en
jalali
1381
9
1
gregorian
2002
12
1
9
30
online
1
fulltext
fa
بررسی واریاسیونهای آناتومیک حلقه عروقی مغز(حلقه ویلیس) از طریق آنژیوگرافی مغزی
STUDY OF ANATOMICAL VARIATIONS OF WILLIS CIRCLE THROUGHOUT CEREBRAL ANGIOGRAPHY
اهمیت واریاسیونهای آناتومیک، مورد توجه بسیاری از شاخههای علوم پزشکی میباشد. واریاسیون ممکن است در هر یک از ارگانها و سیستمهای بدن وجود داشته باشد که درجه اهمیت آنها تحت تأثیر فاکتورهای مختلف از بیاهمیت تا پراهمیت و حتی خطرناک متغیر است. سیستم گردش خون مستعد بروز واریاسیونهای متعدد میباشد که با توجه به اهمیت حیاتی این سیستم بخصوص در خونرسانی به سیستم اعصاب مرکزی و بویژه مغز، واریاسیونهای آن از اهمیت بیشتری برخوردار هستند. حلقه ویلیس منبع اصلی خونرسانی به بخشهای مختلف مغز است و تاکنون واریاسیونهای متعددی در رابطه با آن گزارش شده است. علیرغم بررسیهای متعدد در سایر جمعیتها تاکنون در کشور ما گزارشی مبنی بر نوع و میزان وقوع واریاسیونهای این ساختار عروقی مهم وجود نداشته است. لذا هدف از این تحقیق بررسی واریاسیونهای حلقه عروقی مغز(ویلیس) به روش آنژیوگرافی سربرال در بیماران نژاد ایرانی مراجعه کننده به بخش رادیولوژی و پیبردن به نوع و میزان واریاسیونهای آناتومیک بوده است. در این تحقیق از طریق مطالعه کلیشههای فاز شریانی، موارد واریاسیون شامل تغییر در محل انشعاب، تعداد انشعابهای غیر نرمال، آژنزی و مقایسه قطر ظاهری در مورد شریانهای حلقه ویلیس و همچنین شریانهای کاروتید داخلی، خارجی، مغزی میانی و ورتبرال تحت بررسی قرار گرفتند. نتایج این تحقیق نشان دهنده وجود موارد واریاسیون در شریانهای رابط قدامی، رابط خلفی، مغزی میانی و بازیلار بوده است. نتایج این تحقیق در زمینه تشخیصهای نورولوژیک و همچنین پیشآگهی بیماران مبتلا به ضایعات عروقی مغز حائز اهمیت میباشد
ABSTRACT
Anatomical variations have great importance among various medical disciplins. The significance of these variations differ from some points of view including system, site and degree of variation. Vascular system is a common site of variations. The importance of this system in supplying the organs, specially the brain has made it to be in focus for its variations. The main source of the brain blood supplying is the circle of willis. Many anatomical variations of the adult arterial circle have been described. To our knowledge, despite of many documents of anatomical variations of willis circle in other population, no documents have been reported regarding to Iranian population. Thus, in order to determine the kind and the incidence of the variants of willis circle, by using cerebral angiography we studied the willis circle in Iranian race patients referred to department of radiology. Variants for the main branches of willis, including abnormal site of ramification, number of branching, agenesy and external diameter were noticed. In addition, other ones like internal & external carotid, basilar artery and middle cerebral artery were noticed too. Results of this study showed some variations in anterior and posterior communicating artery, middle cerebral artery and basilar artery. The recognition of anatomical variations of the circle of willis is important in diagnostic procedures, prognosis of the patients with cerebrovascular disorders and also allows the neurosurgeons to construct better and safer microdissection plan to save time on the one hand and to prevent postoperative neurological deficits on the other hand.
1) Anatomical variations 2) Willis circle 3) Cerebral angiography
،1 – واریاسیونهای آناتومیک ،2 – حلقه ویلیس ،3 – آنژیوگرافی سربرال
305
314
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-319&slc_lang=en&sid=1
2005/07/25
1384/5/3
S.B
Jamei
سیدبهنامالدین
جامعی
00319475328460014498
00319475328460014498
Yes
N.A
Rahbar
نصرا…
رهبر
00319475328460014499
00319475328460014499
No
Y
Sadeghi
یوسف
صادقی
00319475328460014500
00319475328460014500
No
fa
ارزیابی کیفی کلیشههای رادیوگرافی
QUALITY ASSESSMENT OF THE RADIOGRAPHY FILMS
از آنجائیکه در یک بخش رادیولوژی بهای فیلم، مواد شیمیایی و استهلاک دستگاهها، 80% از کل هزینه آن بخش را تشکیل میدهند، عدم موفقیت در تهیه کلیشههای مطلوب رادیوگرافی از نظر اقتصادی، هزینه سنگینی را به سیستم بهداشتی و درمانی تحمیل میکند، تجزیه و تحلیل کلیشههای کنار گذاشته شده رادیوگرافی در حقیقت مقدمهای جهت اجرای برنامه کنترل کیفی محسوب میگردد. بنابراین با بررسی نحوه فعالیت بخشهای رادیوگرافی به منظور ارزیابی کیفی این واحدها، نقاط ضعف سیستم نمایان شده و میتوان در رفع آنها کوشش نمود. در این طرح سعی شد تا ضمن بررسی علل کنارگذاشتن فیلم، عوامل موثر بر آن نیز شناسایی گردد تا با به حداقل رساندن این عوامل، علاوه بر صرفهجویی در هزینه بیمارستانها، حفاظت بیشتری در برابر تابشگیری بیماران و پرسنل انجام شود. به منظور کاهش نقش تکنسینها به عنوان یک عامل مخدوش کننده در نمونهگیری از فیلمهای کنار گذاشته شده و تکراری، تعدادی از دانشجویان ترم آخر رادیولوژی تحت آموزش قرار گرفتند و نحوه بررسی فیلمها برای آنهاشرح داده شد. سپس تمام فیلمهایی که از بیماران مراجعه کننده به بخشهای رادیوگرافی تهیه شده بود در شیفت صبح 3 بیمارستان آموزشی شهر سمنان بلافاصله پس از خروج از دستگاه ظهور مورد بررسی قرار گرفت. در مدت جمعآوری نمونهها، 3067 کلیشه از 1670 بیمار تهیه و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون K2 و نسبت استفاده شد. نتایج به دست آمده از این آزمایش نشان داد که 17/1% از کل تصاویری که تهیه شده بودند تکرار شدند در حالی که میزان کل فیلمهایی که کنار گذاشته شده بودند، 5% و مقدار واقعی فیلمهای خراب شده که کیفیت پایین داشتند 98/7% بوده است. در این آزمایش مشخص شد که بین تصاویر کنار گذاشته شده توسط مردان (7/3%) و زنان (2/6%) اختلاف معنیداری وجود دارد(0024/0=PV). مهمترین عامل کنار گذاشتن کلیشههای رادیوگرافی، حالت گماری نامناسب بیمار (3/29%) و دومین عامل، خطای اکسپوژر(4/24%) بوده است. یافتهها حاکی از این نکته است که 9/2% از تصاویر تهیه شده فاقد کیفیت مطلوب هستند اما بدون کنار گذاشتن یا تکرار، به عنوان کلیشههای سالم در اختیار بیمار قرار داده میشوند که در بیمارستان دارای بخش اورژانس این نکته چشمگیرتر میباشد
ABSTRACT
As the price of film, chemical materials and amortization of the machines consist of the 80% out of the whole expenses in a radiography ward, thus failure in providing the desirable radiography films, economically, imposes much expence to the treatment and health system.to analyse the radiography damaged films or rejected ones, is introduction to perform the quality control plan.
To reduse the role of technicians as the districting factors in sampling from the damaged and repeated films, some of the sinior radiography students were trained and were told how to chek the films. Then all the provided films, from patients referred to radiography wards in the morning shifts in 3 training hospitals in Semnan, were cheked, immediately, after going out the prossesor. During two month, 3067 film belong to 1670 patient were analysed, to analyse the data, k2 and Ratio test were used.
The results indicated that 1.17% out of the whole provided images been repeated, while the rate of the rejected films is 5% and the real number of the damaged films with low quality were 7.98% in this study, it was determined that there is meaningful difference between the rejected images by men (3.7%) and women (6.2%), (Pv=0.0024). The most important factor in rejecting the films is to have bad position (29.3%) and the second factor is the exposure error (24.4%). Findings indicate that 2.9% of provided images, Lack the proper quality, but without rejecting or repeating them, they were used for patients as the safe films, chiefly in emergency ward, this observed a lot.
1) Radiography 2) Reject films 3) Repeated films
،: 1 – رادیوگرافی ، 2 – فیلمهای کنار گذاشته شده ،3 – فیلمهای تکراری
317
324
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-323&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/25
1384/5/3
M
Jadidi
مجید
جدیدی
00319475328460014501
00319475328460014501
Yes
fa
بررسی میزان موفقیت احیای قلبی ریوی در بیمارستان شهدای هفتم تیر
EVALUATION OF SUCCESFUL CARDIOPULMONARY RESSUSCITATION (CPR) RATE IN HAFTOM TEER HOSPITAL
این مطالعه به منظور تعیین میزان موفقیت احیای قلبی تنفسی به صورت توصیفی و cross sectional در 6 ماهه دوم سال 1379، روی 150 بیمار که نیاز به این اقدام داشتند، انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات، فرمهای تنظیم شده برای ثبت گزارش پزشکان و تیم پرستاری و نیز پیگیری وضعیت بیماران تا زمان ترخیص از بیمارستان بوده است. جامعه مورد مطالعه بیمارانی بودند که عملیات احیای قلبی ریوی برای آنها به صورت اورژانسی انجام شده بود و بعد از احیا در بیمارستان قابل پیگیری مطالعاتی بودهاند. بطور کلی معیار موفقیت اولیه در احیای قلبی ریوی برگشت فعالیت قلب است که با مانیتورینگ ثبت جریان الکتریکی قلب (ECG) و نیز لمس نبض محیطی و مرکزی مشخص میشود و معیار موفقیت نهایی، ترخیص زنده از بیمارستان میباشد. در این بررسی میزان موفقیت اولیه 3/29% و موفقیت نهایی 10% بوده است
ABSTRACT
This study evaluated rate of successful resuscitation on 150 patient that need to CPR during 6 month in Haftom teer hospital in Tehran, In the year of 2000. This study is descriptive and cross sectional, source of this study was report of physician and nurses that involved in CPR. In this study patients need emergency cardio pulmonary resuscitation were chosen and then follow in hospital. Guid on primary success to CPR is pulse rate and ECG monitoring and guidline to complete successfully CPR is discharge from hospital. This study revealed rate of primary successfully CPR 29/3% and rate of discharge from hospital following CPR 10%.
