمت تحتانی صورت و گونه را بپوشاند ولی در حد مناسب میتواند ظاهر خوشایندتری به صورت بدهد.
In the male burn victims,scar may cause grotesque facial disfigurement of upper lip and lower face. There are many ways as simple as a skin graft to the complicated flaps that are reported in the literature by different authors. Bipedicle scalp flaps used sporadically for reconstruction of upper lips in male patients. In this article we report the use of bitemporal artery hair-bearing flap for the reconstruction of moustache and bread as a substitute for facial deformed skin in eight cases. The aim is to insist on scalp flap as one of the best-matched flap for reconstruction the mid and lower part of male face. Choosing the proper size of the flap, we omitted use of tissue expander, closing the donor site primarily resulting earlier return of patients to normal life. Although the width of the flap is not that much to cover the whole lower face and the cheeks, it is enough to imitate a normal face and pleasant appearance.
1) Facial Reconstruction 2) Scalp Skin Flap
،: 1 – بازسازی صورت ،2 – فلاپ پوست سر
415
418
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-396&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
F
Hafezi
فرهاد
حافظی
00319475328460018945
00319475328460018945
Yes
A.H
Nouhi
امیرحسین
نوحی
00319475328460018946
00319475328460018946
No
fa
تعیین ارزش تشخیصی نسبت کلسترول و بیلیروبین مایع پلور به سرم در تعیین نوع افیوژن پلور
ASSESSING THE DIAGNOSTIC VALUE OF THE RATIO OF PLEURAL FLUID CHOLESTROL AND BILIRUBIN TO THAT OF SERUM IN DETECTING THE TYPE OF PLEURAL EFFUSION
نخستین گام در راه تشخیص علت مایع جنبی جدانمودن موارد اگزودا از ترانسودا میباشد. در این راستا معیار Light سالها مورد استفاده قرار گرفته است، ولی گاهی مقادیر پروتئین و LDH مایع جنبی در محدوده مرزی قرار میگیرند و لذا استفاده از میزان دیگر مواد موجود در مایع جنبی میتواند کمک کننده باشد. این تحقیق یک مطالعه مقطعی با حجم نمونه 70 نفر بود که در آن بیماران دارای تجمع مایع جنبی مورد بررسی قرار گرفتند و میزان LDH ، بیلیروبین، کلسترول و پروتئین مایع پلور و سرم بطور همزمان اندازهگیری شد. از معیارهای Light نیز بعنوان محک ( gold standard ) استفاده گردید. میزان کلسترول مایع جنبی معادل و یا بیشتر از mg/dl 60، نسبت کلسترول پلور به سرم معادل و یا بیشتر از 3/0 و نسبت بیلیروبین پلور به سرم معادل 6/0 و بالاتر نیز بعنوان اگزودا در نظر گرفته شد. در آنالیز نتایج از شاخصهای حساسیت، ویژگی، ارزش اخباری مثبت و منفی، نسبت درستنمایی مثبت و منفی و دقت استفاده گردید. حساسیت و ویژگی نسبت بیلیروبین پلور به سرم بترتیب 4/5% و 2/69% محاسبه گردید و این شاخصها برای کلسترول پلور بترتیب 5/81% و 6/66% بدست آمد. برای شاخص کلسترول پلور به سرم حساسیت 2/87%، ویژگی 6/68%، ارزش اخباری مثبت برابر 2/87%، ارزش اخباری منفی برابر 4/68%، نسبت درستنمایی مثبت ( PLR ) برابر 75/2 و نسبت درست نمایی منفی ( NLR ) برابر 18/0 محاسبه گردید. با نگاه کلی به نتایج طرح، شاخصهای کلسترول پلور و نسبت کلسترول پلور به کلسترول سرم از ارزش تشخیصی بالایی بر خوردارند اما شاخص نسبت بیلیروبین پلور به سرم ارزش تشخیصی مناسبی در افتراق مایع جنبی اگزودا از ترانسودا ندارند.
The first step in diagnosing the cause of effusion is to differentiate exudate from transudate. In according to that, Light’s criteria has been used for years, but sometimes the amount of protein and LDH of the pleural effusion remains at the borderline, therefore detecting other components may be useful. This research is a cross-sectional study with a sample of 70 patients having pleural effusion, the levels of LDH, bilirubin, cholestrol and protein in the pleural fluid and serum were measured. Light’s criteria also was used as “gold standard”. The cholestrol level above than 60 mg/dl and the ratio of cholestrol and of pleural fluid to that of serum above than 0.3 and 0.6 respectively were considered to be the characteristics of an exudate. In the analysis of the results, specificity, sensitivity, positive and negative predictive value, positive and negative likelihood ratio and accuracy were used. The sensitivity and the specificity of the ratio of bilirubin in the pleural effusion to serum was measured to be 5.4% and 69.2% respectively, for pleural cholesterol as 81.5% and 66.6%, for the ratio of pleural cholestrol to serum as 87.2% and 68.6%, PPV as 87.2%, NPV as 68.4%, PLR as 2.75 and NLR as 0.18. Thoroughly, the results of the ratio of Pleural cholestrol to that serum and pleural cholestrol, proned to have more diagnostic values than the bilirubin level in differentiating exudate from transudate.
