%0 Journal Article %A Hekmatpou, D %A Mohammadi, E %A Ahmadi, F %A Arefi, S.H %A Rafie, M %T The Effectiveness of Applying “Making Sensitivity to Re-admission Caring Model %J Razi Journal of Medical Sciences %V 17 %N 75 %U http://rjms.iums.ac.ir/article-1-1498-fa.html %R %D 2010 %K Keywords: 1) Congestive heart failure 2) Re-admission 3) Making sensitivity to re-admission caring model, %X     زمینه و هدف: علی رغم پیشرفت در تشخیص و درمان دارویی نارسایی احتقانی قلب [Congestive Heart Failure (CHF)]، هنوز میزان بستری مجدد و عوارض ناشی از این بیماری بالاست. به همین دلیل بکارگیری مدل‌های بومی که تاکنون کمتر مورد مطالعه بوده اند، می‌تواند به عنوان یک ضرورت در کنترل این بیماری مطرح باشند. هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر بکارگیری مدل بومی بالینی مراقبتی "حساس‌سازی بستری مجدد" در کنترل عوارض بیماری نارسایی احتقانی قلب است.روش کار: این مطالعه یک پژوهش نیمه تجربی است که بر روی 120 بیمار(62 نفر گروه آزمون و 58 نفر گروه شاهد) در مدت 90 روز در 2 بیمارستان فوق تخصصی قلب و عروق در شهر تهران انجام شده است. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسشنامه (دموگرافیک، میزان بستری مجدد، شاخص‌های خونی وتوده بدنی) و پرسشنامه سنجش میزان فعالیت روزمره زندگی لاوتون بود که قبل و بعد از اجرای مدل در دو گروه تکمیل شدند. داده‌ها به وسیله نرم افزار آماری SPSS V.17 و با استفاده از آزمون‌های آماری توصیفی و تحلیلی (t مستقل، و من ویتنی یو و آنالیز واریانس با اندازه گیری‌های مکرر) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌ها: یافته‌ها نشان داد میانگین‌های میزان بستری مجدد بیماران قبل از مداخله در گروه‌های آزمون و شاهد به ترتیب (58/2 و  59/2) بود که بعد از مداخله به (33/0  و 62/2) تغییر یافت.  همچنین شاخص توده بدنی قبل از مداخله درگروه‌های آزمون و شاهد به ترتیب (72/28 و 39/28) که بعد از مداخله به (55/26 و 46/29)، و نیز میانگین امتیاز لاوتون از فعالیت روزمره زندگی قبل از مداخله در گروه‌های آزمون و شاهد مردان به ترتیب (9/2 و3 )بود که بعد از مداخله به (13/4 و3/2)رسید. در زنان قبل از مداخله در دو گروه آزمون و شاهد به ترتیب (89/4و5) بود که بعد از مداخله به (52/6 و3/4 ) تغییر کرد.  نتایج آزمون‌های آماری t مستقل، و من ویتنی یو نشان داد بین دو گروه آزمون و شاهد میزان  دفعات بستری مجدد، میانگین نمایه توده بدنی و شاخص‌های خونی(میزان سدیم، پتاسیم و کراتینین سرم) تفاوت معنی‌دار (001/0≥p ) وجود دارد. از طرفی آنالیز واریانس با اندازه گیری‌های مکرر نشان داد تغییرات میزان فعالیت روزمره زندگی بیماران در طی قبل (یک بار اندازه گیری)و بعد از مداخله (دو بار اندازه گیری) بین دو گروه آزمون و شاهد معنی‌دار بود، به طوری که در گروه آزمون بیشتر از گروه شاهد شده است.  نتیجه‌گیری: بکارگیری "مدل حساس‌سازی بستری مجدد" در اکثر پارامترهای مربوط به شاخص­های کنترل بیماری نارسایی احتقانی قلب مانند میانگین دفعات بستری مجدد، نمایه توده بدنی، شاخص‌های خونی و میزان فعالیت روزمره زندگی بیماران گروه مداخله اثر مثبت داشته است؛ یعنی بکارگیری مدل موجب حساس شدن بیماران، خانواده و پرستاران نسبت به بستری مجدد به عنوان یک مشکل و به دنبال آن کنترل عوارض بیماری نارسایی احتقانی قلب شده است. بنابراین با توجه به بار این بیماری و هزینه‌های هنگفت درمان و از طرف دیگر به دلیل کارآیی این مدل بومی جهت کنترل بستری مجدد و عوارض این بیماری، بکارگیری آن پیشنهاد می‌شود. %> http://rjms.iums.ac.ir/article-1-1498-fa.pdf %P 33-50 %& 33 %! %9 Research %L A-10-1-991 %+ %G eng %@ 2228-7043 %[ 2010