1) Cardiopulmonary resuscitaion (CPR) 2) Primary Successful of CPR 3) Ultimate successful of CPR
،: 1 – احیای قلبی ریوی (CPR) ،) 2 – موفقیت اولیه احیای قلبی ریوی ، 3 – موفقیت نهایی احیای قلبی ریوی
327
331
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-324&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
A.A
Jafarian
علیاکبر
جعفریان
00319475328460014502
00319475328460014502
Yes
fa
بررسی بیاختیاری ادراری پس از مقاربت
STUDY OF URINARY INCONTINENCE AFTER COITUS
بیاختیاری ادرار در زنان شایعتر از مردان است(2 برابر مردان) که این مشکل در زنان مسن به علت آسیبهای زایمانی، بیماریهای حاد و مزمن، کاهش اثر استروژن و ضعف عوامل نگهدارنده لگن میباشد. بیاختیاری ادراری به 2 گروه عمده تقسیم میشـود: 1- بیاختیاری ادرار از طریق پیشابـــراه( Transurethral urinary incontinence )، 2- بیاختیاری ادراری خارج از پیشابراه( Extra urethral Incontinence ). علل مختلف اکتسابی و مادرزادی در پیدایش بیاختیاری ادرار در کتب کلاسیک زنان و اورولوژی شرح داده شده است اما بیاختیاری ادراری پس از مقاربت که در خانم مبتلا به فقدان مادرزادی مجرای مولر (سندرم روکی تانسکی) در نتیجه اتساع پیشابراه در اثر مقاربت ایجاد میشود، موردی استثنایی است که در کتب کلاسیک عنوان نشده است.
ABSTRACT
Urinary incontinence is a particular medical problem for women, because it is twice as prevalent among them at it is among men. It often becomes a clinical problem for the aging woman as the trauma of childbirth, the development acute and chronic illness and the loss of estrogenic stimulation at menopause weaken pelvic support. Urinary Incontinence can be divided into two broad categories. 1) Trans urethral urinary incontinence, 2) Extra urethral incontinence. Urine loss in women can occur for many reasons congenital or acquired. Urinary incontinence after coitus is a rare case in a woman with mullerian duct agenesis (Mayer-RokiTansky-Kuster-Hauser Syndrome) so that urethra is dilated due to intercors through it.
1) Urinary Incontinence 2) Mullerian Duct 3) Rokitansky Syndrome 4) Urethral Dilatations
،: 1 – بیاختیاری ادرار ،2 – مجرای مولر ،3 – سندروم روکی تانسکی، 4 – اتساع پیشابراه
333
337
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-316&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
J
Derakhshan
جهانگیر
درخشان
00319475328460014503
00319475328460014503
Yes
fa
جداسازی پروتئین LMG از بافت کبد موش و میانکنش آن با
ISOLATION OF A FRACTION OF PROTEIN FROM RAT LIVER AND ITS INTERACTION WITH DNA
در سلولهای یوکاریوت، ماده ژنتیکی( DNA ) در اتصال با یک سری پروتئینها، ساختاری به نام نوکلئوزوم را در کروماتین میسازند. دستهای از این پروتئینها به نام پروتئینهای غیرهیستونی با حرکت الکتروفورزی پایین به نام LMG ( Low Mobility Group ) از کروماتین جداسازی شدهاند. بررسی پروتئینهای LMG بافت کبد موش روی ژل پلیاکریلامید SDS حدود 10 پروتئین را مشخص میسازد. در این تحقیق یکی از پروتئینهای LMG از بافت کبد موش با استفاده از روش الکتروفورز و الکتروالوشن تهیه و برخی از خصوصیات بیوشیمیایی و میانکنش آن با DNA با استفاده از روشهای اسپکتروسکوپی و کروماتوگرافی تمایلی سلولز DNA 2 رشتهای و تک رشتهای، مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که پروتئین خالص شده، وزن مولکولی حدود 160 کیلو دالتون و نقطه ایزوالکتریک 5/5 دارد. بررسی میانکنش LMG با DNA به روش اسپکتروسکوپی نشان داد که جذب 210 و 260 نانومتر DNA میانکنش یافته با پروتئین، افزایش مییابد. مطالعات کروماتوگرافی تمایلــی مشخص میکند که LMG خالص شده تمایل بیشتری به DNA 2 رشتهای نسبت به تکرشتهای دارد. بطور کلی میتوان چنین گفت که پروتئین LMG به DNA متصل میشود و موجب بازشدن مولکول DNA در کروماتین میگردد لذا میتواند به عنوان یک پروتئین تنظیمی نقشهایــی را در رونویسی و همانندسازی ایفا نماید.
ABSTRACT
In eukaryote cells, DNA is complexed with a series of basic proteins making units of chromatin structure named nucleosomes. In addition, nonhistone proteins with different function are the components of chromatin. Among these proteins, a group with a low mobility on gel electrophoresis have been identified and named LMG. In this study a LMG protein with a molecular weigh of 160 kd. Was isolated from rat liver by preparative gel electrophoresis and electroelution techniques. The interaction of this protein with DNA was investigated using uv/vis spectroscopy and single and double stranded DNA-cellulose affinity chromatography. The results show that the binding of purified LMG protein to DNA increased absorbance of DNA at 210 and 260 nm. The affinity of LMG to double stranded DNA was higher than single stranded DNA. From the results presented above, it is concluded that LMG is a possibly regulatory protein in which by its interaction unwinds DNA molecule and may participate in some DNA functions such as transcription and replication.
1) Chromatin 2) Nonhistone proteins 3) Intraction
،1 – کروماتین ،2 – پروتئینهای غیرهیستونی ،3 – میانکنش
339
346
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-317&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
A
Rabani
عذرا
ربانی
00319475328460014504
00319475328460014504
No
S
Falah
سودابه
فلاح
00319475328460014505
00319475328460014505
Yes
fa
مقایسه کارآیی دو روش آمادهسازی روده قبل از جراحی: ترکیب روغن کرچک، کوتریموکسازول، مترونیدازول و سفتیزوکسیم در مقابل ترکیب پلیاتیلنگلیکول، نئومایسین، اریترومایسین و سفامندول
COMPARISON OF TWO METHODS OF BOWEL PREPARATION: THE EFFICACY OF CASTOR OIL PLUS COTRIMOXAZOLE, METRONIDAZOLE AND CEFTIZOXIME (CCMC), Vs, POLY ETHYLENE GLYCOL PLUS NEOMYCIN, ERYTHROMYCIN AND CEFAMANDOL(PNEC): A RANDOMIZED DOUBLE BLINDED STUDY
هدف از این پژوهش مقایسه کارایی 2 روش آمادهسازی روده قبل از جراحی بود. این 2 روش عبارت بودند از: ترکیب روغن کرچک، کوتریموکسازول، مترونیدازول و سفتیزوکسیم ( C.C.M.C ) و ترکیب پلیاتیلن گلیکول، نئومایسین، اریترومایسین و سفامندول( P.N.E.C ). در این مطالعه 60 بیمار که کاندید اعمال جراحی غیراورژانس( elective ) کولورکتال بودند، به صورت تصادفی به 2 گروه مساوی تقسیم شدند. هر یک از گروهها تحت یکی از رژیمهای آمادهسازی فوق قرار گرفتند. کفایت آمادهسازی روده، حین عمل و توسط جراحی که از نوع آمادهسازی روده بیاطلاع بود، انجام شد. نسبت آمادگی قابل قبول روده برای رژیم ( C.C.M.C ) معادل 90 % و برای رژیم P.N.E.C در حدود 96 % بود(5/97 % Non significant, power: ). درد شکم در گروه P.N.E.C به مراتب شایعتر از گروه C.C.M.C بود(15 % در مقابل 40 % ، 05/0 P< ). همچنین عوارض عفونی در گروه C.C.M.C به میزان 3/13 % و در گروه P.N.E.C به میزان10 % مشاهده شد(تفاوتی که از نظر آماری معنیدار نبود). نتیجه آنکه ترکیب رژیم C.C.M.C همانند رژیم P.N.E.C روشی موثر، ایمن و بویژه ارزان است و استفاده از آن به عنوان روشی ارجح در آمادهسازی روده قبل از جراحی دستگاه گوارش، توصیه میگردد.
ABSTRACT
To compare colon cleansing and complications after two methods of bowel preparation: castor oil plus Cotrimoxazole – Metronidazole – Ceftizoxime (CCMC) versus Polyethylenglycol plus Neomycin-Erythromycin – Cefamandol (PNEC).
Sixty patients scheduled for elective colorectal surgery were randomized to receive above-mentioned regimens. The adequacy of colon cleansing were evaluated by blinded surgeon during operation. Proportion of acceptable cleansing was 90% in CCMC receivers and 96% in PNEC receivers (non Significant, power: 97.5%). Abdominal pain was more common in PNEC receivers compared with CCMC receivers (15%vs. 40%, P<0.05). Infectious complications were seen in 13.3% of CCMC receivers and 10% of PNEC receivers (not statisticaly difference). CCMC regimen is an effective, safe and cheap method for bowel preparation its usage is recommended.
1) Bowel preparation 2) Castor oil 3) Poly ethylene glycol 4) Antibiotic regimen
،1 – آمادهسازی روده ،2 – روغن کرچک ،3 – پلیاتیلن گلیکول، 4 – رژیم آنتیبیوتیکی
349
355
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-334&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/27
1384/5/5
M.R
Roohi pour
میررامین
روحیپور
00319475328460014506
00319475328460014506
Yes
G.R
Varasteh Kia
غلامرضا
وارستهکیا
00319475328460014507
00319475328460014507
No
S.A
Tehrani Banihashemi
سیدآرش
طهرانی بنیهاشمی
00319475328460014508
00319475328460014508
No
M
Moradi Lakeh
مازیار
مرادیلاکه
00319475328460014509
00319475328460014509
No
fa
بررسی و مقایسه اثر ورزشهای هم تنش اندام فوقانی و تحتانی بر تغییرات فشار خون در بیماران مبتلا به پرفشاری ملایم خون
COMPARISON OF THE EFFECT EXERECISE OF THE UPPER AND LOWER EXTRIMITIES ON BLOOD PRESSURE CHANGES IN MILD HYPERTENTION
یکی از روشهای کنترل فشار خون که به راحتی قابل انجام است ورزش میباشد. این تحقیق به منظور بررسی و مقایسه ورزشهای هم تنش اندام فوقانی و تحتانی بر تغییرات فشار خون در بیماران مبتلا به پرفشاری خفیف خون انجام شده است. مطالعه فوق به صورت نیمه تجربی و به روش نمونهگیری ساده روی 30 زن مبتلا به پرفشاری خفیف خون صورت گرفت. در این تحقیق بیماران به 2 گروه 15 نفری تقسیم شدند که هر گروه طی 2 جلسه، ورزشهای اندام فوقانی و اندام تحتانی را انجام دادند. ورزش اندام تحتانی توسط تسمه گردان(به هر دو گروه) و ورزشهای اندام فوقانی با استفاده از وزنههای 500 گرمی به گروه اول و قایق ثابت به گروه دوم داده شد. مدت زمان هر ورزش 21 دقیقه بود و تغییرات فشار خون قبل، حین و در پایان ورزش ثبت گردید. بررسی دادهها با روش آماری آزمون T ( t student ) و مقایسه زوجها paird t test نشان داد که انجام ورزشهای هم تنش اندام فوقانی و تحتانی در تمام دقیقههای اندازهگیری شده، باعث کاهش فشار سیستولیک، دیاستولیک و میانگین فشار شریانی شده است و اختلاف معنیداری بین فشار خون در قبل و بعد از انجام هر 3 نوع ورزش وجود داشت. همچنین در مقایسه تغییرات فشار خون پس از انجام ورزشهای اندام فوقانی و تحتانی مشاهده گردید که اختلاف معنیداری بین ورزشهای این 2 اندام وجود ندارد. در این تحقیق مشخص شد که انجام ورزشهای هم تنش اندام فوقانی و تحتانی به یک میزان باعث کاهش فشار خون میگردد. لذا پیشنهاد میشود تا به بیمارانی که از انجام ورزشهای اندام تحتانی به دلیل مشکلات عضلانی ـ مفصلی ناتوان میباشند، جهت کمک به کاهش فشار خون، برنامه ورزشی به صورت ورزشهای هم تنش اندام فوقانی توصیه گردد.