1) Pleural effusion 2) Transudate 3) Exudate 4) Bilirubin 5) Protein 6) Cholestrol
،1 – افیوژن پلور ،2 – ترانسودا ،3 – اگزودا ، 4 – بیلیروبین ،5 – پروتئین ،6 – کلسترول
419
422
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-398&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
M.M
Zahmatkesh
محمدمهدی
زحمتکش
00319475328460018947
00319475328460018947
Yes
A
Ehteshami Afshar
امین
احتشامیافشار
00319475328460018948
00319475328460018948
No
M
Rezaian
مرتضی
رضائیان
00319475328460018949
00319475328460018949
No
R
Emamzadegan
رامین
امامزادگان
00319475328460018950
00319475328460018950
No
A
Chehrei
علی
چهرئی
00319475328460018951
00319475328460018951
No
fa
بررسی مقایسهای وضعیت آناتومیک دیواره جانبی بینی بیماران مبتلا به سینوزیت مزمن و اجساد نرمال بروش آندوسکوپی
ENDOSCOPIC COMPARISON OF THE LATERAL NASAL WALL IN PATIENTS WITH CHRONIC SINUSITIS AND NORMAL CADAVERS
ابتلاء به سینوزیت مزمن در اثر اختلالات میکروآناتومیک بینی و سینوسها ایجاد میشود. این اختلالات عمدتاً در مهآی میانی ( middle meatus ) ایجاد میشود و سبب بروز تغییراتی در مجموعه استیومئاتال ( ostiumeatal ) میگردد. این مطالعه با هدف بررسی اختلالات فوق و با مقایسه اجساد نرمال و بیماران مبتلا به سینوزیت مزمن انجام شد. این مطالعه بروش بررسی توصیفی ـ مقایسهای بین 50 مجموعه بینی و سینوس ( sinonasal complex ) در اجساد نرمال و 50 مجموعه بینی و سینوس در بیماران دچار سینوزیت مزمن انجام شد. نتایج نشان دهنده شیوع بالاتر کونکابولوزا( concha bullosa )، زائده آنسینیت با انحراف بداخل ( medialized uncinate process )، بزرگی بولای اتموئید، انحراف S شکل سپتوم و استیوم فرعی سینوس ماگزیلاری در بیماران مبتلا بود. سلول انودی ( onodi cell ) در اجساد از شیوع بالاتری برخوردار بود. بنظر میرسد انحرافات( Variations ) فوق بعنوان عوامل زمینهساز سینوزیت مزمن مطرح باشند.
Some sinonasal microanatomic variations can leads to chronic sinusitis. These variations are most commonly in middle meatus and narrow the ostiumeatal unit. In this study, we compared microanatomic variations of lateral nasal wall and sinuses between normal cadavers and patients with chronic sinusitis. This comparative-descriptive study was conducted between 50 sinonasal complexes. The results demonstrated higher prevalence of concha bullosa, medialized uncinate process, enlarged ethmoid bulla, S shape septal deviation and accessory ostium of maxillary sinus in chronic sinusitis patients. Onodi cells were more prevalent in cadavers. In conclusion, we considered “these anatomical variations are predisposing factors for chronic sinusitis
1) Chronic Sinusitis 2) Lateral nasal wall 3) Concha bullosa 4) Uncinate process
،1 – سینوزیت مزمن ،2 – دیواره جانبی بینی ،3 – کونکابولوزا، 4 – زائده آنسینیت
424
426
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-393&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
M
Naderian
مهرداد
نادریان
00319475328460018955
00319475328460018955
Yes
H
Zadanfarrokh
هوشنگ
زادانفرخ
00319475328460018956
00319475328460018956
No
fa
معرفی یک مورد تومور برنر بدخیم دو طرفه تخمدان
BILATERAL MALIGNANT BRENNER TUMOR OF OVARY: A CASE REPORT
مورد معرفی خانم 48 سالهایست که با شکایت تنگی نفس بمدت یکماه قبل از مراجعه، به بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) مراجعه نمود. در بررسیهای بعمل آمده علاوه بر وجود پلورال افیوژن وسیع ریه راست، توده دو طرفه در شکم بیمار مشخص شد. پس از بررسیهای مقدماتی، بیمار تحت عمل جراحی خارج سازی دو طرفه لوله و تخمدان (bilateral salpingo-oophorectomy) قرار گرفت. در بررسی آسیبشناسی تشخیص تومور برنر بدخیم مسجل شد. تومور برنر جزو تومورهای اپیتلیالی تخمدان میباشد و براساس نمای هیستولوژیک به سه نوع خوشخیم، بینابینی(proliferating) و بدخیم طبقهبندی میشود. این سه نما در مجموع 3-2 درصد همه نئوپلاسمهای تخمدان را شامل میشوند. نوع بدخیم تومور برنر نادر است و کمتر از 2% موارد این تومور را شامل میشود. متوسط سن بیماران در زمان تشخیص 60 سال میباشد و شایعترین علامت آن نیز توده یکطرفه شکمی است. مبتلایان به این تومور پیشآگهی خوبی ندارند و 56% بیماران طی سه سال پس از تشخیص فوت میشوند
The patient is a 48 years old woman who came to Hazrat Rasul-e Akram hospital with complaint of dyspnea from one month ago. In complete evaluation massive pleural effusion and bilateral abdominal mass was detected. The patient has been operated for bilateral salpingo-oophorectomy and pathologic diagnosis was malignant Brenner tumor. Brenner tumor is an epithelial tumor of ovary that is classified as benign, proliferating or borderline and malignant according to histologic appearance. It account for 2-3percent of all ovarian neoplasms the malignant form is rare(2%). The average age of presentation is 60 year and the most common sign is unilateral abdominal mass. The prognosis is poor and 56% of the patients will die whithin 3 years after diagnosis.
1) Bilateral Ovary Tumor 2) Brenner Tumor
،1 – تومور دو طرفه تخمدان ،2 – تومور برنر
428
430
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-401&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
R
Setarehshenas
رویا
ستارهشناس
00319475328460018957
00319475328460018957
Yes
M.R
Nejati
محمدرضا
نجاتی
00319475328460018958
00319475328460018958
No
fa
بررسی سمیت سلولی عصاره دانه گیاه اسفند و ارتباط آن با میزان آلکالوئیدهای بتا ـ کاربولینی موجود در عصاره
CYTOTOXICITY OF PEGANUM HARMALA L. SEEDS EXTRACT AND ITS RELATIONSHIP WITH CONTENTS OF ß-CARBOLINE ALKALOIDS
عصاره دانه گیاه اسفند ( Peganum harmala L. ) از جمله اجزای تشکیل دهنده یکی از فرآوردههای گیاهی بومی بکار رفته جهت درمان سرطان در ایران است. آلکالوئیدهای بتا ـ کاربولینی نظیر هارمین و هارمالین قسمت اعظم ترکیبات فعال موجود در اسفند را تشکیل میدهند. در پژوهش حاضر از روش تغییر یافته آزمون رنگسنجی MTT (3- ( 4و 5 – دیمتیل تیازول 2-ایل ) - 2، 5-دیفنیل تترازولیوم برماید) جهت تعیین سمیت سلولی عصاره دانههای اسفند و آلکالوئیدهای بتا ـ کاربولینی آن روی سه رده سلولی HFFF-P16 ، Hela و KB استفاده شد. در این روش ملح تترازولیوم MTT که زرد رنگ است توسط آنزیمهای دهیدروژناز موجود در میتوکندری سلولهای فعال به ترکیب غیرمحلول و ارغوانی رنگ فورمازان تبدیل میشود. جذب این ترکیب پس از حل شدن در DMSO در 570 نانومتر قابل اندازهگیری است. میزان سمیت سلولی در بین ترکیبات مورد مطالعه با توالی هارمین < هارمن < هارمالین < عصاره کاهش نشان میدهد. تعیین مقدار آلکالوئیدهای بتا ـ کاربولینی در عصاره با استفاده از روش HPTLC و مقایسه آن با نتایج حاصل از آزمون سمیت سلولی نشان داد که فعالیت بیولوژیک عصاره ارتباط مستقیمی با میزان آلکالوئیدهای بتا ـ کاربولینی موجو در آن (بویژه مقدار هارمین) دارد.
Peganum harmla L. (Zygophyllaceae) is one of the components of an ethnobotanical preparation used in the treatment of neoplasms in Iran. β -carboline alkaloids like harmaline and harmine are the major constituents of P. harmla L. seeds extract. MTT-colorimetric assay was used in this study to investigate cytotoxicity of P. harmala seeds extract and its β -carboline alkaloids against HFFF-P16, Hela and KB cell lines. In this method, the yellow tetrazolium salt MTT is converted by mitochondrial dehyrogenases of metabolically active cells to an insoluble purple formazan product. Absorbance of formazan after dissolving in dimethylsulfoxide (DMSO) can be measured at 570 nm. In cytotoxicity assays against HFFF-P16, Hela and KB cell lines, the order of potency was harmine>harmane>harmaline.extract. Harmine and harmaline content of the extract were determined using an HPTLC method and it appears that the biological activity of the extract can be explained by its harmine content.
1) Cytotoxicity 2) MTT-Colorimetric Assay 3) β-Carbolines 4) Cancer Chemotherapy
،1 – سمیت سلولی ،2 – آزمون رنگسنجی MTT ،3 – بتا ـ کاربولین ، 4 – شیمی درمانی سرطان ، 5 - HPTLC
432
437
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-394&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
M
Mahmoudian
مسعود
محمودیان
00319475328460018959
00319475328460018959
Yes
N
Rahbar
ناهید
رهبر روشندل
00319475328460018960
00319475328460018960
No
M
Hoormand
محمود
هورمند
00319475328460018961
00319475328460018961
No
S.A
Ebrahimi
سلطان احمد
ابراهیمی
00319475328460018962
00319475328460018962
No
A
Madadkar Sobhani
آرمین
مددکارسبحانی
00319475328460018963
00319475328460018963
No
fa
بررسی نتایج اعمال جراحی بر روی ناهنجاریهای مادرزادی قلب در کودکان بستری در بیمارستان شهید رجائی طی سالهای 1375-1366
EVALUATION OF THE SURGICAL OUTCOME OF THE CONGENITAL HEART DISEASE PATIENTS IN SHAHID RAJAI HOSPITAL: A TEN YEARS SURVEY
با نگاهی به تاریخچه اعمال جراحی قلب، میتوان دریافت که با گذشت زمان کیفیت و کمیت این اعمال رو به بهبود است. در این زمینه با بکارگیری Cardiopulmonary bypass ( CPB ) مرگ و میر بطور قابل توجهی کاهش یافته است. بعلت محدودیت اطلاعات موجود در این زمینه در کشور ایران، مطالعهای با هدف جمعآوری اطلاعات در یکی از مهمترین مراکز جراحی قلب کودکان طراحی شد. در این مطالعه انواع اعمال جراحی قلب کودکان و مرگ و میر ناشی از آن طی مدت 10 سال بررسی شد. این مطالعه به روش توصیفی ـ گذشتهنگر و با مراجعه به اطلاعات موجود در پرونده بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه انجام شد. از حدود 7900 بیمار عمل شده طی مدت 10 سال، 1500 بیمار بعنوان نمونه و بطور تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات مربوط به نوع عمل جراحی و مرگ و میر