ABSTRACT
Exercise is one of the way that is used easily to control of hypertention. This study is performed to compare the effects of isotontic exercise of upper and lower extrimities on blood pressure in the patients with mild hypertention. semiexperimental study was done on 30 women with mild hypertention. The patients were divided in two groups with 15 women and each group performed the upper and lower extrimties exercises during two sessions. The lower extrimity exercise was done by two groups(1,2) include maratone divice and upper extrimity exercise was performed by group(1) with 500 grs weight and groups (2) with stationary rowing. The time of each exercise was 21 minutes and blood pressure recorded before, during and after exercise. Statistical analysis of the data was done with t-student test and paired-t test. Result revealed that isotonic exercise of lower and upper extrimities during all the time of measurment decreased systolic, diastolic and mean arterial blood pressure and there was significant difference between before and after kinds of exercise. There was no significant difference after doing of upper and lower extrimites exercises. This research revealed that upper and lower extrimities exercises decrease the blood pressure as the same. So it’s suggested that the patients who can not do the lower extrimity exercise because of musculo-skeletal disorders, can do upper extrimity exercise to control their hypertention.
1) Hypertension 2) Exercise
،1 – پرفشاری خونی ،2 – ورزش
357
363
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-320&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/25
1384/5/3
F
Ghafari Nejad
فرحناز
غفارینژاد
00319475328460014510
00319475328460014510
Yes
F
Moslemi Haghighi
فرزانه
مسلمی
00319475328460014511
00319475328460014511
No
L
Bamaneshi
لیلا
بامنشی
00319475328460014512
00319475328460014512
No
S
Abaspour
سمانه
عباسپور
00319475328460014513
00319475328460014513
No
F
Yazdani
فاطمه
یزدانی
00319475328460014514
00319475328460014514
No
fa
بررسی نتایج درمان گلوکوم مادرزادی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) طی سالهای 1370 لغایت 1377
EVALUATION OF RESUTS OF TREATMENT IN PATIENTS WITH CONGENITAL GLAUCOMA IN RASOOL AKRAM HOSPITAL 1991-1998
هدف از این مطالعه بررسی نتایج درمانی گلوکوم مادرزادی در بیماران مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم (ص) بوده است. این مطالعه بهصورت گذشته نگر ( Retrospective ) روی پرونده 38 بیمار که با تشخیص گلوکوم مادرزادی از اواخر سال 69 لغایت اواخر سال 77 مراجعه کرده و درمان طبی یا جراحی شده بودند، انجام شد. در بررسی نتایج نهایی فشار چشم، کنترل فشار چشم تا حدود زیر 21 میلمتر جیوه به عنوان موفقیت تلقی شده است. براساس نتایج حاصل از مطالعه که روی 71 چشم از 38 بیمار صورت گرفته بود، در 5 چشم (7%) تنها با درمان دارویی فشار چشم کنترل شده بود، 66 مورد (93%) نیاز به عمل جراحی پیدا کردند که از این تعدا د در 47 چشم (71%) با 1 یا چند بار عمل جراحی فشار به زیر 21 میلیمترجیوه رسید. شایعترین عمل جراحی ترابکولوتومی بود که روی 62 چشم (94%) و بین 3ـ1 بار انجام گردید و منجر به کنترل فشار در 38 چشم (5/57%) شد. در نهایت در 52 چشم (73%) با درمان دارویی یا به وسیله اعمال مختلف جراحی، فشار چشم کنترل شده بود. در 70% چشمها تغییری در قطر افقی قرنیه و میزان CUP در مقایسه بین اولین و آخرین معاینه وجود نداشت. کدورت قرنیه در اولین معاینه 84% بود که در آخرین معاینه به 38% تقلیل یافت. بطور کلی میتوان گفت که درمان گلوکوم مادرزادی بر پایه جراحی استوار بوده و ترابکولوتومی به عنوان اولین اقدام درمانی در این بیماران، روشی موثر میباشد. در صورت عدم کنترل فشار داخل چشم بعد از انجام ترابکولوتومی میتوان از عمل مجدد یا انجام ترابکولوتومی همراه با ترابکولکتومی استفاده کرد.
ABSTRACT
This study is done to evaluate the outcome of congenital Glaucoma treatment in Rasool-Akram hospital between 1991 and 1998. In this Retrospective study, Result’s of surgical and or Medical treatment in 71 eyes of 38 patients was evaluated and intraocular pressure. Between First and last examination was determined. An IOP Below 21mmHg was considered a success. In 5 eyes(7%) IOP was controlled with only Medical treatment. 66 eyes(93%) needs surgical intervention that cause control of IOP(21mmHg) in 47 eyes(71%). The most common surgical procedure was trabeculotomy which was done in 62 eyes(94%) 1-3 times. Control of IOP was seen in 38 eyes(57%). Finally in 52 eyes(73%) with Medical or surgical treatment IOP was controlled. This syudy reveald that surgical procedure’s specially trabeculectomy are an effective way in controlling IOP in congenital glaucoma.
1) Congenital Glaucoma 2) Trabeculotomy 3) Trabeculectomy
،: 1 – گلوکوم مادرزادی ، 2 – ترابکولوتومی ، 3 – ترابکولکتومی
365
372
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-327&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/25
1384/5/3
A.R
Forootan
علیرضا
فروتن
00319475328460014515
00319475328460014515
Yes
M
Mirsamadi
منصور
میرصمدی
00319475328460014516
00319475328460014516
No
M
Joshaghani
محمود
جوشقانی
00319475328460014517
00319475328460014517
No
fa
نقش نمونهگیری، کشت و تست حساسیت آنتیبیوتیکی در درمان زخم قرنیه
THE ROLE OF SMEAR, CULTURES AND ANTIBIOTIC SENSITIVITY TESTING IN THE MANAGEMENT OF INFECTIOUS KERATITIS
هدف از این مطالعه ارزیابی نقش نمونهگیری، کشت و تست حساسیت آنتیبیوتیکی در درمان زخمهای عفونی قرنیه است. این مطالعه به صورت آیندهنگر روی 100 بیمار مبتلا به زخم قرنیه که به درمانگاه چشم بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) مراجعه کرده بودند انجام شد. پس از معاینات معمول با اسلیت لامپ و تعیین میزان ضایعه اپیتلیوم، انفیلتراسیون و ادم قرنیه، میزان واکنش اتاق قدامی و هیپوپیون از زخم قرنیه بیماران نمونهگیری انجام شد و نمونه برای رنگآمیزی و کشت آماده گردید. سپس قطره سفازولین و جنتامایسین تغلیظ شده برای بیمار تجویز شد. در این بررسی 50 بیمار (50 % ) تنها با دریافت دارو بطور قابل قبولی بهبود یافتند که از این تعداد فقط 4 بیمار (4 % ) نیاز به تعویض دارو براساس یافتههای آزمایشگاهی حاصل از کشت و تست حساسیت آنتیبیوتیکی پیدا کردند. 43 بیمار (43 % ) با وجود دریافت داروهای تجویز شده یا تغییر آنها براساس یافتههای آزمایشگاهی، به علت عدم بهبودی قابل قبول یا پیشرفت ضایعه، نیاز به جراحی قرنیه پیدا کردند (36 مورد فلپ ملتحمه و 7 مورد پیوند قرنیه). در7 بیمار (7 % ) به علت سوراخ بودن قرنیه در بدو مراجعه و دید NLP ، گلوب تخلیه شد. با توجه به نتایج فوق میتوان گفت که اغلب زخمهای باکتریال قرنیه با تجویز بموقع آنتیبیوتیکهای وسیع الطیف بهبودی مییابند و انجام کشت و تست حساسیت آنتیبیوتیکی لااقل در مراکزی که دسترسی به آزمایشگاه و متخصص تشخیص آزمایشگاهی آسان نیست، چندان ضروری به نظر نمیرسد. تهیه کشت و تست حساسیت آنتیبیوتیکی را میتوان برای بیمارانی در نظر گرفت که زخم شدید و پیشرفته قرنیه دارند یا عامل غیر باکتریایی برای زخم قرنیه آنها مطرح است یا تغییر نوع درمان مد نظر میباشد.
ABSTRACT
This study is done to examin the role of smears, cultures, and sntibiotic sensitivity testing in the treatment of infectious keratitis. A prospective study was performed for 100 patients in Rasool Akram hospital ophthalmology department. After routine examination by slit lamp, evaluation of corneal epithlium, stromal edema and infiltration, AC reaction or hypopyon, all underwent corneal scrapings for staining and cultures. Patients were treated with fortified cefazolin and fortified gentamicin. 50 patients (50%) improved without requiring a modification, but in 4 patients (4%) required a chang in treatment base on cultures and antibiotic sensitivity testing. In 43 patients (43%) corneal surgery was perform due to poor response to medication (conj flap in 36 patients and corneal graft in 7 patients). 7 patients (7%) underwent eviseration due to perforated glob and NLP vision at the time of admition. Based on result of this study most bacterial corneal ulcers resolved with broad spectrum emperical antibiotics and sensitivity testing that might be considerd includemore sever or suspected non-bacterial ulcers.