آنها از طریق تکمیل پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از روشهای آمار توصیفی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. محدوده سنی بیماران مورد مطالعه از یک روز تا 18 سال متفاوت بود. از نظر شیوع جنسی، تفاوتی بین دو گروه مشاهده نشد. شصت درصد بیماران با استفاده CPB و 40% آنان بدون آن عمل شدند. اعمال جراحی انجام شده شامل بستن مجرای سرخرگی بازمانده ( Patent Ductus Arteriosus, PDA ) (22%)، اصلاح کامل تترالوژی فالوت ( TOF ) (5/16%)، ایجاد شنت سیستمیک به پولمونری (5/12%)، بستن نقص دیواره بطنی ( VSD ) و نقص دیواره دهلیزی ( ASD ) (هر کدام 8%) و سایر ناهنجاریهای قلبی بود. مرگ و میر کلی بیماران در حدود 9/5% بود. با ملاحظه نتایج پژوهش مشخص میشود که تعداد اعمال جراحی مادرزادی قلب کودکان رو به افزایش است. بطوریکه در اواخر سالهای مورد مطالعه تعداد اعمال افزایشی معادل دو الی سه برابر سالهای مشابه داشته است. کیفیت اعمال جراحی قلب کودکان با گذشت زمان بهبود یافته است، بطوریکه اعمال جراحی پیچیده برای بیماران دچار ضایعات پیچیده مادرزادی قلبی از سال 1372 به بعد رو به افزایش است. مرگ و میر کودکانی که تحت اعمال جراحی قلب باز قرار گرفتهاند با گذشت زمان، بهبود روشها و نیز افزایش تجربه تیم مراقبت کننده رو به کاهش است.
Progress in application of cardiopulmonary bypass(CPB) give rises to significant decrease in morbidity and mortality, Although research in this subject in our conutry is restricted. We attemped to conform a survey in one of the important hospital for heart surgery. This survey will tend to overview the outcome of common procedures accomplished in this regard. In this survey which performed descriptive retrospectively for 7900 total operations, 1500 surgical operations randomly were selected. Information related to kinds of surgical operation and death were presented thereafter. Sample collection was randomly selected and spectrom of patients was from birthday to 18 years old. There was not sex prodominancy. CPB was applied for 60% of patients. The frequency of operations included PDA (D;L) 22%, total correction for TF 16.5%, systemic to pulmonary shunt 12.5%, ASD & VSD closure each 8%. Total mortality rate was 5.9%. Analysis of operated population showed that outcome of patients were improved 2-3 times in recent years. Since 1993 until now this achievement was more accelerated. After operation for complex cyanotic heart diseases, we concluded mortality and morbidity of patients were decreased prominantly due to better care of them in pediatric ICU, more experience and better equipments.
1) Congenital Heart Diseases 2) Cardiac Surgery 3) Mortality and Morbidity
،1 – بیماریهای مادرزادی قلب ، 2 – جراحی قلب ،3 – مرگ و میر
439
443
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-395&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
A.R
Ahmadi
علیرضا
احمدی
00319475328460018964
00319475328460018964
Yes
G
Mollasadeghi Roknabadi
غلامعلی
ملاصادقی
00319475328460018965
00319475328460018965
No
N
Noori
نورمحمد
نوری
00319475328460018966
00319475328460018966
No
A
Shahmohammadi
اکبر
شاهمحمدی
00319475328460018967
00319475328460018967
No
fa
بررسی ارتباط بین سطح هورمونهای تیروئید و مرگ و میر در بخش مراقبتهای ویژه
STUDY OF ASSOCIATION BETWEEN THYROID HORMONES AND MORTALITY IN INTENSIVE CARE UNIT ADMITTED PATIENTS
برخی بیماریها مانند بیماریهای کبدی و کلیوی، دیابت ملیتوس و نیز وخامت وضعیت عمومی بیمار میتوانند منجر به تغییر سطوح هورمونهای تیروئید گردند. بیماران بخش مراقبتهای ویژه که اغلب بدحال بوده و مبتلا به بیماریهای سیستمیک حاد و مزمن میباشند در معرض این تغییرات هستند. در برخی مطالعات ارتباط این هورمونها با پیشآگهی بیماری گزارش شده است. هدف این مطالعه تعیین ارتباط سطوح این هورمونها و مرگ و میر در بخش مراقبتهای ویژه بود. بهمین منظور 100 بیمار بستری در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) در سه ماهه پائیز سال 1378 مورد بررسی قرار گرفتند. این مطالعه بروش مقطعی ( cross-sectional ) انجام شد و سطح هورمونهای TSH ، Total T4 ، Total T3 و Free T3 در بیماران اندازهگیری شد. از 100 بیمار مورد بررسی، 64% زنده ماندند و 36% فوت شدند. 32% دچار سندرم سیک یوتیروئید ( Sick Euthyroid Syndrome,SES ) بودند. از 22 بیمار مبتلا به SES1 16 بیمار زنده ماندند و 6 بیمار فوت شدند که این ارقام در گروه شاهد بترتیب شامل 48 و 30 بود. از 10 بیمار دچار SES2 7 بیمار زنده ماندند و 3 بیمار فوت شدند که این ارقام در گروه شاهد بترتیب 57 و 33 بود. ارتباط معنیداری بین تغییر سطح هورمونهای مورد نظر و مرگ و میر مشاهده نشد.
Some conditions and diseases such as renal and hepatic disorders, Diabetes mellitus and severe illnesses can vary thyroid hormones level. Patients in intensive care unit that most of them are ill and with various acute diseases are prone to these varations. In some studies, relation between these variations and prognosis was issued. This research was performed to investigate wether relation is between these variations and mortality in ICU. For reaching to our object, we studied 100 patients who admitted in ICU in 3 months of autumn in 1999. The type of the study was cross-sectional. Level of TSH, total T4 and free T3 hormones are measured. From 100 patients, 64% were alive, 36% were died and 32% were with sick euthyroid syndrome. The results indicate that there is not significant association between thyroid hormones level variations (sick euthyroid syndrome) and mortality in ICU.
1) Thyroid hormones 2) Sick Euthyroid Syndrome 3) ICU 4) Mortality
،1 – هورمونهای تیروئید ،2 – سندرم سیک یوتیروئید ،3 – بخش مراقبتهای ویژه ،4 – مرگ و میر
445
448
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-385&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
M
Nojomi
مرضیه
نجومی
00319475328460018968
00319475328460018968
Yes
H
Shahrad Bejestani
هادی
شهراد
00319475328460018969
00319475328460018969
No
S.M
Mosavi
سیدمحسن
موسوی
00319475328460018970
00319475328460018970
No
fa
بررسی تغییرات ترکیبات قندی سطح سلول و ماده خارج سلولی در روند تکامل عدسی
STUDY OF CELL SURFACE AND EXTRACELLULAR MATRIX SUGARS CHANGES DURING LENS DEVELOPMENT
تکامل عدسی از اکتودرم سطحی مجاور حباب بینایی محتاج میان کنشهای پیچیده و منظمی بین اکتودرم سطحی ناحیه کرانیال جنین، نورواکتودرم پروزنسفالون و مزانشیم مابین آنها است. ترکیبات قندی سطح سلول (گلیکوکونژوگهها) و ماتریکس خارج سلولی نقش بسیار با اهمیتی در هدایت وقایع مورفوژنز تشکیل عدسی دارند. بمنظور بررسی توزیع طبیعی ترکیبات قندی سطح سلول و اجزای ماتریکس خارج سلولی، 20 سر موش از نژاد Whistar انتخاب شدند و پلاگ واژینال بعنوان روز صفر حاملگی در نظر گرفته شد. موشهای حامله بر اساس روز حاملگی از روز یازدهم تا بیستم جنینی تحت بیهوشی عمیق باز شدند و جنینها در محلول B4G ، کارنوی و بوئــن ثابــت( fix ) شدند. مقاطع برش به ضخامت 6-5 میکرومتر تحت رنگآمیزیهای H;E ، 5/2 PAS/Alcian Blue, PH= ، Trichrome و لکتینهای PNA و BSA1-B4 و S/PNA قرار گرفتند. لکتین PNA و BSA1-B4 بترتیب وجود قندهای انتهایی Gal/GalNac و D-Gal را در استرومای عدسی مشخص نمودند. کاربرد آنزیم سیالیداز تغییری در میزان واکنش عدسی به لکتین PNA را بدنبال نداشت. همچنین وجود ترکیبات اسیدوفیل در استرومای عدسی و ترکیبات قندی خنثی در کپسول عدسی پس از تشکیل حباب عدسی نشان داده شد. بنظر میرسد ترکیبات قندی سطح سلول و ماتریکس خارج سلول همپای مورفوژنز تغییر میکنند و زمینه ساز تحولات تکاملی در آن هستند .
Lens development requires precise interaction between cranial surface ectoderm, Neuroectoderm and interposed mesenchyme. Cell surface glycoconjugate and extracellular matrix govern lens morphogenesis. The aim of the present study was to investigate the presence and distribution of Glycoconjugate and extracellular matrix components. Embryos from day 11-20 of gestation from whistar rat were cellected. Vaginal plug recognized as embryonic day of zero of gestation. Paraffin blocks were cutted serially and histochemical staining (H;E, PAS/Alcian Blue, PH=2.5 and trichrome) and lectin histochemistry (PNA,BSA1-B4,S/PNA) were carried out. PNA and BSA1-B4 lectins shows Gal/Galnac and D-Gal in lens fibers respectively. Application of sialidase enzyme did not show any increase of reactivity of lens fibers to PNA. Histochemical staining showed the presence of Acidophilic material and neutral Glycosaminoglycans in lens stroma and lens capsule respectivelly. It seems that extracellular matirx and cell surface Glycoconjugates changes synchronous with development.