1) Infectious keratitis 2) Culture and Antibiotic sensitivity test 3) Smear
،: 1 – زخم قرنیه ،2 – کشت و تست حساسیت آنتیبیوتیکی ، 3 – نمونهگیری
373
377
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-318&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
A.R
Frootan
علیرضا
فروتن
00319475328460014518
00319475328460014518
Yes
M
Mirsamadi
منصور
میرصمدی
00319475328460014519
00319475328460014519
No
H
Gharaee
حمید
قرائی
00319475328460014520
00319475328460014520
No
fa
بررسی شیوع هلیکوباکتر پیلوری در گاستریت، بافتشناسی و متاپلاری رودهای و رابطه آن با سن و جنس ـ مطالعه آماری 576 بیمار مبتلا به دیسپپسی بدون زخم در بخش آندوسکوپی مرکز آموزشی درمانی فیروزگر
DETERMINATION OF HELICOBACTER-PYLORI PREVALENCE IN HISTOLOGIC GASTRITIS AND INTESTINAL METAPLASIA AND RELATED TO AGE AND SEX STUDY ON 576 PATIENTS WITH NONULCER DYSPEPSIA AT ENDASCOPY DEPARTMENT OF FIROZGAR HOSPITAL
هلیکوباکتر پیلوری در بیماریزایی (پاتوژنز) گاستریت مزمن فعال نقش اساسی دارد. ابتلا به عفونت معمولاً در دوران کودکی رخ میدهد اما اثرات آن برای تمام عمر باقی میماند. ابتلا به این عفونت یک پدیده جهانی است که شیوع آن متفاوت میباشد. گاستریت مزمن (آتروفیک) و متاپلازی رودهای به عنوان سلولهای منادی (پرکورسورهای) سرطان رودهای ـ معدی پذیرفته شدهاند. در حال حاضر اغلب مطالعات در جهان در جهت بررسی نقش هلیکوباکتر پیلوری و مرحله درمان پذیری بافتی برای جلوگیری از پیدایش سرطان معده معطوف گردیده است. در این مطالعه 2094 نمونه از مخاط آنتر و بدنه معده 576 بیمار که دچار دیسپپسی بدون زخم بودند، در مدت 2 سال جمعآوری شد و با روش مقطعی ـ توصیفی، بررسی گردید، که 260 نفر (1/45 % ) مرد و 316 نفر (9/54 % ) زن بودند. حداقل سن 13 سال و حداکثر سن 89 سال با میانگین 8/18 ± 48 سال بود. شیوع کلی هلیکوباکتر پیلوری 7/59 % بود که بیشترین شیوع را در دهه پنجم (8/70 % ) داشت. شیوع گاستریت مزمن فعال 1/56 % ، گاستریت مزمن 2/34 % و متاپلازی رودهای 3/11 % بود. هر چند شیوع کلی ابتلا در مردان 10 % بیشتر از زنان بود اما شیوع گاستریت مزمن فعال گاستریت مزمن و متاپلازی رودهای در 2 جنس یکسان بوده است. شیوع گاستریت مزمن و متاپلازی رودهای با افزایش سن افزایش داشت و اغلب در گروه سنی بالاتر از 45 سال یافت شد. موارد منفی هلیکوباکتر پیلوری در متاپلازی رودهای بیشتر از موارد مثبت آن بوده است.
ABSTRACT
Helicobacter pylori has a centeral role in the pathogensis of chronic Active gastritis. Infection usually occures during childhood and last for a lifetime. Infectious is a worldwide phenomen but its prevalence is varied. Chronic (Atrophic) gastritis and intestinal metaplasia was accepted as a precursor of intestinal type gastric Carcinoma. Now more searches in the world doing about role of Helicobacter pylori(HP) and stage of Histological Curable for prevention of gastrie Cancer. 2094 specimenfrom Antrum and body of stomach of 576 patients with nonulcer dyspepsia were collected and were studied by cross sectional-descriptive method. 260 (45.1%) were male and 316 (54.9%) were female. Age was between 13 to 89 years old with mean age 48 ± 18.8. overal Hp prevalence was 59.7%, with maximum peak in fifth decade (70.8%). Prevalence of chronic active gastritis, chronic gastritis and intestinal metaplasia was 56.1%, 34.2% and 11.3% respectively. Although Hp in male were 10% more prevalent in female, but prevalence of chronic gastritis and intestinal metaplasia in both sex were equal. prevalence of chronic gastritis and intestinal metaplasia increased with increasing of age and more found beyound of 45 years old. Frequency of Hp Negative in intestinal Metaplasia were higher than HP positive.
1) Prevalence 2) Dyspepsia 3) Helicobacter pylori 4) Metaplasia
،1 – شیوع ،2 – هلیکوباکتر پیلوری ،3 – دیسپپسی ،4- متاپلازی
379
387
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-315&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
H
Fakher.Yasseri
هاشم
فخریاسری
00319475328460014521
00319475328460014521
Yes
fa
تعیین عوامل موثر بر مسمومیت کبدی ناشی از درمان ضد سل ریوی
DETERMINATION OF PREDISPOSING FACTOR OF ANTITUBERCULOSIS TREATMENT HEPATOTOXICITY
مسمومیت کبدی، عارضه جدی رژیم درمانی ضد سل بشمار میآید. در مطالعات انجام شده درمان ضد سل در 10 تا 20 % بیماران موجب افزایش بدون علامت مقدار آنزیمهای کبدی میشود و در 1 % آنها منجر به بروز هپاتیت میگردد. این مطالعه جهت بررسی عوامل مؤثر بر پیدایش مسمومیت کبدی ناشی از درمان سل ریوی به عنوان یکی از بیماریهای شایع ایران انجام شده است. در این تحقیق مورد ـ شاهدی، 32 نفر از افرادی که در اثر درمان ضد سل ریوی با داروهای ایزونیازید، ریفامپین، پیرازینامید، اتامبوتول دچار مسمومت کبدی شده بودند با 64 نفر از افرادی که همان درمان را دریافت کرده بودند اما دچار مسمومیت کبدی نشده بودند، از نظر علائم، نشانهها و آزمایشات پاراکلینیک اولیه مقایسه شدند. میانگین سنی در گروه مورد بطور معنیداری بیش از گروه شاهد بود(04/0= P ). ابتلا به هپاتیت B نیز یکی از عوامل مؤثر بر بروز مسمومیت کبدی در بیمارانی که درمان ضد سل دریافت میکردند، بوده است(04/0= P و 1/6= OR ). دقت، حساسیت و ویژگی مدل رگرسیونی لوجستیکی که جهت پیشبینی احتمال ابتلا به مسمومیت کبدی براساس ESR و هموگلوبین طراحی شده بود، به ترتیب برابر 5/69 % ، 1/48 % و 9/90 % بوده است. مدل پیشگویی کننده احتمال مرگ در بیماران مبتلا به مسمومیت کبدی ناشی از درمان ضد سل در این مطالعه (براساس ALT در بدو تشخیص مسمومیت کبدی و ESR ) دقت، حساسیت و ویژگی به ترتیب برابر 7/85 % ، 4/71 % و 5/90 % داشت. پیشبینی احتمال وقوع مسمومیت کبدی در بیمارانی که درمان ضد سل دریافت میکنند (قبل از شروع درمان) پزشکان را در کنترل و پیشگیری از این امر یاری خواهد کرد. با توجه به بالا بودن ویژگی مدلهای پیشنهاد شده، پیشبینی عدم ابتلا به مسمومیت کبدی و زنده ماندن بیمار دچار این مسمومیت، در این مدلها ارزشمند میباشد( OR=Odds Ratio )
ABSTRACT
Hepatotoxicity is a severe side effect of antituberculosis therapy.In litrature review approximatly10-20% of adults treated with the antituberculosis agents,elevated serum aminotransferase and 1% at them develop to hepatitis.The aim of this study is determination of hepatotoxicity predisposing factor after lung antituberculosis therapy.In this Case-control study,32 person who addmited for hepatotoxicity after lung antitbuerculosis therapy campare to 64 person who treated with antituberculosis but no hepatotoxicity about symptoms & sings & initial paraclinic test.There are a significant differentiation between mean of age in case & control groups. (P=0.04) hepatitis B is a predisposing factor of hepatotoxicity in the patient receive antituberculosis. (OR=6.1, P=0.04) accuracy, senstivity & specificity of logistic regression model to predict probability antituberculosis induced hepatotoxicity with the predicator variable of ESR, HB is 69.5%, 48.1% & 90.9% this indicators for model to predication of death probability in antituberculosis induced hepatitis according to SGPT (in initial of diagnosis) & ESR is 85.7%, 71.4% & 90.5%. Predication of antituberculosis induced hepatotoxicity would assist physisions in its prevention. Considering high specificity of these models, they have a good performance in prediction of unaffected cases with hepatotoxicity & death events.
1) Hepatotoxicity 2) Treatment of Tuberculosis 3) Rifampicin 4) Isoniazid
،1 – مسمومیت کبدی ،2 – درمان سل ،3 – ریفامپین ،4 - ایزونیازید
389
397
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-321&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
SH
Ghasemi
شاهین
قاسمی
00319475328460014522
00319475328460014522
No
A
Chehrei
علی
چهرئی
00319475328460014523
00319475328460014523
Yes
S
Chehrei
سمیه
ثابت
00319475328460014524
00319475328460014524
No
S
Chehrei
صهبا
چهرئی
00319475328460014525
00319475328460014525
No
fa
مقایسه اندکس حاصل از رنگآمیزی AgNOR در تودههای بدخیم و خوشخیم پستانی بیماران مراجعه کننده به بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص)
THE COMPARISON EVALUATION OF AgNOR INDEX IN THE MALIGNANT AND BENIGN BREAST MASSES
نواحی سامانگر هستک (NOR=nucleolar organizer regions) حلقههایی از DNA حاوی ژنهای ریبوزومی هستند که RNA ریبوزومی، جهت پروتئینسازی، از روی آن ترجمه میشود. نواحی سامانگر هستک(NOR) در بازوی کوتاه کروموزومهای آکروسانتریک قرار دارند و حاوی پروتئینهای نقرهدوست میباشند که در رنگآمیزی کلوئید نقره به صورت نقاط سیاهرنگی به نام AgNOR مشاهده میشوند. تعداد AgNORها در هسته با میزان فعالیت تکثیری سلولی ارتباط مستقیم دارد. هر چه تعداد AgNOR بیشتر باشد، میزان فعالیت تکثیری آن بافت بیشتر است و احتمال بدخیم بودن آن نیز بیشتر میباشد. هدف از این مطالعه بررسی ارزشمند بودن AgNOR در افتراق تودههای خوشخیم از تودههای بدخیم پستانی است تا با استفاده از این رنگآمیزی، از روی نمونههای کوچک بیوپسی، FNA، Touch imprint، Frozen section براحتی بتوانیم تودههای خوشخیم را از بدخیم افتراق دهیم. در این مطالعه رنگآمیزی AgNOR روی 90 مقطع حاصل از برش بلوکهای پارافینی شامل 45 مورد توده خوشخیم و 45 مورد توده بدخیم انجام شد. نتایج به دست آمده نشان داد که تعداد متوسطNOR رنگ شده توسط نقره (AgNOR)، در هر سلول از تومورهای خوشخیم پستان 13/4 و در تومورهای بدخیم 82/9 است. با استفاده از t-test و oneway ANOVA test تفاوت آماری معنیداری بین متوسط (Mean)AgNOR تودههای بدخیم و تودههای خوشخیم پستانی وجود داشت بنابراین رنگآمیزی AgNOR میتواند روشی ساده، مطمئن و کم هزینه جهت افتراق تودههای خوشخیم از تودههای بدخیم پستانی باشد
ABSTRACT
Nucleolar organizer regions(NORs) are loops of DNA included ribosomal genes that ribosomal RNA translated of it, which synthesis proteins. NORs are in short arms of acrocentric chromosomes and associated with argyrophilic proteins, which are seen as black dots, termed “AgNOR”, by using colloidal silver (Ag) staining method. AgNOR count in nucleous have direct relation with cellular proliferative activity. The significance of this study is to evaluate the potential value of AgNOR in differentiating benign from malignant lesions, particullary, on the slide prepared from small biopsy, Frozen section, FNA and touch imprint, that are difficult to definite diagnosis by routin H;E staining. In this study, AgNOR stained on 90 section of paraffin embeded blocks included, 45 benign lesions and 45 malignant lesions. The average number of NORs in benign lesion and malignant tumor were 4.13 and 9.82 respectively. By using t-test and one way ANOVA-test, significant statistical difference is between benign and malignant lesions, so AgNOR staining is a simple, rapid and cheap method in difinite diagnosis of benign from malignant breast lesions.