1) Lens 2) Lectin 3) Extracellular Matrix 4) Sugar 5)Glycoconjugate
،1 – عدسی ،2 – لکتین ،3 – ماتریکس خارج سلولی ، 4 – قند ،5 – گلیکوکونژوگه
450
455
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-390&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
M.R
Arab
محمدرضا
عرب
00319475328460018971
00319475328460018971
Yes
T
Tlaii Khouzani
طاهره
طلایی خوزانی
00319475328460018972
00319475328460018972
No
A.R
Fazel
علیرضا
فاضل
00319475328460018973
00319475328460018973
No
fa
بررسی اثر داروهای تسکین بخش (سداتیو) بر سطح رضایت بیمارانی که به روشهای بیحسی موضعی تحت اعمال جراحی زنان قرار میگیرند
EVALUATION OF THE EFFECTS OF SEDATION ON THE SATISFACTION LEVEL OF THE PATIENTS WHO ANESTHETIZE REGIONALLY IN GYNECOLOGIC SURGERIES
جهت بررسی اثرات تسکینبخشی (سداسیون) بر میزان رضایت بیمارانی که جهت اعمال جراحی زنان تحت بیحسی موضعی ( regional ) قرار میگیرند 120 بیمار بطور تصادفی و بروش نمونهبرداری آسان در بیمارستان شهیداکبرآبادی انتخاب شدند و بعد از انجام بیحسی موضعی براساس دریافت یا عدم دریافت داروی سداتیو در دو گروه قرار گرفتند. میزان رضایت بیماران از نوع بیهوشی در هر دو گروه مورد بررسی قرار گرفت( double blind ). از 60 بیماری که داروی سداتیو دریافت نمودند، 51 بیمار (85%) از نوع بیهوشی خود ابراز رضایت نمودند در حالیکه در گروه بیمارانی که داروهای سداتیو دریافت ننمود تنها 40 بیمار (67%) از نوع بیهوشی خود اظهار رضایت نمودند(018/0= p ).
To evaluate the satisfaction level from regional anesthesia on female patients, 120 patients was admitted to a randomized control study in Shahid Akbar Abadi hospital. In first group after inducing regional anesthesia, patients were administered sedative drug and in second group they received placebo. Patient satisfaction were 85% in sedated group and 67% in nonsedated group(P=0.018).
1) Regional Anesthesia 2) Sedation 3) Satisfaction
،1 – بیحسی موضعی ،2 – تسکین (سداسیون) ،) 3 – میزان رضایت
457
460
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-400&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
R
Safaeian
رضا
صفائیان
00319475328460018974
00319475328460018974
Yes
M
Mozaffari
مژگان
مظفری
00319475328460018975
00319475328460018975
No
fa
سارکوم استرومای آندومتر با درجه پایین: گزارش موردی
LOW GRADE ENDOMETRIAL SARCOMA: A CASE REPORT
در این گزارش خانم 37 سالهای معرفی میگردد که در سال 1374 بعلت خونریزی غیرطبیعی رحم تحت عمل هیسترکتومی قرار گرفت و نتیجه بررسی پاتولوژی آن سارکوم استرومای آندومتر با درجه پائین گزارش شد. در آن زمان هیچ گونه درمان تکمیلی خاصی برای بیمار انجام نشد و بیمار در مرتبه دوم بعلت وجود توده در واژن مراجعه نمود. حین لاپاراتومی تودههای متعددی در کف لگن بین مثانه، کولون، کاف واژن و قسمت قدامی پریتوئن دیده شد و در بررسی پاتولوژی نیز عود سارکوم استرومای آندومتر با درجه پایین گزارش گردید.
In this case report we presented a 37 year-old woman with history of total abdominal hystrectomy, five years ago (1996) due to abnormal uterine bleeding and intrauterine mass, with histopathologic diagnosis of low-grade endometrial stromal sarcoma. There is no history of further adjuvant therapy. Then (five years later) the patient presented with a protruded vaginal mass, and in laparatomy multiple solid masses are observed in pelvic floor with extension to vaginal cuff and anterior portion of peritoneum. The masses are excised. The histopathologic diagnosis is recurrence of low-grade endometrial stromal sarcoma.
1) Intrauterine mass 2) Abnormal Uterine Bleeding 3) Endometrial stromal sarcoma
،1 – توده داخل رحم ،2 – خونریزی غیرطبیعی رحم ، 3 – سارکوم استرومای آندومتر
462
465
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-403&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
A.M
Mirnateghi
امیرمهدی
میرناطقی
00319475328460018976
00319475328460018976
Yes
M
Yonesi
محمد
یونسی
00319475328460018977
00319475328460018977
No
S.H
Farzaneh
سیدحسن
فرزانه
00319475328460018978
00319475328460018978
No
fa
بررسی انواع عفونتهای قارچی در بیماران مراجعه کننده به درمانگاه پوست مجتمع آموزشی درمانی حضرت رسول اکرم (ص)
PREVALANCE RATE OF DIFFERENT TYPES OF YEAST INFECTION IN PATIENTS VISITING THE DERMATOLOGY CLINIC OF HAZRAT RASUL-E AKRAM HOSPITAL
هدف از انجام این تحقیق بررسی اپیدمیولوژیک و پیشبینی عوامل تأثیرگذار در زمینه ابتلا به عفونتهای قارچی در بین مراجعهکنندگان به درمانگاه پوست مجتمع آموزشی حضرت رسول اکرم (ص) بود. این پژوهش بر روی 500 بیمار مشکوک به ضایعه قارچ پوستی انجام پذیرفت. بیماران پس از معاینات بالینی جهت تشخیص قطعی به درمانگاه قارچ شناســی معرفی شدند، از آنها آزمایش مستقیم، کشت و کشت اسلاید ( Slide culture ) بعمل آمد و نوع عفونت قارچی مشخص گردید. نتایج بدست آمده از 253 مورد مثبت تحت مطالعه (128 نفر مؤنث و 125 نفر مذکر) نشان میدهد که قارچها و شبه قارچهای جدا شده دراین مطالعه بترتیب عبارت بودند از درماتوفیت (4/51%)، اریتراسما (1/20%)، کاندیدیازیس (6/18%)، پتیریازیس ورسیکالر(3/8%) و آسپرژیلوس ناخن (6/1%). همانگونه که مشخص است درماتوفیتهـــا شایعتریــن عامل بودنــد و از نظر آماری نیز اختلاف معنیداری را با سایــر عوامل نشان دادند(001/0 P< ، 185= X2 ) . شایعترین ارگانیسم جدا شده از درماتوفیتها اپیدرموفیتون فلوکوزوم بود که از کشاله ران و پا جدا گردید (001/0 P< ، 7/33= X2 ) . بررسی نتایج فراوانی عفونتهای قارچی در گروههای سنی مختلف نشان داد که با افزایش سن، شیوع عفونتهای قارچی بیشتر میشود. در این مطالعه گروه سنی بالای 40 سال بیشترین درصد ابتلا به بیماریهای قارچی ـ جلدی (2/46%) را نشان دادند (001/0 P< ، 164= X2 ) . از نظر محل عفونت قارچی در روی پوست (با در نظر گرفتن مجموعهای از انواع مختلف قارچها)، کشاله ران هم در افراد مذکر (بمیزان 4/26%) و هم در بیماران مؤنث (بمیزان 7/54%)، بیشترین میزان ابتلا را داشت (بترتیب با29 Χ 2 = و 3/178 Χ 2 = ، 001/0 P< ). درصد فراوانی محلهای مختلف درگیری پوست در دو جنس مذکر و مؤنث از الگوی مشابهی پیروی نمیکند (02/0 P< ، 5/21= X2 ) . بطوریکه فراوانی عفونت قارچی ناحیه کشاله ران در افراد مؤنث بطور معنیداری با افراد مذکر اختلاف دارد (001/0 P< ، 21= X2 ) .
The purpose of this investigation was to survey the epidemiological and other contributing factors on the establishment of fungal infections among patients visiting Hazrat Rasul-e Akram Hospital in Tehran. Five hundred patients suspected of having fungal skin infections were referred to the mycology lab and the specific fungal etiology was determined by both culture methods as well as slide culture observation. We were able to isolate a total of 253 fungi which included 51.4% dermatophytes, 20.1% Erythrasma, 18.6% candidiasis, 8.3% pityriasis versicolor and 1.6% nail Aspergillus. Dermatophytes consisted the most common etiologic agent ( Χ 2 =185, P<0.001), and the most common loci of infection in both sexes were groin(26.4% in male and 54.7% in females)(P<0.001, Χ 2 =29 and Χ 2 =178.2 respectively). Epidermophyton flucosum was the most common dermatophyte isolated ( Χ 2 =33.7, P<0.001) and its source was either from the pelvic region or the feet. There was also a higher prevalence of fungal infections among those above 40 years of age (46.2%) ( Χ 2 =164, P<0.001).
1) Dermatomycoses 2) Tinea 3) Tricophyton 4) Prevalence
،1 – شیوع عفونت قارچی ،2 – درماتومیکوز ،3 – تینهآ ،4 – تریکوفیتون
466
470
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-387&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
A
Tabatabai
آذردخت
طباطبایی
00319475328460018979
00319475328460018979
Yes
M
Poureslami
محمد
پوراسلامی
00319475328460018980
00319475328460018980
No
A.R
Shamshiri
احمدرضا
شمشیری
00319475328460018981
00319475328460018981
No
M
Moshir
محمد
مشیر
00319475328460018982
00319475328460018982
No
fa
بررسی میزان کلنیزاسیون پنوموکوکهای مقاوم به پنیسیلین در کودکان مقیم در مهدکودکها طی سالهای 1376-1375
DETERMINATION OF PENICILLIN RESISTANT PNEUMOCOCCUS COLONIZATION IN CHILDREN WHOM STAY IN DAY CARE CENTERS DURING 1996-1997
استرپتوکوک پنومونیه از عوامل مهم بیماریزای شناخته شده در انسان و بویژه کودکان است. اطلاع پزشکان هر کشور از میزان مقاومت این میکروب در انتخاب آنتیبیوتیک مناسب برای درمان انواع مختلف بیماریهای ناشی از آن در کودکان (مننژیت، پنومونی، اتیت میانی و سینوزیت) اهمیت زیادی دارد. در دو مطالعه انجام شده بر روی کودکان مقیم در مهدکودکهای آمریکا بترتیب 59% و 53% کودکان با پنوموکوک مقاوم به پنیسیلین کلنیزه بودند. طی سالهای 1376-1375 از 170 کودک سالم مقیم در مهدکودکهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ایران کشت نازوفارنکس انجام گردید. 8/51% افراد مورد مطالعه دختر (میانگین سنی 98/3 سال) و 2/48% پسر (میانگین سنی 99/3) بودند. شایعترین عوامل بیماریزای جدا شده شامل استرپتوکوک گروه D ( GDS ) 60% (میانگین سن ابتلا 07/4 سال)، استرپتوکوک گروه A ( GAS ) 5/32% (میانگین سن 1/4)، استرپتوکوک پنومونیه 5/2% (میانگین سن ابتلا 5/4 سال)، هموفیلوس آنفولونزا 6/0%(میانگین سن ابتلا 2 سال) و استافیلوکوک9/5% (میانگین سن ابتلا 6/2 سال) بود. از نظر تنوع عوامل و درصد فراوانی هر کدام تفاوت معنیداری بین دو گروه پسر و دختر وجود نداشت. پنوموکوکهای جدا شده با روش دیسک، در صددرصد موارد به پنیسیلین و آمپیسیلین مقاوم بودند اما به اریترومایسین، کوتریموکسازول، کلرامفنیل، سفالوتین، سیپروفلوکساسین و وانکومایسین حساس بودند. نتیجه آنکه با توجه به تعریف استاندارد از انواع مقاومت، احتمالا پنوموکوکهای کلنیزه کننده نازوفارنکس کودکان در این مطالعه از نوع شدیداً مقاوم ( highly resistant ) نبوده و عمدتاً شامل انواع مقاومت بینابینی ( intermediate ) به پنیسیلین بودند.