1) Nucleolar organizer regions(NOR) 2) AgNOR Staining Method 3) Benign lesion of breast 4) Malignant lesion of breast
،1 – نواحی سامانگر هستک(NOR،) 2 – روش رنگآمیزی کلوئید نقره، 3 – ضایعات خوشخیم پستان ،4 – ضایعات بدخیم پستان
399
403
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-325&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
M
Kadivar
مریم
کدیور
00319475328460014526
00319475328460014526
Yes
A.M
Shafiee
علیمحمد
شفیعی
00319475328460014527
00319475328460014527
No
fa
بررسی مقایسهای نسبت فعالیت عضله پهن داخلی به پهن خارجی در بیماران مبتلا به جابجایی خارجی استخوان کشکک و افراد سالم
A COMPARATIVE STUDY OF VASTUS MEDIALIS OBLIQUES AND VASTUS LATERALIS RATIO IN PATIENTS WITH PATELLAR LATERALIZATION AND HEALTHY SUBJECTS
استخوان کشکک در مرکز یک چهار راه که حاصل لیگامانها، عضلات و کپسول مفصلی است قرار دارد و ثبات آن توسط این عناصر تأمین میگردد. به علت ضعف در عضله پهن داخلی، استخوان کشکک تمایل به حرکت به سوی خارج پیدا میکند و در نهایت سندرم دردناک فشاری خارجی را ایجاد میکند که در جامعه امروزی ما شیوع بسیار زیادی داشته و اغلب بیماران مراجعه کننده به درمانگاههای فیزیوتراپی از آن رنج میبرند. در این تحقیق هدف، بررسی میزان فعالیت عضلات طرف داخل و خارج استخوان کشکک به عنوان مهمترین عناصری که باعث ثبات دینامیک آن میشوند، میباشد. این بررسی روی 10 فرد سالم و 10 بیمار مبتلا به جابجایی خارجی استخوان کشکک انجام شد و مقدار IEMG ( Integrated Electromyography ) و ویژگی IAV ( Integrated Absolut Value ) عضلات فوق به دنبال انجام انقباض ایزومتریک حداکثر در 3 زاویه 15، 30و 45 درجه خمیدگی زانو روی دستگاه Biodex و توسط Telemetric EMG به دست آمده است. پس از تجزیه و تحلیل سیگنالها در برنامه “ MYODAT ” مشخص شد که در بیماران مبتلا به جابجایی خارجی کشکک، میزان فعالیت عضلانی در عضلات طرف داخل که نمایانگر قدرت آن میباشد کمتر از حد معمول بوده و نسبت فعالیت عضلانی در عضلات طرف داخل به خارج کشکک نیز از مقدار عددی (یک) کمتر میباشد که در زمینه تقویت عضلانی و برنامه توانبخشی باید به آن توجه کافی داشت.
ABSTRACT
The patellar stability is maintained by ligaments. Muscles and joint capsule. Due to vastus medialis atrophy patella is moving outward and finally causes lateral hyperpressure syndrome. Which is painfull. This is a common syndrome that too many patients suffered from it. The perpose of this study is to determine the level of activity of medial and lateral muscles of the patellofemoral joint that are critical for patellar dynamic stability. Twenty persons (10 healthy and 10 patients with patellar lateralization) participated in this study IEMG and IAV parameters were obtained by telemetric EMG instrument from vastus medialis obliques (VMO) and vastus lateralis (VL) during maximal voluntary isometric contraction in three different angels of knee flexion (15,30 and 45 degrees). While subjects sitted on Biodex machine. In conclusion the findings of this study demonstrate that during maximal voluntary isometric contraction in patients with patellar lateralization minimal VMO activity exists as compared with the highly ctive VL in selected degrees of range of motion. In addition in patients group VMO/VL ratio is less than 1. This is due to deficiency of nuero-muscular control system that decrease functional joint stability.
1) IEMG 2) IAV 3) Muscle activity 4) Isometric contraction 5) Patellar lateralization
،: 1 – IEMG ،2 – ویژگی IAV ، 3 – فعالیت عضلانی، 4 – انقباض ایزومتریک ،5 – جابجایی خارجی استخوان کشکک
405
411
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-322&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
SH
Goharpey
شاهین
گوهرپی
00319475328460014528
00319475328460014528
Yes
M
Jebel Ameli
محمود
جبلعاملی
00319475328460014529
00319475328460014529
No
H
Karimi
حسین
کریمی
00319475328460014530
00319475328460014530
No
H
Hadizadeh Kharazi
همایون
هادیزادهخرازی
00319475328460014531
00319475328460014531
No
E
Ebrahimi Takamjani
اسماعیل
ابراهیمیتکامجانی
00319475328460014532
00319475328460014532
No
fa
بررسی میزان شیوع شکستگی استخوان گونه در بیماران بستری شده در مرکز آموزشی درمانی حضرت فاطمه(س) تهران طی سالهای ١٣٧٣ لغایت
SURVEY OF INCIDENCE OF ZYGOMATIC BONE FRACTURE AMONG VARIOUS FACIAL BONE FRACTURES IN PATIENTS ADMITTED TO HAZRAT FATEMEH HOSPITAL(1994-1999)
شکستگی استخوان گونه، از شکستگیهای شایع ناحیه فک و صورت میباشد که در صورت عدم تشخیص و درمان صحیح و به موقع منجر به اختلالاتی در عملکرد و زیبایی بیمار میگردد. بنابراین بررسی میزان شیوع و ویژگیهای اپیدمیولوژیک این شکستگی از اهمیت قابل توجهی برخوردار میباشد. این مطالعه به صورت توصیفی و گذشتهنگر روی 1277 بیمار با تشخیص شکستگی استخوانهای صورت طی سالهای 1373 لغایت 1378 در مرکز آموزشی درمانی حضرت فاطمه(س) انجام شد. سپس اطلاعات مربوط به یافتههای اپیدمیولوژیک و یافتههای بالینی و زمان عمل جراحی جمعآوری و مورد بررسی آماری قرار گرفت. از تعداد 1277 بیمار بررسی شده، 193 بیمار شکستگی استخوان گونه داشتند که حدود 1/15 % از کل شکستگیهای فک و صورت را تشکیل میداد. اغلب بیماران با شکستگی استخوان گونه (9/83 % ) مرد بودند و در محدوده سنی 30-21 سال(9/38 % ) قرار داشتند. شایعترین علت شکستگی استخوان گونه(4/55 % ) تصادف با اتومبیل و موتور سیکلت بوده است. از نظر سمت ضایعه، سمت چپ شایعترین سمت شکستگی با میزان شیوع 9/53 % بود و در 2/7 % موارد، در هر دو سمت راست و چپ، شکستگی وجود داشت. شایعترین علامت شکستگی، از بین رفتن برجستگی گونه (7/53 % ) بود. اغلب بیماران به صورت تاخیری تحت درمان جراحی قرار گرفته بودند و فقط 5/15 % در هفته اول بعد از تروما، جراحی شده بودند. با توجه به شیوع این نوع شکستگیها در تصادفات، میتوان با پیشگیری صحیح، از شیوع این نوع شکستگیها کاست. اغلب این بیماران به علت وجود ادم و هماتوم به موقع تشخیص داده نشده و تحت عمل جراحی قرار نمیگیرند اما در صورت توجه بیشتر و دقت در معاینات بالینی بیماران با ترومای ناحیه فک و صورت، میتوان بموقع این بیماران را تشخیص داده و تحت عمل جراحی قرار داد.
Zygomatic bone fracture is the most common fracture in maxilofacial area. Leading to alteration in function and have cosmetic outcome. A survey of prevalence and epidemiologic characteristics may be of value respectively. This is a retrospective descriptive study which is performed on 1277 patients admitted in Hazrat Fatemeh Hospital due to zygomatic bone fracture from 1994 to 1999. Epidemiologic data, physical findings and the time of surgery was collected and analyzed. 193 patients had zygomatic bone fracture which comprised 15.1% of total maxilifacial fractures. Most of patients were male(83.9%) and age distribution was mostly between 21-30 years(38.9%).
The most common cause of zygomatic bone fracture was car and motor cycle accident. The most common physical finding was disappearance of cheeks prominency (53.7%). Left side fracture had incidence of 53.9% and bilateral fractures was 7.2% surgery was delayed in most cases and just 15.5% had been operated during first week. Regarding high incidence of such fractures accidents, appropriate prevention could decrease the event. Also considering edema and hematoma which leads to misdiagnosis and delayed surgery more attention in physical examination of the patients with maxilofacial trauma should be carried out.