Streptococcus pneumonia is one of the most common pathogens in the humaun beings, specially in childhood. Knowing of it’s “Antibiotic resistance” is very important for antibiotic administration by medical persons. Between 1996-1997 nasopharyngeal culture has been done in 170 healthy child whom stayed in day care centers. Of 170, 51/8% (mean age=3.98years) were female and 48.2% (mean age=3.99years) were male. No different results were seen between sex. Group D Streptococcus(GDS) in 60% (mean age=4.069years), Group A Streptococcus(GAS) in 32.5% (mean age=4.098years), S.pneumonia in 2.5% (mean age=4.5years), H.inf in 0.6% (mean age=2years) of children were isolated. All of S.pneumonia were resistant to Penicillin and Ampicillin, but all of them were sensitive to Erythromycin, Co-trimoxazol, Chloramphenicol, Cephalothin, Ciprofloxacin and Vancomycin. Probably, S.pneumonia which colonized these child was not highly resistant to penicillin but was intermediate resistant.
1) Streptococcus 2) Nasopharyngeal Colonization 3) Penicillin resistant pneumococcus
،1 – استرپتوکوک پنومونیه ،2 – کلنیزاسیون نازوفارنکس، 3 – پنوموکوک مقاوم به پنیسیلین
472
478
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-386&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
S
Noorbakhsh
ثمیله
نوربخش
00319475328460018983
00319475328460018983
Yes
S
Shenasa
سوزان
شناسا
00319475328460018984
00319475328460018984
No
M
Rafee Nejad
منصوره
رفیعنژاد
00319475328460018985
00319475328460018985
No
fa
بررسی نحوه اثر ضد درد نیکوتین از طریق آگونیست و آنتاگونیست آدنوزینی در موش سوری
EFFECT OF ADENOSINE RECEPTOR AGONIST AND ANTAGONIST ON NICOTINE INDUCED ANTINOCICEPTION IN MICE
در این بررسی اثر ضد درد دوزهای مختلف نیکوتین روی موش سوری مورد آزمایش قرار گرفت. نیکوتین با غلظتهای مختلف ( mg/kg 0001/0 و 001/0 و 01/0 و 1/0) بصورت داخل صفاقی تزریق گردید و پس از ده دقیقه تست فرمالین انجام شد. نیکوتین با دوزهای ( mg/kg 001/0 و 01/0 و 1/0) در هر دو فاز حاد و مزمن ایجاد بیدردی مینماید و بیشترین بیدردی با دوز ( mg/kg 1/0) حاصل میشود. تئوفیلین (بعنوان آنتاگونیست گیرنده آدنوزینی) با دوزهای کم ( mg/kg 20و 10و 5) ایجاد بیدردی مینماید ولی در دوزهای بالاتر ( mg/kg 50و 40) فاقد چنین اثری است. از طرف دیگر تئوفیلین بیدردی حاصل از نیکوتین را کاهش میدهد و بالاخره NECA ( 5 N-Ethyl Carboxy Amino Adenosine ) که آگونیست گیرنده آدنوزینی میباشد از یکسو باعث بیدردی میشود و از سوی دیگر اثر بیدردی حاصل از نیکوتین را تقویت میکند.
In this study analgesia induced by different dosages of nicotine was examined on mice. Nicotine with different dosages (0.1, 0.01, 0.001 mg/kg) was injected by intraperitoneal manner. Formalin test was then performed after ten minutes. Nicotine caused both acute and chronic phase analgesia with all dosages. We used, but the most analgesic dose was 0.1 mg/kg. Theophyline is an adenosin receptor antagonist, wich induces analgesia with low dasages (5, 10, 20 mg/kg) but not at higher dasages (40, 50 mg/kg). On the other hand, theophyline reduces the level of analgesia induced by nicotine. Furthermore NECA, an adenosine receptor agonist, causes not only analgesia, but also augments the analgesic effect of nicotine. Thus, we concluded that adenosine has some roles on analgesic effects of nicotine.
1) Analgesia 2) Nicotine 3) Theophyline 4) NECA 5) Formaline test
،1 – بیدردی ،2 – نیکوتین ،3 – تئوفیلین ، 4 – نکا،اتیلکربوکسی آمینوآدنوزین،– تست فرمالین
480
486
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-391&slc_lang=en&sid=1
2005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/12005/08/1
1384/5/10
H
Homayounfar
همایون
همایونفر
00319475328460018986
00319475328460018986
Yes
M.R
Zarin dast
محمدرضا
زریندست
00319475328460018987
00319475328460018987
No
N
Jamaly Raeoufy
نیدا
جمالی رئوفی
00319475328460018988
00319475328460018988
No