1) Zygomatic fracture 2) Facial bone fracture 3) Incidence of zygomatic bone fracture
، 1 – شکستگی استخوان گونه ،2 – شکستگی استخوان صورت ، 3 – میزان شیوع شکستگی استخوان گونه
413
419
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-326&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/25
1384/5/3
N.A
Latifi
نوراحمد
لطیفی
00319475328460014533
00319475328460014533
Yes
F
Elyasinia
فضه
الیاسی
00319475328460014534
00319475328460014534
No
fa
بررسی وجود هپارین تزریق شده حین عمل جراحی عروق در خون بیماران قبل از خنثی کردن آن توسط
THE STUDY OF INJECTED HEPARIN EXISTENCE DURING VASCULAR SURGERY IN THE PATIENTS BLOOD BEFORE ITS NUTRALIZATION BY PROTAMINE
هپارین یک ماده ضد انعقادی است که در اعمال جراحی عروق، جهت پیشگیری از ترومبوز حین عمل استفاده میشود و پس از مدتی توسط پروتامین که یک داروی ضدهپارین است خنثی میشود. تزریق پروتامین میتواند عوارضی به همراه داشته باشد که این عوارض شامل کلاپس قلبی ـ عروقی، واکنش آنافیلاکسی، افت فشار خون، برادیکاردی و برونکواسپاسم هستند. همچنین دوز بالای آن منجر به تشدید اثر ضدانعقادی شده و باعث خونریزی میگردد. این تحقیق یک مطالعه آیندهنگر است که طی آن 50 بیمار که تحت اعمال جراحی عروق مانند آنوریسم، بایپسهای آئورت، تروما و گرافت عروقی قرار گرفته بودند، بررسی شدند. با استفاده از یک تست ساده و دقیق به نام( Act ) Activated clotting Time وضعیت انعقادی بیماران قبل از تزریق هپارین به عنوان پایه ( ACT1 ) و قبل از تزریق پروتامین (2 ACT ) بررسی شد. در این بررسی مقدار هپارین تزریق شده در تمام نمونهها 5000 واحد بوده است. در بررسی آماری و مقایسه مقادیر ACT1 و 2 ACT ، اختلاف آنها معنیدار بود اما از طرفی در درصد قابل توجهی از افراد (44 % )2 ACT در زمان تزریق پروتامین اگر چه به حد پایه برنگشته بود اما در حدی بود که قابل قبول محسوب میگردید. در بررسی متغیرها، مقدار 2 ACT با فاصله زمانی بین تزریق هپارین و پروتامین، رابطه معنیدار داشت بدین ترتیب که هر چه زمان بیشتری از تزریق هپارین میگذشت، 2 ACT به ACT1 نزدیکتر میشد. در بررسی متغیرهای سن و وزن، 2 ACT با سن و وزن ارتباط معنیداری نداشت. با توجه به نتایج فوق میتوان چنین پیشنهاد کرد که چون در درصد قابل توجهی از افراد 2 ACT در محدوده قابل قبول بوده است، در تمام بیماران قبل از تزریق پروتامین ACT اندازهگیری گردد و در صورت قرارگرفتن ACT در محدوده قابل قبول، بیماران از نظر وجود خونریزی تحت نظر گرفته شوند و در صورت وجود شواهدی به نفع خونریزی، پروتامین تزریق گردد. بنابراین ممکن است نیازی به تزریق پروتامین نباشد، یا لااقل با دوز کمتری استفاده شود به عبارت دیگر مقدار هپارینی که در ابتدا داده میشود، معیار تزریق پروتامین نباشد و به این وسیله از بروز عوارض خطرناک این دارو پیشگیری گردد.
Heparine is a anticoagulation substance used in vascular surgery to prevent thrombosis during opration and after a while becomes neutralized by protamin an antiheparin drug. Protamine causes some dangerous complications including cardiovascular collapse, anaphilactoid reation, hypotention, bradycardia and bronchospasm. Using higher doses, also protamine leads to increase anticoagolation effect and results in bleeding. In this prospective study 50 patients candidate of vascular surgery such as ventricular aortic aneurism, aorticbypass, endarterctomy carotid, trauma vascular graft were evaluated using a simple and exact test called activated clotting time (ACT), their coagulation condition before giving heparin as basis (ACT1), and before using protamine (ACT2) were mausured. Heparin dose injected to all patients were 5000 units in this study. difference between ACT1 and ACT2 levels were statistically significant. But a considerable percentage of patients (44%) had acceptable level of ACT2 although not yet had returned to the base level. In study of relation between the variables, it was observed that ACT2 had significant relationship with duration of injection between protamine and heparin. When the time is longer, ACT2 will be nearer to ACT1. ACT2 did not have any significant relation with age and weight. We sugest that ACT was measured in all patient before protamin injection if ACT2 was in a acceptable range, the patient would be observed and the bleeding when ocured, protamine should be injected. In this way we donot need injection or inject with lower doses based on the dose of injected heparin in order to prevent dangerous complications of this drug.
1) Heparine 2) Ptotamine 3) ACT(activated clotting time) 4) Vascular surgery
،: 1 – هپارین ،2 – پروتامین ،3 – ACT(Activated Clotting Time) ، 4 – جراحی عروق
421
425
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-333&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/27
1384/5/5
B
Malek
بهمن
مالک
00319475328460014535
00319475328460014535
No
S
Pourkar pajooh
ساره
پورکار پژوه
00319475328460014536
00319475328460014536
Yes
fa
بررسی میزان مقاومت پروپیونی باکتریوم آکنه و استافیلوکوک اپیدرمیدیس نسبت به آنتیبیوتیکهایی که در درمان آکنه و لگاریس به کار میروند
THE INCIDENCE RATE OF RESISTANCE OF PROPIONIBACTERIUM AND STAPHYLOCOCCUS EPIDERMIS TO ANTIBIOTICS USED IN TREATMENT OF ACNE
منظور از انجام این تحقیق بررسی میزان مقاومت پروپیونی باکتریوم آکنه (PA) و استافیلوکوک اپیدرمیدیس (SE) نسبت به آنتیبیوتیکهای مصرف شده در درمان بیماران مبتلا به آکنه ولگاریس با سابقه مصرف آنتیبیوتیکهای مورد نظر و همچنین مقایسه آن با موارد کنترل بدون سابقه درمان بود. این مطالعه روی 60 بیمار مبتلا به آکنه ولگاریس التهابی انجام شد که 30 نفر از آنها در موقع نمونهگیری، سابقه مصرف موضعی آنتیبیوتیکهای کلیندامایسین و اریترومایسین و تتراسیکلین خوراکی را به مدت حداقل 4 ماه داشتند و 30 نفر دیگر به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شدند که فاقد سابقه درمان با آنتیبیوتیک، برای درمان آکنه بودند، از ضایعات پوستی این بیماران نمونهگیری و کشت به عمل آمد سپس برای کلنیهای رشد یافته در محیط کشت که استافیلوکوک اپیدرمیدیس یا باسیل غیر هوازی پروپیونی باکتریوم آکنه بودند به روش اندازهگیری حداقل غلظت مهارکنندگی MIC(Minimum Inhibitory Concentration) آنتیبیوتیکهای فوقالذکر، آنتیبیوگرام انجام شد. نتایج MIC نشان داد که در 30 بیمار مورد مطالعه که از نمونههای تهیه شده از آنها باسیل پروپیونی باکتریوم یا استافیلوکوک اپیدرمیدیس رشد کرده بود، در 3/43% به اریترومایسین، 40% به تتراسیکلین و 3/43% به کلیندامایسین مقاوم بودند که در مقایسه با نتایج حاصل از گروه کنترل این مقاومت به ترتیب 7/16، 10 و 10% بود. Pvalue برای اریترومایسین024/0=P تتراسیکلین 0001/0P< و کلیندامایسین 004/0P< به دست آمد. میزان مقاومت به آنتیبیوتیک در بیماران مبتلا به آکنه با سابقه درمان، بیش از گروه کنترل بوده است یعنی ارتباط معنیداری بین میزان مقاومت به آنتیبیوتیک در بیماران مبتلا به آکنه و سابقه درمان وجود دارد در این مطالعه بین میزان مقاومت PA و SE و سابقه درمان قبلی آکنه ارتباط معنیداری وجود داشت.
ABSTRACT
The purpose of this study was to compare the resistance of propiobacteriom acne (PA) and staphylococcus epidermis(SE) to antibiotics in patients that have been treated with antibiotics, With those cases without previous history of therapy as the control group. 60 patients were included in this study. At the time of sampling, all 30 cases of study group had been on therapy for a minimum of 4 months on oral tetracycline and topical clindamycin and erythromycin 30 patients were included in the control group without previous history of antibiotic therapy.
Mic (Minimum Inhibitory Concentration) was performed on PA or SE isolated from skin surface of these cases. Erythromycin resistant PA and SE isolated from antibiotic treated acne patients was 43.3% (P=0.024). Tetracycline resistant PA and SE isolated from study group was 40% (P<0.0001). Clindamycin resistant PA and SE isolated from study group was 43.3%(P=0.004).
Results of this study show that, incidence of resistance to antibiotics in patients undergoing antibiotic therapy for acne was higher than control group, and there is a correlation between the resistance of SE and PA and the former therapy for acne.
1) Acne vulgaris 2) Propionibacterium acne 3) Staphylococcus Epidermis 4) Antibiotic resistance 5) Antibiotic therapy
،1 – آکنه ولگاریس ،2 – پروپیونی باکتریوم آکنه ،3 – استافیلوکوک اپیدرمیدیس، 4 – مقاومت دارویی ،5 – درمان با آنتیبیوتیک
427
433
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-328&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/26
1384/5/4
M
Moshir
محمد
مشیر
00319475328460014537
00319475328460014537
Yes
S
Arzpyma
سهیلا
ارضپیما
00319475328460014538
00319475328460014538
No
M
Shamsabadi
محمود
شمسیآبادی
00319475328460014539
00319475328460014539
No
F
Hoseini
فاطمه
حسینی
00319475328460014540
00319475328460014540
No
fa
مقایسه میزان اتساع مردمک با فنیلافرین 5/2% و 5% با و بدون سیکلوپنتولات در درمانگاه چشم پزشکی بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص)
COMPARISON OF MYDRIATIC EFFECT OF PHENYLEPHERIN 2.5% VS PHENYLEPHRIN 5% WITH AND WITHOUT CYCLOPANTOLATE IN THE CLINIC OF OPHTALMOLOGY OF HAZRAT RASOOL HOSPITAL
مردمک باید به کمک قطره فنیلافرین حداقل 6 میلیمتر گشاد گردد تا معاینه و درمان چشم بطور دقیق انجام شود اما جذب سیستمیک آن باعث عوارض جانبی و جدی میگردد. در این مطالعه اثر قطره فنیلافرین 5/2 و 5% به تنهایی یا همراه با سیکلوپنتولات 1% بر اتساع مردمک، فشار خون و نبض در مراجعه کنندگان به درمانگاه چشـم مـورد بررسـی و مقایسه قـرار گـرفت. این مطالعه به روش Crossover- Clinical- Trial ، از مهرماه سال 1379 به مدت 6 ماه روی 97 نفر از بیماران مراجعه کننده به درمانگاه چشم انجام شد. بیماران در صورت داشتن بیماری زمینهای قلبی عروقی و چشمی، مصرف داروهایی با تداخل اثر با قطرههای مورد بررسی، داشتن سابقه جراحی چشم با تأثیر روی عنبیه و مردمک از مطالعه خارج شدند. در چشم هر بیمار در 6 مرحله و در هر مرحله به فاصله حداقل 1 هفته ابتدا قطره فنیلافرین 5/2% ، در مرحله بعد فنیلافرین 5% ، سپس سیکلوپنتولات 1% ، بعد اشک مصنوعی(کنترل)، در مرحله پنجم قطره سیکلوپنتولات با قطره فنیلافرین 5/2% و در مرحله ششم با فنیلافرین 5% هر کدام به فاصله 5 دقیقه ریخته شد. در هر مرحله پارامترهای فشار خون، نبض و اندازه مردمک، قبل از مصرف قطره اندازهگیری شد سپس به فاصله 20 و 30 و 45 دقیقه بعد از آخرین قطره، اندازهگیریها تکرار شدند. اطلاعات جمعآوری شده به تفکیک مورد آنالیز آماری Paird t test قرار گرفتنـــد. افراد مورد بررســـی سن 11 تا 70 سال با متوســـط سنی 93/1 ± 43/42 سال داشتند و 45% زن و 55% مرد بودند. پس از ریختن قطره فنیلافرین 5/2% و 5% در چشم، بیشترین تغییر در فشار خون سیتولیک و به میزان 3/16 و 22/9 میلیمتر جیوه و در فشار دیاستولیک، 41/5 و 75/3 میلیمتر جیوه مشاهده گردید. برادیکاردی در فنیلافرین 5% بیشتر از 5/2% و به میزان 9-5 بار در دقیقه دیده شد اما از نظر آماری معنیدار نبود(05/0 P> ). افزایش قطر مردمک با مصرف فنیلافرین 5/2% ، 75/0 ± 35/1 میلیمتر، فنیلافرین5% ، 95/0 ± 95/1 میلیمتر، سیکلوپنتولات 1%، 95/0 ± 9/3 میلیمتـــر، سیکلوپنتولات با فنیلافریــن 5/2% ، 61/0 ± 25/4 میلیمتـــر و سیکلوپنتولات و فنیلافرین 5%، 58/0 ± 55/4 میلیمتر بود که از نظر آماری تفاوت معنیداری وجود داشت(05/0 P< ). با توجه به حداقل اندازه مردمک 6 میلیمتری، تفاوتی بین فنیلافرین 5/2% و 5% وجود نداشت(05/0 Mc Newar Test, P > ). بنابراین میتوان گفت با توجه به اینکه تأثیر قطره فنیلافرین 5/2% و 5% روی نبض و فشار خون از نظر آماری معنیدار نبود(در قطرههای با غلظت بیشتر این تفاوت واضحتر است) و تأثیر آنها بر اتساع مردمک از نظر بالینی فرقی نداشت(هر دو، مردمک را حداقل 6 میلیمتر گشاد کرده بودند)، توصیه میشود از فنیلافرین 5/2% به جای 5% در چشم پزشکی استفاده شود.
The pupil should be dilated up to 6mm for eye examination, but systemic absorption of phenylepherin eye drop (PE) leads to serious complications. This study compared the effect of 2.5% and 5%PE with and without cyclopentolated 1% (CP) on pupillary dilation and pulse and blood pressure (BP) in patients refering to out patient clinic. Inorder to reach to a less toxic dose of PE. This is a prospective, crossover controlled clinical trial study since september 2000 to march 2001 on patients reffering to eye clinic, Selected patients were not on any medication or ocular and systemic diseases influencing on pupil or cardiovascular state. For each patient 6 phases tried, each one week apart. In the first phase pulse, BP and pupil diameter measured, then one drop of 2.5% PE instilled in lower culdesac of one eye and repeated after 5 minutes for 3 times. BP, pulse and pupil diameter measured 20, 30 and 45 minutes after the first drop. This procedure was repeated with 5% PE, CP 1%, artificial tear drop (control), 2.5% PE+CP and 5% PE+CE for second to sixth phase. Data collected compared and underwent statistical analysis with Paired T test. 97 patients, 11 to 70 years old (mean=42.43±1.93), 55% male had completed 6 phases of trial. Average systolic BP raise was 16.3 and 9.22mmHg and diastolic BP 5.41 and 3.75 mmHg for 5% and 2.5% PE respectfully, there was bradycardia of up to 9 pulse perminute, more in 5% PE group but these changes were not statistically significant (P>0.05). Pupil diameter increase was 1.35+0.75 mm with 2.5% PE. 1.95±0.95 with 5% PE, 3.9±0.95 with CP, 4.25±0.61 with 2.5% PE+CP and 4.55±0.58 mm with 5% PE+CP which is statistically significant (P0.05). There was no differences between 2.5% and 5% PE side effects on BP and pulse and dilation of pupil to 6mm statistically. Therfore 2.5% PE use in clinical practice is safe satisfactory and recommended.
1) Phenylepherin drop 2) Pupil 3)Blood pressure
،1 – فنیلافرین ،2 – مردمک ،3 – فشارخون
435
443
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-330&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/262005/07/27
1384/5/5
A
Nikeghbali
امین ا…
نیکاقبالی
00319475328460014541
00319475328460014541
Yes
L
Moshfeghi
لیلی
مشفقی
00319475328460014542
00319475328460014542
No
fa
بررسی وضعیت نگهداری و هزینه مراقبت از تجهیزات پزشکی بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی ـ درمانی ایران در سال (2000-2001)
A SURVAY OF MAINTENANCE AND COST OF MEDICAL EQUIPMENT IN HOSPITALS ASSOCIATED OF IRAN UNIVERSITY OF MEDICAL SCIENCES AND HEALTH SERVICES(2000-2001)
تجهیزات پزشکی نقش مهمی در امر تشخیص، درمان و آموزش پزشکی دارند. هر ساله میزان قابل توجهی از دستگاههای پزشکی در بیمارستانها دچار نقص فنی میشوند و کارآیی خودرا از دست میدهند بطوری که سهم عمدهای از هزینههای بیمارستانها به تهیــه و تعمیــر این تجهیـزات اختصاص مییابند و در نتیجه خسارتهای علمی و اقتصادی زیادی به سیستــم بهداشتی و درمانی کشور تحمیــل میشود. این پژوهـــش یک مطالعه مقطعی (cross–sectional) است که به منظور بررسی وضعیت نگهداری و هزینه مراقبت تجهیزات پزشکی در بیمارستانهای وابسته به دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی ایران انجام گردیده است. بدین منظور تعداد 284 مورد از دستگاهها و تجهیزات پزشکی در بیمارستانهای تابعه به روش نمونه گیری طبقهای با بیش از 5 سال سابقه کاری انتخاب شدند و مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که توسط پرسشگر تکمیل میگردید و جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهای توصیفی و استنباطی و آنالیز واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی اسپیرمن استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که تقریباً 60 % تجهیزات پزشکی بیمارستانهای دانشگاه علوم پزشکی ایران به هیچ وجه مورد کنترل و ارزیابی توسط کارکنان واحدهای مورد بررسی قرار نگرفته بودند و در هیچ یک از بیمارستانهای مورد مطالعه، واحد نگهداری مهندسی پزشکی وجود نداشت. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت نگهداری تجهیزات پزشکی شامل وضعیت تهیه و تعمیر و آموزش بوده است که در کل وضعیت تعمیر تجهیزات پزشکی بیمارستانهای مورد مطالعه 6/29 % ، وضعیت تهیه 1/26 % ، و وضعیت آموزش 1/14 % در حد خوب قرار داشتند. همچنین آنالیز واریانس نشان داد که میانگین امتیاز وضعیت تهیه، تعمیر، آموزش و هزینه مراقبت تجهیزات پزشکی برحسب استانداردهای بین المللی مختلف، از نظر آماری تفاوت معنیداری ندارند. بطور کلی وضعیت هزینه مراقبت تجهیزات پزشکی بیمارستانهای مورد مطالعه در 6/74 % موارد در حد نامناسب بودند. همچنین بین وضعیت تهیه و هزینه (005 /0 P< و 35/0= r ) و بین وضعیت تعمیر و هزینه(15/0= r و 001 /0 P < ) و بین وضعیت آموزش و هزینه (35/0= r و 000/0 P< ) تجهیزات پزشکی ارتباط معنیداری وجود داشت. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان دهنده عدم سیستم برنامهریزی صحیح در وضعیت تهیه و تعمیر و آموزش و هزینه تجهیزات پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی و درمانی ایران بود.
Medical equipment play an important role in the diagnosis, treatment and education of medical affairs. Each year a noteworthy volume of medical sets and equipments in hospitals become obsolete due to technical defects and lose their efficiency in a way that major parts of hospitals’ expenses are allocated for the supply, service and repair of this equipment. The outcome of such expenses are, finally, a gigantic scientific and economic losses that are imposed on the State’s health care and medical treatment. Present research is a cross sectional study for investigation of maintenance ,service and care expenses of medical equipment of hospitals affiliated to Iran University of Medical Sciences. For this purpose, 284 cases of classified sampling regarding equipment and sets of affiliated hospitals with more than 5-year operational history were investigated. The means for preparing and compiling relevant data and information constituted an inquiry form which was distributed and completed by person in charge of inquiry and was used for analysis of the obtained information from descriptive and deductive statistics, as well as one-way variant analysis and Spirman coordinating coefficient. The results of the research showed that almost 60% of medical equipment of these hospitals had not at all been controlled or evaluated by the personnel of medical units and at none of the investigated hospitals there existed an engineering maintenance medical unit. In this research work the up-keep and maintenance of medical equipment relates to supply, repair and technical training of the sets and ,on the whole, medical equipment of the studied hospitals had fairly a proper standard as follows: Repair service and maintenance: 29.6%, Supply of equipment: 26.1%, Educational and training aspects: 14.1 %. The variant analysis, too, showed that the average achieved points of the situation in which supply, repair and training of medical equipment were performed does not differ so much statistically when looked at it from international standards point of view. Almost 24% of the total amount of the hospitals’ budget are allocated for incurred expenses of supply, repair and technical training of medical equipment. On the average, the situation in which medical equipment of studied hospitals caused extra costs showed 74.6 % improper balance. Proportionate relation between supply and cost (r=0.35 and p<0.005) and between repair and cost (r = 0.15 and p<0.001) and between technical training and costs of medical equipment (p<0.000 and r=0.35), too, showed that there existed a meaningful relation between them. The overall outcome and result of this research work testifies to the fact that there exist lack of a proper planning system for the supply, repair, maintenance, technical training and the incurred costs of available medical equipment at Iran University of Medical Sciences and Health Services.
1) Status of maintenance of medical equipment 2) Status of repair of medical equiment. 3)Status of supply medical equipment 4) Cost of care of medical equipment.
،1 – وضعیت نگهداری تجهیزات پزشکی ،2 – وضعیت تعمیر تجهیزات پزشکی ، 3 – وضعیت تهیه تجهیزات پزشکی ،4 – هزینه مراقبت تجهیزات پزشک٢ maxlength=
445
454
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-332&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/262005/07/272005/07/27
1384/5/5
M
Noori Tajer
مریم
نوریتاجر
00319475328460014543
00319475328460014543
Yes
F
Dabaghi
فاطمه
دباغی
00319475328460014544
00319475328460014544
No
R
Mohamadi
رخشنده
محمدی
00319475328460014545
00319475328460014545
No
H
Haghani
حمید
حقانی
00319475328460014546
00319475328460014546
No
fa
بررسی تاثیر آموزش بر آگاهی مردان در مورد تنظیم خانواده در بردآباد سال 1378
STUDY OF EDUCATION EFFECT ON KNOWLEDGE OF MEN FROM FAMILY PLANING IN BORD ABAD, IN THE YEAR OF 1998
در دهه اخیر جمعیت دنیا با سرعت بیشتری افزایش داشته است. تقریباً 93 % افزایش جمعیت دنیا در آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین اتفاق افتاده است. تنظیم خانواده به عنوان راهی مهم و موثر برای مقابله بشر امروز با افزایش جمعیت شناخته شده است. از سال 1994 بهداشت باروری جایگزین تنظیم خانواده شده است که یکی از جنبههای آن نقش مردان است. برای کمک به مردان درباره روشهای مختلف تنظیم خانواده، آگاهی از اطلاعات آنها در این مورد و نقش آموزش در افزایش این آگاهی اهمیت دارد. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر آموزش در آگاهی مردان از تنظیم خانواده طراحی شد. طی یک مطالعه befor-after ، 149 مرد ساکن در بردآباد توسط روش نمونهگیری غیراحتمالی مورد بررسی قرار گرفتند. روش گردآوری دادهها پرسشنامه بود. توصیف و تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون آماری paired t-test انجام شد. در این مطالعه مشاهده شد که میانگین امتیاز کسب شده در زمینه آگاهی مردان از تنظیم خانواده، بعد از آموزش تفاوت معنیداری با قبل از آموزش دارد. تغییر امتیاز آگاهی با سن و تحصیلات ارتباط معنیداری نداشت. اما با سن زمان ازدواج مردان ارتباط معنیداری داشت. نتیجهای که از این مطالعه به دست آمد این بود که آموزش میتواند در آگاهی مردان در مورد تنظیم خانواده نقش مؤثری داشته باشد.
In the recent decades, population of the world is increasing with more rapid growth. Almost 93% of this increase was happened in Asia, Africa and Latin America. Family planning is known a way against population growth. From 1994 family planning is replaced by reproductive health and men participation is the one of the most important aspects of that. Knowing about men knowledgment and effect of education in this knowledgment is important for helping men about different methods of family planning. The object of this study was determination of effect of education on men knowledgment about family planning. The type of study was before after and 149 men in BordAbad with non probability sampling was selected. The method of collecting data was by questionnaire. Analysing of data was performed by spss software and paired t-test. In this study was shown that mean of score about men knowledgment from family planning before education was statistically different from mean of score after education. Value of this difference had relationship with age and literacy, but had a meaningful positive relation with marriage age of men. education can effect on men knowledgment about family planning participation.
1) Family planning 2) Knowledge of men 3) Education effect
،1 – تنظیم خانواده ،2 – آگاهی مردان ،3 – تاثیر آموزش
455
461
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-331&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/262005/07/272005/07/272005/07/27
1384/5/5
M
Nojomi
مرضیه
نجومی
00319475328460014547
00319475328460014547
Yes
M.F
Rafati
محمدفرهاد
رفعتی
00319475328460014548
00319475328460014548
No
M
Jafari
مسعود
جعفری
00319475328460014549
00319475328460014549
No
fa
بررسی اثر قطره سیپروفلوکساسین در کاهش آلودگی باکتریال اتاق قدامی چشم در عمل جراحی کاتاراکت در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص)
EVALUATION OF EFFECT OF CIPROFLOXACIN EYE DROP IN DECREASING ANTERIOR CHAMBER CONTAMINATION IN CATARACT SURGERY AT RASOOL AKRAM HOSPITAL
این مطالعه جهت بررسی میزان آلودگی باکتریال اتاق قدامی و ارزیابی تأثیر پیشگیری کننده قطره سیپروفلوکساسین بر آن در چشمهایی که تحت عمل کاتاراکت بدون عارضه و جایگذاری لنز درون چشمی بیماران قرار گرفته بودند انجام شد. بیماران در بیمارستان حضرت رسول اکرم(ص) طی سالهای 1378 تا 1379 مورد مطالعه قرار گرفتند. این مطالعه به صورت آیندهنگر تجربی و Clinical trial و بطور Sequential و غیر انتخابی انجام گردید. در این بررسی بیماران به صورت تصادفی به 2 گروه آزمایشی و کنترل تقسیم شدند. در چشم بیماران گروه آزمایشی از 2 روز قبل ازعمل قطره سیپروفلوکساسین ریخته شد و در گروه کنترل از این قطره استفاده نشد. برای هر بیمار در 5 مرحله کشت انجام گردید. کشتهای مرحله اول و دوم از کلدوساک هر دو چشم بیمار قبل از پرپ چشم و کشت سوم از کلدوساک چشمی که باید تحت عمل قرار گیرد پس از پرپ و درپ و کشت مرحله4 از اتاق قدامی در پایان عمل جراحی و کشت پنجم از کلدوساک چشم عمل شده قبل از تزریق آنتیبیوتیک سابکونژ انجام گردید. نمونه های هر مرحله به محیط کشت آگارخونی ( AB ) و تیوگلیوکولات ( TH ) برده شد و به مدت 4 روز در انکوباتور نگهداری گردید سپس تحت بررسی میکروبیولوژیستی 3 قرار گرفت که در آخر داده ها طبقهبندی و مورد آنالیز آماری کای دو قرار گرفتند. در این بررسی 111 بیمار به مدت 1 سال مورد مطالعه قرار گرفتند. بطور کلی کشت مرحله اول (چشم مقابل) در 7/39% موارد مثبت بود که در 7/26% استاف اپیدرمیدیس رشد نمود. کشت مرحله دوم (چشم مورد عمل) در 18% موارد مثبت بود که در 3/15% استاف اپیدرمیدیس رشد کرد. کشت مرحله سوم (بعد از پرپ و درپ) در 6/12% موارد مثبت و همگی استاف بود. کشت مایع اتاق قدامی (مرحله 4) در 9% موارد مثبت بود که در 4/5% آنها استاف رشد کرد. کشت مرحله 5 در 6/12% موارد مثبت و نتیجه کشت استاف بود. اختلاف آماری با ارزشی بین مراحل 2، 3، 4، و 5 با 1 دیده شد اما مراحل 2، 3 و 5 اختلاف معنی دار آماری نداشتند. آنالیز آماری نشان داد که در مرحله دوم، نسبت کشتهای مثبت (9%) در چشمهایی که قطره سیپروفلوکساسین دریافت کرده بودند نسبت به چشمهایی که چنین قطره ای را دریافت نکرده بودند (32/15%) با اطمینان 95% و 69/5 = X2 و 03/0 = Pvalue بطور قابل ملاحظهای کمتر بود که می تواند نشان دهنده تأثیر قطره در کاهش عفونت در گروههای مورد آزمایش باشد. همچنین بررسیهای آماری نشان داد که در مرحله چهارم نیز، نسبت کشتهای مثبت (7/2%) در چشمهایی که قطره سیپروفلوکساسین دریافت کرده بودند نسبت به چشمهایی که چنین قطره ای را دریافت نکرده بودند (9%) با اطمینان 95% و 07/6 = X2 و 01/0 = Pvalue بطور قابل ملاحظه ای کمتر بود که این مطلب نشان دهنده تأثیر قطره در کاهش عفونت در گروههای مورد آزمایش میباشد. آلودگی اتاق قدامی چشم در پایان یک عمل جراحی کاتاراکت بهصورت استریل مشهود میباشد و در شرایط استریل، در عمل کاتاراکت استفاده از قطره سیپروفلوکساسین قبل از عمل احتمال آلودگی میکروبی در کلدوساک را کم می کند اما این تاثیر100% نیست. از سوی دیگر استفاده از قطره سیپروفلوکساسین قبل از عمل میزان رشد میکروبها از مایع اتاق قدامی را کم میکند.
This article evaluate effect of ciprofloxacin eye drop(CP) in decreasing anterior chamber(AC) contamination During cataract extraction intraocular lens implanation (ECCE + IOLI). This study has been performed in Rasool Akram Hospital since 1999 to 2000. Thisprospective experimental clinical trail has been performed on sequential non selective cases that underwent ECCE + IOLI. Patients are divided in those who have received Cp(cp group) from 2 days before operation and control group that did not received cp. From each patient speciment cultured on thioglycolate (TH) and blood agar(BA) in 5 stages. The first speciment(1) from the other eye, second speciment(2) from the eye to be operated before prep and derp and the third speciment(3) after perp and derp before incision from the lower culdesac. Forth speciment(4) taken from AC fluid and fifth speciment(5) from lower culdesac at the end of operation. All speciment underwent microbiological studies for growth and kind of microorganisms(MO). Collected data classified and underwent statistical analysis by X2 tests. 111 patients underwent this experimental study in one year. Over all stage 1 growth of MO noticed in 39.7% which was staphylococus epidermidis(SE) in 26.7%. In stage 2 SE was 15.3% in 18% positive cultures. Stage 3 & 5 had 12.6% positive culture all SE. AC fluide culture(4) was positive in 9% that was SE in 5.4%. Comparison of stage 2 positive culture in CP group(9%) with control group(15.32%) showed statistically significant differences(P=0.02). That means CP has decreased growth of MO in treated group. Comparison of stage 4 positive culture in CP group(2.7%) with control group(9%) showed statistically significant differences(P=0.01) that means the CP treated eyes had less growth of MO from AC fluid than control group. AC positive culture was noticed despite sterile ECCE + IOLI. There was significant decrease in AC contamination in eyes that receive CP.
1) Cataract surgery 2) Eye normal flora 3) Anterior chamber fluid 4) Ciprofloxacin eyedrop
،1 – عمل کاتاراکت ،2 – فلور نرمال چشم ،3 – مایع اتاق قدامی ، 4 - قطره سیپروفلوکساسین
463
472
http://rjms.iums.ac.ir/browse.php?a_code=A-10-1-329&slc_lang=en&sid=1
2005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/252005/07/272005/07/262005/07/272005/07/272005/07/272005/07/27
1384/5/5
A
Nikeghbali
امین ا…
نیکاقبالی
00319475328460014550
00319475328460014550
Yes
H
Akhavan-Majd
حسن
اخوان مجد
00319475328460014551
00319475328460014551
No
M.M
Mirsamadi
میرمنصور
میرصمدی
00319475328460014552
00319475328460014552
No
S.M
Modareszadeh
سیدمهدی
مدرسزاده
00319475328460014553
00319475328460014553
No
S
Arzpeyma
سهیلا
ارضپیما
00319475328460014554
00319475328460014554
No